دگرگونی در سیاست خارجی کاخ سفید
این روزها صحنه سیاست خارجی آمریکا نسبت به ایران، دستخوش تغییرات ناخوشایندی است. آقای ترامپ ابتدا نمایشی معقول داد و استیو ویتکاف را برای حل اختلافات و مصالحه با جمهوری اسلامی تعیین نمود.
از خصوصیات مثبت آقای ویتکاف این بود که بدون پیش داوری وارد مذاکرات گردید و هدفش پست و مقام و معروفیت نبود بلکه میخواست ایده دونالد ترامپ را پیاده کند. طبیعی است که جمهوری اسلامی هم با دریافت اخلاق و مقصود ویتکاف، دل به مذاکرات بست و توانست سه دور مذاکره موفق را با نامبرده پشتسر بگذارد. جهان از این سه دور مذاکره، بوی صلح و آشتی و پرهیز از درگیری و جنگ در راستای شعارهای ترامپ، احساس کرد. اما زلزلهای در کاخ سفید رخ داد، از یکسو پسر دونالد ترامپ با نوشتن پیامی خبر از این داد که تندروها قصد دارند پدرش را تحت فشار گذاشته تا بهجای دیپلماسی، راه خشونت و جنگ را با ایران در پیش بگیرد. از سوی دیگر خبر رسید ترامپ، مشاور امنیت ملی خود که فردی تندرو محسوب میشد یعنی مایک والتز و معاونش را از کار برکنار کرده است که این به خوشبینی قبلی بیشتر دامن زد. اما در همان چند ساعت، سر و کله روبیو وزیر امور خارجه آمریکا پیدا شد که تا حالا یا ساکت بهنظر میرسید و یا ترامپ به او میدان نمیداد. او سخنانی ایراد کرد که همه ارزیابیهای گذشته در مورد گفتههای صلحآمیز ترامپ را زیر سوال برد. این تحولات را چگونه میتوان ارزیابی کرد؟ پاسخ هرچه باشد شکستی تعیین کننده برای ترامپ است که ادعا میکرد میخواهد نزاعهای بینالمللی را بهشکل صلحآمیز حل کند. نماد بیرونی این تغییرات در سیاست خارجی کاخ سفید دبه درآوردن در قول و قرارهای سه دور مذاکره ویتکاف با وزیر امور خارجه ایران است. آنچه روبیو در مورد انحصار اورانیوم غنی شده در دستان چند کشور هستهای میگوید صحت نداشته و قبلا هم در مقاله دیگری همین جا گفتهام بیش از 10 کشور هستند که اورانیوم را غنی میسازند ولیکن دارای تسلیحات هستهای نیستند. بنابراین حق هر کشور دارای فناوری هستهای است که نیازهای خودش را فراهم کند. سخن دیگر روبیو دال بر اینکه برجام بنفع ایران بوده، یک ترفند مذاکراتی است و صحت ندارد. بزرگترین شاهد آن وجود مکانیسم ماشه در قطعنامه 2231 و خود برجام است که تماما به ضرر ایران و بهنوعی کاپیتولاسیون محسوب میشود. اینکه در مکانیسم ماشه گفته شده اگر ایران به تعهداتش عمل نکرد دیگر اعضا میتوانند به کمیسیون شکایات، منعکس سازند چرا چنین حقی برای ایران قائل نشدهاند که اگر یکی از اعضا و بهویژه عضو اصلی مقابل ایران، تعهداتش را زیر پا گذاشت و از موافقتنامه بیرون آمد، ایران بتواند به کمیسیون شکایت برده و تحریمها علیه ایران برای همیشه ملغی گردند؟ بخش دیگری از سخنان روبیو در مورد امنیت منطقه و جهان و خطر تسلیحات ایران بوده که نوعی بازی با کلمات محسوب میشود. بیش از سه دهه است طرح خاورمیانه عاری از سلاحهای هستهای توسط ایران و برخی دیگر در سطح سازمان ملل متحد مطرح و دنبال شده ولی حامیان اسرائیل مقابل این طرح ایستاده و مایلند فقط اسرائیل و نه بقیه دارای این امکان باشد و سخنی درباره نابودی امکانات هستهای اسرائیل در میان نباشد. در پایان میتوان نتیجه گرفت اولا سخنان آقای روبیو هیچ مبنای قانونی و حقوقی ندارد، ثانیا این قبیل سخنان مخل و مضر برای مذاکرات دیپلماتیک بین ایران و آمریکا بوده و راه به جایی نخواهد برد. ثالثا متانتیکه تیم مذاکره کننده ایرانی در پیش گرفته اثبات حسن نیت و ثبات فکری دیپلماسی ایرانی خواهد بود که نتایج آن به ثمر خواهد نشست.
* علی خرم
استاد دانشگاه
ارسال نظر