| کد مطلب: ۱۱۰۳۹۰۴
لینک کوتاه کپی شد

گذری به گُزاره متن

متن به انگلیسی(text)وارتباط معنایی قابل توجه و با اهمیتی با واژه­ بطن دارد. متن درلفظ به معنی نوشته، مکتوب، مضمون، موضوع،محتوا، سطح، گستره، پهنه، میان، درون،نقش، بوم و بخش اصلی است.

متضاد واژه­ متن حاشیه است. یک قالب کلی است که جزئیات را دربرمی­گیرد و برابر پارسی آن نویسه می­باشد. متن درمعنا و مفهوم به گستره­ای از یکسری واقعیّات حقیقت محورگفته می­شود که این واقعیات نیت برآن دارند تا که معانی خاصی را دریک بافت و ساخت معین به شنونده انتقال دهند. متن تنها محدود به نوشتار نیست بلکه می­تواند اظهار شود و یا نوشته، عمل و اندیشه شود.متن هرسخن و اثر هنری را مانند ، نقاشی، سینما و موسیقی را دربرمی­گیرد. به هراثری که به مخاطب پیام و پیامدی را انتقال می­دهد در قلمرو متن قرار می­گیرد و این اثر بایستی به دایره­ تفسیر و تعبیر کشانده شود. تفسیر و فهم و حتی درک براساس متن انجام می­گیرد و فقط به کلام محدود نمی­شود. انواع مختلفی دارد که عبارتند از: متن کلامی که شامل محاوره گفتاری ، سخنرانی، کتاب، نامه، شعر، متن موسیقایی، متن تصویری مانند نقاشی و عکس و یا حتی اندیشه‌های ذهنی مانند: برنامه‌های رادیویی ، متون رادیویی و متن سینمایی و آواز می­شود. متن از دو رکن اساسی و رکین بهره مند شده که عبارتنداز: 1- متن متین 2- متن با بطن. متن متین به متنی گفته می­شود که درجایگاه خود محکم و استوار و با پرجاست و به تعبیری ازمتانت و پویایی حائزِ اهمیتی برخوردار است. متنِ با بطن به معنی متنی است که حاوی درونمایه‌ای پرپایه و سایه و آیه است. متن باید پایه و اساس داشته باشد و علاوه براین که پُر پایه است بایستی نوعی سایه رونده و فرآرونده را ازخود به بایش و نمایش بگذارد. متن وقتی پر پایه و سایه باشد پیامدی به نام آیه(نشانه) دارد و به تعبیری ازخود نشانه‌هایی حائز اهمیت و هویت در نوشتار به تصویر می­کشد. درنظریه ادبی به هرآنچه که می­توان آن را خواند چه کتاب ادبی و چه نوع چینش صندلی‌ها دریک سخنرانی و مانند آن و چه نوشتار و گفتاری که درونمایه و محتوایی پیش رونده دارد در واقع اینها همه تعاریفی از متن می­توانند باشند. به متنی که دارای بطن باشد متن فرآرونده می­گویند. یک متن باید رونده باشد تا که دردرون این رونده بتوان به روندگی و فرآروندگی قابل توجه و بایسته وکارآمدی دست یافت.به مجموعه منسجمی از نشانه‌ها که نوعی پیام آگاهی دهنده و دونده را انتقال می­دهند متن می­گویند. متن یک نوشتار قابل اهمیت است که قابلیت آن را دارد که توسط تعداد نامحدودی از مخاطبان به گفتار تبدیل شود . اگرچه متن بیان کننده مفاهیم و مصادیق متعددی است و با نوشتار تثبیت می­شود اما به هرکُنش و واکنشی و هرمعنای کاملی که نویسنده درقالب متن و دربطن متن به مخاطب تزریق می­کند می‌توان متن گفت. متن باید محیرالعقول باشد. یعنی هرعقلی را به حیرت وادارد و شگفت‌انگیزی متن برای ذهن مخاطب بسیار مهم و قابل تعامل وتأمل است. متن باید حاوی سرشت و کشت مهم و سازنده­ای باشد. به نوشتاری که دارای جوهره و گوهره­ قابل فهم و درک می‌باشد و مخاطب از این جوهره و گوهره به لذت و شورشی غیرمنتظره دست می­یابد متن می­گویند. هرچیزی که نوشته می­شود و یا خوانده می­شودحاوی متن نیست. زبان درمتن بسیار مهم است و کارکرد کلمات به عنوان رابط زبان و متن بسیار پُراهمیت و دُرهویت است. اگرکلمات درشکل‌گیری زبان نقش مؤثری دارند درصورت پذیری متن و زبان متن نیزحائز اهمیت اند. روان کلمات با روح حروف کلاف خورده است و حروف‌شناس کسی است که کلمات را دریک جمله فصل می­کند! مهم‌ترین پرسش درباره متن همان پرسش از خودِ«متن» است . هرمتنی یک «خود» دارد که این خود به خودآگاهی و فراآگاهی می­رسد.خود متن وقتی هستندگی خودش را پیدا می­کند درواقع به هست‌مندی خودش دست می­یابد. روانِ متن زمانی قابلِ فهم ودرک است که متن حالتی زنده و زیست مندی را درسیرِ زمان و مکان درجامعه طی کرده باشد.شناخت ازروانِ متن نیاز به شناخت از واژگانی است که زبانِ متن را تشکیل می­دهند.متن می­تواند نوشتاری باشد یا گفتاری و اغلبِ نقاشی ها و تابلو ها و حتی ساختارنشانه‌های طبیعی هم از نوعی متن برخوردارند. متن اگر به معنی سطح و یا نقش و گستره و میان و درون هم که باشد باز از نوعی فهم و درک و بایستگی معقول برخوردار است. روان متن بدون حضورمُفکر(اندیشه  متن) قابل بررسی و خواندن و استفاده نیست. متن زمانی قابل روان شناختی است که حضوری زنده و زیست‌مند از حیث معنا و مفهوم درجامعه ازخود به نمایش بگذارد. متن نوعی اندیشه است که می­تواند دارای اندیشگی جامع الاطرافی باشد و برای آگاهی بیشتر ازروان شناختی متن نیاز به شناخت از تفکر، ایده، زبان، فرهنگ و سلایق روحی و علایق روانی و رفتاری متن می­باشد. یک متن دارای تفکر و ایده است و شما زمانی می­توانید آن را روان شناختی نمایید که به شناخت از تفکر و ایده متن دست یابید و یا از سلایق روحی متن با خبر شود و از علایق روانی و رفتاری آن بتوانید به نوعی شناخت شناسی دست یابید . از این نگاه متن می­تواند از دو قابل برخوردار باشد:

نخست قابل مورد اعتنا و دوم قابل مورد اعتبار . درقابل مورد اعتنا شما به قابلیتی از متن دست می‌یابید که قدرت جامعه پذیری و حتی فرهنگ پذیری دارد و درواقع جامعه به این متن توجه و اعتنا می­کند و اصل موضوع هم مبتنی برآن است که این متن با سلایق روحی و علایق روانی و رفتاری جامعه کلاف خورده و وجه اشتراکی از حیث زبانی و فرهنگی نیز وجود دارد. درقابل مورد اعتبارصورت مسئله فرق می­کند از این رو که،متن بایستی دارای ارزش و ارزشمندی و اعتبار زبانی و فرهنگی و حتی فکری باشد. اعتبار متن زمانی مشخص می­شود که کلمات بتوانند ذهن مخاطب را درمتن تبدیل به زبانیت اجتماعی نمایند. زبان درمتن از طریق کلمات تبدیل به مفاهیم و مصادیق می­شود.

 

*عابدین پاپی

 شاعر و منتقد

 

 

 

منبع : آرمان ملی

ارسال نظر

هشتگ‌های داغ

آخرین اخبار

پربازدیدترین اخبار