
«آرمان ملی» تحولات سیاست خارجه را بررسی می کند
تلاش ها برای بازگشایی مسیرهای مذاکره
آرمان ملی – احسان اسقایی: فضای سیاسی میان ایران و ایالات متحده در یکی از پیچیدهترین وضعیتهای خود از سال ۱۳۵۷ تاکنون قرار دارد. دونالد ترامپ اهدافی را درباره ایران دنبال میکند که ماهیت دقیق آن هنوز روشن نیست.
او با خروج از توافق وین امیدها برای بهبود روابط دوجانبه را از میان برد و اکنون که پس از سالها دوباره به قدرت در کاخ سفید بازگشته، با ایرانی مواجه است که بار دیگر تحت تحریمهای بینالمللی شورای امنیت قرار گرفته است. ترامپ از یک سو درخواست گفتوگو با ایران را مطرح کرده و از «مذاکره تسلیم» سخن میگوید و از سوی دیگر، چون ایران حاضر به عقبنشینی از پروژه غنیسازی اورانیوم نشد، با همراهی طرحهای بنیامین نتانیاهو، عملاً به میز مذاکرات شلیک کرد؛ شلیکی که ضربه بزرگی به روند بهبود روابط ایران با غرب وارد ساخت. با این حال، پس از پایان جنگ ایران و اسرائیل، کشورهای غربی بارها اعلام کردهاند که همچنان خواهان مذاکره با تهران هستند. پریروز، ترامپ در جریان سفر خود به اسرائیل، پرونده ایران را به «پروژه صلح آبراهام» گره زد و آشکارا خواستار پیوستن تهران به طرحی شد که در ارتباط با غزه، با مشارکت مصر و کشورهای اروپایی و آمریکایی در حال اجراست.
+ مانع اصلی مذاکره
ترامپ در ظاهر از مذاکره سخن میگوید و گاه اذعان دارد که تحریمها برای مردم ایران «رنجآور و سخت» است، اما در عمل شرایطی را برای گفتوگو تعیین میکند که پذیرش آن برای ایران، از خود تحریمها دشوارتر است. او پیش از جنگ ۱۲روزه اخیر، تنها خواستار «غنیسازی صفر» در ایران بود؛ اما اکنون با توجه به ارزیابی نهادهای اطلاعاتی آمریکا مبنی بر نداشتن دسترسی ایران به اورانیوم با غنای بالا، خواستههای دیگری را مطرح میکند: از جمله توقف حمایت از جریانهای موسوم به «مقاومت در منطقه» و کنار گذاشتن برنامه موشکهای با برد بلند. بدیهی است هرچه فاصله زمانی از آغاز مذاکرات بیشتر شود، و آمریکاییها قدرت چانهزنی ایران را کمتر ببینند، فهرست شروط واشینگتن نیز طولانیتر خواهد شد. در همین زمینه، محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه پیشین، هشدار داده است: «گذشت زمان لزوماً به نفع ما نیست و شاید ماههای آینده برای مذاکره بهتر از امروز نباشد.» او در تأیید این سخن، به خطای محاسباتی دولت پیشین در دوره بایدن اشاره کرده و گفته است: «در آغاز دولت آقای رئیسی، همه چیز برای بازگشت آمریکا به برجام فراهم بود.»
+مذاکرات چندوجهی
ظریف با تأکید بر ضرورت مذاکرات مستقیم و چندوجهی با ایالات متحده از موضع قدرت گفت: «مذاکره واقعی یعنی بیرون آمدن از زندان گذشته و استفاده از همه ظرفیتهای قدرت ملی.» او با انتقاد از دیدگاههایی که مذاکره را تسلیم میدانند، تأکید کرد ایران در مذاکرات برجام هرگز تسلیم نشد و توانست بسیاری از خواستههای خود را به طرف مقابل بقبولاند. به گفته او، در هر مذاکرهای بدهبستان طبیعی است و کسانی که فقط انتظار گرفتن امتیاز دارند، الفبای دیپلماسی را نمیدانند. ظریف در ادامه تصریح کرد: «برخلاف کسانی که میگویند نظام در این مقطع مجبور است جام زهر را مانند سال ۱۳۶۸ بنوشد، من معتقدم این کار نه ممکن است، نه ضروری و نه به مصلحت. بلکه اکنون میتوانیم با تکیه بر اراده ملی و اعتماد به نفس وارد مذاکره شویم و از حقوقمان دفاع کنیم.»
+مذاکره یا وقتکشی؟
برخی تحلیلگران روابط ایران و آمریکا معتقدند با توجه به بدعهدیهای واشینگتن و گره خوردن پرونده ایران به نگاه امنیتی اسرائیل، نمیتوان به «مذاکره واقعی» امید بست. از دید آنان، آمریکا تنها تسلیم محض ایران را میخواهد؛ از حذف غنیسازی تا توقف حمایت از گروههای مقاومت و تعطیلی برنامه موشکی. به همین دلیل، این گروه پیشنهاد میدهند تهران با «بذرپاشی در زمین مذاکره» در دو سال آینده، زمان بخرد تا ترامپ به سال پایانی ریاستجمهوری خود برسد؛ چراکه در سال آخر، معمولاً رؤسایجمهور آمریکا درگیر مسائل داخلیاند و تصمیمات بزرگ بینالمللی اتخاذ نمیکنند. در مقابل اما، دیپلماتها و نظریهپردازان برجستهای در سیاست خارجی ایران که مذاکره مستقیم و جدی با آمریکا را راهحلی عاقلانه میدانند نظری متفاوت دارند. از نگاه آنان، بدهبستان نهایی در میز مذاکره با دولتی چون ترامپ، میتواند به تحقق بخشی از اهداف ایران در سختترین شرایط بینالمللی منجر شود.
+در نهایت
با توجه به تلاشهای آمریکا و اروپا برای پیشبرد پروژهای که برخی آن را «عراقیزهکردن ایران» مینامند، تهران باید از مسیر گفتوگو غافل نماند. حتی طرح موضوع مذاکره میتواند مانع از تحقق فوری سناریوهای نظامی علیه ایران شود و زمان بخرد تا یا ترامپ در سال پایانی دولتش به گزینههای واقعگرایانهتر درباره ایران بیندیشد، یا در دولت بعدی آمریکا که احتمالاً دموکرات خواهد بود، زمینه برای توافقی پایدارتر فراهم آید. در شرایط فعلی، مهمترین اولویت برای ایران، استفاده از ظرفیت دیپلماسی برای به تأخیر انداختن هرگونه تقابل نظامی و حفظ فرصتهای گفتوگو است. شاید این همان «زمان طلایی» باشد که اگر از دست برود، بازسازیاش دشوار خواهد بود.
ارسال نظر