صلح غزه؛ کمپدیویدِ جدید
جهان دوباره به نقطهای رسیده که هر تصمیم کوچک در خاورمیانه، میتواند نقشهی قدرت را برای دههها تغییر دهد. بازگشت دونالد ترامپ به صحنه و تمایل او برای پایان دادن به جنگ غزه، نه از سر انساندوستی، بلکه از منطق سرد سیاست قدرت است.
او به دنبال نسخهای جدید از «کمپدیوید» است؛ توافقی که در قرن بیستم موازنه اعراب و اسرائیل را تغییر داد و در قرن بیستویکم میتواند فصل تازهای از نظم منطقهای به سود آمریکا رقم بزند. چنین تلاشهایی چیزی فراتر از دیپلماسی صرفند؛ تلاشی برای بازتولید «مشروعیت نظم» هستند. همانطور که کمپدیوید در دهه ۱۹۷۰ نهتنها صلح میان مصر و اسرائیل، بلکه تغییر ذهنیت جهان عرب از «جنگ تا رهایی» به «مذاکره تا بقا» را رقم زد، پروژه صلح غزه نیز میتواند اذهان عمومی را از مقاومت به سازش سوق دهد و روایت قدرت را از میدان به میز بازگرداند. ترامپ میخواهد از دل خستگی اخلاقی و فرسودگی انسانیِ جنگ، سرمایه سیاسی جدیدی بسازد؛ سرمایهای که او را در جایگاه بازساز نظم جهانیِ متزلزل بنشاند. در این میان، آنچه اهمیت دارد، نه خود صلح، بلکه روایت کسی است که آن را تعریف میکند. و اگر ایران این لحظه را درک نکند و در ساخت این روایت حضور نداشته باشد، کمپدیویدِ قرن جدید بدون او نوشته خواهد شد، شاید علیه او. ترامپ میخواهد همانطور که کارتر با صلح مصر و اسرائیل خود را در تاریخ جاودانه کرد، او نیز با توافقی میان اسرائیل و برخی کشورهای عربی، بحران غزه را به نقطه چرخش بدل کند؛ اما نکته اینجاست که این پروژه الزاماً به زیان ایران نیست، اگر با هوشمندی مدیریت شود. ایران باید متوجه این مهم باشد که پایان جنگ غزه، پایان نفوذ نیست بلکه آغاز فصلی جدید از رقابتهای نرم، بازتعریف ائتلافها و بازسازی تصویر منطقهای است. در لحظهای که بسیاری از کشورهای عربی از جنگ فرسایشی غزه خسته شدهاند، ایران میتواند با گفتمان «صلح عادلانه» و حمایت از بازسازی غزه، خود را از یک بازیگر صرفاً نظامی به یک بازیگر سیاسیِ مؤثر تبدیل کند. نباید اجازه داد ترامپ تمام میوههای دیپلماسی پس از جنگ را بچیند. اگر تهران فقط به موضعگیری ایدئولوژیک بسنده کند، واشینگتن و تلآویو میتوانند پروژهای را پیش ببرند که در آن، نقش ایران به عنوان «مانع صلح» بازنمایی شود. در مقابل، اگر ایران در مسیرهای منطقهای از قطر و عمان تا ترکیه و حتی مصر دیپلماسی چندلایهای را فعال کند، میتواند نهتنها در روند بازسازی غزه حضور داشته باشد، بلکه به عنوان ضامن بخشی از ثبات آینده منطقه شناخته شود. کمپدیویدِ قرن جدید، اگر بدون حضور ایران نوشته شود، به توافقی علیه ایران بدل میشود. اما اگر ایران وارد زمین بازی شود، میتواند نظم پس از جنگ را طوری شکل دهد که توازن قوا را در خاورمیانه به سود خود و محور مقاومت بازتعریف کند. در سیاست، هیچ صلحی همیشگی نیست؛ اما هر صلحی فرصتی است برای بازآرایی قدرت. صلح غزه، اگر به دست دیگران نوشته شود، علیه ماست. اما اگر ایران آن را به نفع امنیت جمعی منطقه بازخوانی کند، میتواند از درون یک بحران، قدرت نرم تازهای برای خود بیافریند.
مینا امامویردی
فعال سیاسی
ارسال نظر