عبدالرضا فرجیراد در گفتوگو با «آرمان ملی»:
پشت پرده ابتکارات عمانی ها برای توافق در مذاکرات
آرمان ملی- حمید شجاعی: مذاکرات ایران و آمریکا با میانجیگری عمانیها بسیار داغ و پر حرارت پیش میرود چنانکه هر زمان یک دور جدید از مذاکرات شروع میشود تمامی اخبار تحتالشعاع مذاکرات قرار میگیرد و حتی بر قیمت ارز هم تاثیر گذاشته و کاهشی میشود و هر زمان نیز که در میانه دوره مذاکراتی قبلی و مذاکره بعدی باشیم تحلیلها و مواضع پیرامون احتمال توافق میان ایران و آمریکا است که بسیار مطرح میگردد.

لذا واقعیت این است که مذاکرات غیر مستقیم تهران- واشینگتن بر روی همه چیز سایه انداخته است. گرچه طرفین به اضافه عمان در جهت رسیدن به نوعی توافق تلاش میکنند؛ اما در طرف دیگر بازیگرانی مثل رژیم صهیونیستی و تندروهای آمریکایی تحت هر شرایطی دنبال تخریب مذاکرات و عدم رسیدن طرفین به توافق هستند. هر چند که اروپاییها و چین و روسیه نیز منتظرند تا ببینند سرنوشت توافق ایران و آمریکا چه خواهد شد. نکته اینجا است که طرفین مواضع اصولی یکدیگر و خطوط قرمز را میدانند و اگر صرفا روی مسائل اشتراکی مذاکره صورت گیرد و خطوط قرمز رعایت شود، میتوان انتظار داشت که در دورهای بعدی مذاکرات شاهد پیشرفتهای چشمگیرتری در جهت رسیدن به توافق باشیم. هر چند که نقش عمان به عنوان میانجی برای تسهیل این امر بسیار مهم مینماید. حال باید دید با گذشت 5 دور از مذاکرات ایران و آمریکا در دور ششم که در عمان برگزار خواهد شد، شرایط چگونه پیش خواهد رفت. در همین راستا برای بررسی شرایط مذاکرات ایران و آمریکا پس از 5 دور، مواضع طرفین، احتمال رسیدن به توافق و تاثیر طرفهای بیرونی «آرمان ملی» با عبدالرضا فرجیراد کارشناس ارشد مسائل ژئوپلیتیک، دیپلمات سابق و تحلیلگر مسائل بینالملل گفتوگو کرده که در ادامه میخوانید.
* با توجه به پنج دور مذاکرات غیر مستقیم میان ایران و آمریکا؛ مواضع طرفین و حواشی پیرامون آن؛ تحلیل شما از روند مذاکرات چگونه است؟
موضع طرفین کاملا مشخص است و طی این 5 دوری که مذاکره صورت گرفته بارها بر این مواضع تاکید شده؛ یک میانجی داریم که نقش مثبت را بازی میکند و یک اراده در میان است که اراده ایران و آمریکا باشد. در واقع بر اساس این اراده میخواهند مذاکرات به نتیجه برسد. لذا وقتی که قرار باشد که نتیجه حاصل شود، از هر منفذی استفاده میکنند که مذاکرات قطع نشود چون هر دو نیاز دارند که تنش افزایش پیدا نکند. به همین خاطر عمانیها ابتکاری را به خرج دادند که این مذاکرات قطع نشود. البته ما از جزئیات این ابتکار یا طرح خبری نداریم، اما مشخص است که عمان میدانسته که این مذاکرات ممکن است در دوره پنجم به تنگنا بیفتد، چون هر دو طرف روی اصول خود استوار هستند. پس از قبل خودش را آماده کرده که ابتکاری را روی میز گذاشته و توجه طرفین را به آن جلب کند. لذا در پایتختهای دو کشور یعنی تهران و واشینگتن این ابتکار را وارد گفتوگو کردهاند. منتظریم که روشن شود که ابتکار عمانیها چه بوده و چه برنامهای با این ابتکار روی میز گذاشتهاند و چگونه طرفهای مقابل از آن نتیجهگیری میکنند. لذا احتمالش هست که بخواهند در این ابتکار تغییراتی بدهند که آن را به توافق نزدیک کنند. بنابراین باید صبر کنیم تا دور ششم مذاکرات ببینیم که این مذاکرات به کجا میانجامد. الان آنچه که مطرح شده، همین ابتکار عمانیهاست.
*همزمان با تلاش طرفین برای مذاکرات شاهدیم که طرفهای بیرونی مذاکرات مثل رژیم صهیونیستی اروپاییها و... واکنشهای متفاوتی نسبت به این مذاکرات دارند؛ از صهیونیستها که به دنبال به بنبست کشیدن مذاکرات هستند تا اروپاییها و چین و روسیه که منتظر نتیجه مذاکرات هستند؛ اساسا مواضع پیرامون مذاکرات از سوی طرفین بیرونی را چطور ارزیابی میکنید؟
چین و روسیه که در مذاکرات نیستند تا مطلع باشند و اظهارنظر بکنند. در واقع این طرف ایرانی است که باید گزارشی به اعضای پنج به اضافه یک، یعنی چین، روسیه و اروپا بدهد که ما تا الان به این نتیجهگیری رسیدهایم و خوب است که آقای دکتر عراقچی با چین، روسیه و اروپا تماس بگیرد و گزارش دور پنجم مذاکرات را بدهد و این کار مثبت و تاثیرگذار خواهد بود. اگر این طرحی که عمانیها دادند بتواند به نتیجه برسد که البته برخی حدس میزنند که ممکن است یک توافق موقت از آن حاصل شود که مثلا سه سال توقف باشد و بعضی از تحریمها برداشته شود، اگر این درست باشد با اروپا میشود کار کرد و اگر ما با آمریکا به توافق برسیم اروپا دیگر به نظر من سراغ اسنپبک نخواهد رفت. اگر این طرح سه ساله که بیشتر حدس و گمان است و یا طرحهایی که ایران منافع خود را در آن میبیند اجرایی شود، اروپا نیز در مقابل آمریکا نمیایستد تا اسنپبک را فعال کند. چرا که اگر بخواهد فعال کند، طرحهایی از این قبیل هم کارکرد خود را از دست میدهد و کنار گذاشته خواهد شد. از طرفی آنچه که در مورد رژیم صهیونیستی هم گفتید مساله اصلی صهیونیستها، عدم گفتوگو و عدم توافق ایران و آمریکا است چه موقت و چه دائم. آنها برنامه دیگری دارند، اما اگر تا حالا آمریکاییها سعی کردهاند آنها را به خاطر مسائل داخلی خودشان از جریان مذاکرات مطلع کنند، به خاطر کاهش اختلاف در دولت، در میان حزب جمهوریخواه درون کنگره و راضی کردن نئوکانها است. بنابراین آمریکاییها در مواجهه با مشکلات داخلی خودشان با زیرکی کار میکنند و اگر ایران و آمریکا به توافق موقت یا دائم برسند، بسیار بعید است که اسرائیلیها بخواهند یا بتوانند که جلوی آن را بگیرند، حتی اگر حادثهای ایجاد شود. در مجموع به نظرم این مساله میتواند به موفقیت بینجامد.
*بسیاری بر این باور بودند که با روی کار آمدن ترامپ اسرائیل دست بازتری برای اقدامات خود خواهد داشت؛ اما دیدیم که اینگونه نشد و ترامپ عکس آن عمل کرد؛ به طور کلی نوع مواجهه ترامپ با نتانیاهو و اسرائیل را چگونه تبیین میکنید؟
علت این رفتار ترامپ این است که اهداف آنها از هم متمایز است. اهداف رژیم صهیونیستی با اهداف ترامپ تفاوت دارد. ترامپ میگوید من میخواهم مرد صلح و قهرمان صلح در جهان باشم و آرزو دارد که جایزه صلح نوبل را ببرد و میخواهد در کنار آن منافعی برای آمریکا ایجاد کند. اما رژیم صهیونیستی میگوید که ایران باید تضعیف شود و تقویت خودشان را در گرو تضعیف ایران گمان میکنند. آنها میخواهند با تقویت خودشان بر اعراب و بر منطقه مسلط شوند. در واقع یک رقابت شدید ژئوپلیتیکی بین دو سوی ماجرا در منطقه ایجاد شده و چنین رقابتی بین آمریکا و ایران مطرح نیست. ترامپ میگوید که من میخواهم ایران سلاح هستهای نداشته باشد. اگر روی عدم غنیسازی در ایران پافشاری میکند، به خاطر به حاشیه بردن مشکلات داخلیشان است و میخواهد اختلافات در درون دولتش بیشتر نشود. البته غنیسازی را در دور اول مذاکرات پذیرفتند، اما در داخل آمریکا اختلاف شدت گرفته و همین باعث شده تا نظرشان برگردد. بنابراین برخلاف سایر روسای جمهور جمهوریخواه و حتی دموکرات آمریکا که اسرائیل را در اولویت قرار میدادند، آمریکای ترامپ اینگونه نیست و فقط منافع آمریکا را لحاظ میکند. نه اینکه منافع و امنیت اسرائیل را مطلقا در نظر نگیرند، بلکه حمایت هم میکنند اما میگویند اولویت ما این است. لذا نتانیاهو این مشکل را در نظر نگرفت و فکر میکرد که اگر آقای ترامپ بیاید، گل و بلبل میشود. البته یک نکته دیگر هم در این میان وجود داشت و اینکه اگر کسی به ترامپ بدی کند فراموش نمیکند. نتانیاهو کسی بود که بعد پیروزی بایدن در انتخابات گذشته ریاست جمهوری در آمریکا، به او تبریک گفت و این در زمانی اتفاق افتاد که ترامپ نسبت به آن انتخابات حساسیت شدید داشته و از این نظر نتوانسته تبریک نتانیاهو به بایدن را فراموش کند. از نظر ترامپ نتانیاهو آدم قابل اطمینانی نیست. من اعتقاد دارم اگر یک سری مسائل در خاورمیانه حل شود و توافقی با ایران صورت گیرد، ترامپ کسی است که معتقد است دوره حکومت نتانیاهو در اسرائیل به پایان رسیده و حتما از احزاب مخالف او حمایت خواهد کرد.
* برخی مطرح میکنند که مذاکرات در دوره بایدن نیز وجود داشت و آن زمان نیز با حضور اروپاییها شاهد مذاکرات بودیم، اما اکنون در دوره ترامپ مذاکرات صرفا با یک واسطه یعنی عمان انجام میشود. تفاوت مذاکره در دوره بایدن و ترامپ چیست و آیا حذف واسطهها باعث شده که طرفین به توافق نزدیک شوند؟
شرایط حال با زمان بایدن فرق دارد. در زمان بایدن مخالفین داخلی قویتر بودند و آنها بودند که مانع ایجاد میکردند. خود آقای عراقچی در پایان دولت آقای روحانی داشت توافق را امضا میکرد، اما گفتند دولت بعدی امضا کند و در دولت بعدی آقای باقری داشت پیش میرفت و اتفاق جنگ روسیه رخ داد که گفتند ما اگر به روسیه کمک کنیم که اروپاییها برای انرژی تحت فشار قرار بگیرند، بعد میتوانیم امتیاز بیشتری از مذاکرات بگیریم. این مساله آنقدر کش داده شد تا به نزدیکی انتخابات آمریکا رسید و وقتی به انتخابات آمریکا رسید، آقای بایدن احساس کرد که اگر بخواهد به ایران امتیاز بدهد، به ضررش خواهد بود و رای او پایین خواهد آمد لذا در شش ماه آخر دولتش وارد مذاکره نشد. اما ترامپ میخواهد این مذاکرات را برای خودش به دستاوردی بزرگ تبدیل کند. همچنان که اگر بتواند در اوکراین کاری برای رسیدن به صلح انجام دهد، دستاوردی برای خودش تلقی میکند. اما از اثرگذاری در اوکراین تقریبا ناامید شده و از نظر او ارزش رسیدن به توافق با ایران بیشتر شده است. وقتی ارزش توافق با ایران را بیشتر میداند و تنها دستاورد در دسترس او همین باشد، طبیعی است که تلاش میکند که آن را به دست بیاورد. دقیقا به همین دلیل است که میبینیم فشار اولیهای که با صحبت از جنگ و درگیری وارد میکردند کمکم کنار رفت و الان به فشار اقتصادی رسیدهاند و میگویند اگر توافق نشود فشار اقتصادی بیشتر میشود. به نظر میرسد مراحل مذاکراتی طوری پیش خواهد رفت که فکر میکنم در ادامه تمرکزشان روی همین بحث مذاکره باشد و بخواهند به نتیجه برسند و دیگر بحث فشار اقتصادی را هم کمرنگ خواهند کرد.
آمریکاییها در مواجهه با مشکلات داخلی خودشان با زیرکی کار میکنند و اگر ایران و آمریکا به توافق موقت یا دائم برسند، بسیار بعید است که اسرائیلیها بخواهند یا بتوانند که جلوی آن را بگیرند
*با توجه به این مساله که طرفین مذاکره از خطوط قرمز و خواستههای یکدیگر باخبرند چرا باز هم شاهد آن هستیم که طرف غربی در فضای رسانهای صحبت از عدم غنیسازی ایران میکند، در حالی که آقای عراقچی گفته در خصوص غنیسازی مذاکرهای نداریم؟
این نوع مواضع همیشه در هر مذاکرهای هست. در مذاکرات آقای پوتین و زلنسکی و حماس و اسرائیل هم هست و همه یک جور است، اما مهم این است که راهحلهایی پیدا شود که این مواضع را تعدیل کند که در دوره پنجم عمانیها این راهحلها را روی میز گذاشتهاند که طرفین البته با تغییراتی راضی شوند. اتفاقا دیپلماسی یعنی همین که ابتدا هر کدام اصول خود را تعیین و مشخص کرده و روی آن بحث میکنند، بالا و پایین میکنند و امتیاز رد و بدل میشود. در رابطه با مساله هستهای هم همین است و امتیاز رد و بدل میشود تا تعادل مورد نظر طرفین حاصل شود. بنابراین ما نباید فقط فکر کنیم که اگر یکی کوتاه بیاید مساله حل میشود؛ اینطور نیست. تصورم این است که در نهایت طرفین میتوانند راه حلی پیدا کنند. نکته این است که بدیلی برای مذاکره وجود ندارد. اگر مذاکره نکنند یا توافق نکنند چه میشود؟ اگر آنها بخواهند تحریمها را بیشتر و گستردهتر کنند، تنش در منطقه بالا میرود که با سیاستهای ترامپ مغایر است. اگر بخواهند صنعت هستهای ما را مورد هجمه قرار دهند، به هیچ وجه نمیتوانند حدس بزنند که نتیجه و عاقبت آن چه خواهد شد. حتی یک نفر را نمیتوان در آمریکا پیدا کرد که بگوید اگر به سایتهای هستهای ایران حمله شود، و اگر درگیری نظامی رخ دهد، چقدر طول خواهد کشید؟ نتیجه واکنش ایران و حمله احتمالی به پایگاههای آمریکا در منطقه چه خواهد بود؟ کاملا روشن است که اگر به ایران لطمهای وارد شود، انعکاس آن به کل منطقه کشیده خواهد شد و کل منطقه لطمه خواهد خورد. اینها مسائل مهمی است که ذهن هر کسی را به خود جلب میکند. واکنش کشورهای دیگر چه خواهد بود؟ آیا آنها هم وارد درگیری خواهند شد؟ این سوالها پاسخ روشن ندارد و آمریکا نمیتواند وارد چنین مسیر پرهزینهای بشود. آیا عراقیها در همین آرامشی که الان هستن خواهند بود یا گروههایی در عراق وارد قضیه میشوند؟ آیا با همه تحولاتی که در لبنان رخ داد، حزبا... واکنشی نشان نخواهد داد؟ با توجه به نزدیکی فرهنگی و دینی با پاکستانیها، آیا آنها واکنش نشان نمیدهند؟ اینها مسائلی است که قابل پیشبینی نیست، اما میتوان روی آنها تفکر کرد. آیا سیاست ترامپ این است؟ سیاستی که تا حالا ترامپ اعلام کرده صددرصد مخالف چنین وضعیتی بوده است. اگر قیمت نفت بالا رفت و 150 دلار و یا حتی دو برابر رسید، اقتصاد آمریکا تحمل چنین اتفاقی را دارد؟ آیا جامعه آمریکا تحمل بنزین چهار یا پنج دلار را دارد؟ اینها برای آمریکاییها مهم است. لذا بعضی حرفها زده میشود، اما عملیاتی نمیشود. برای مثلاً سه چهار پنج درصد غنیسازی جنگ راه نمیاندازند. اروپا، روسیه و چین هم با جنگ مخالفند. بنابراین نتیجه این است که به مذاکرات بیش از همه اهمیت داده میشود.
ارسال نظر