محسن جلیلوند در گفتوگو با «آرمان ملی»:
حرکت مارپیچ آمریکا ، هشدار به اروپا
آرمان ملی- احسان انصاری: دور چهارم مذاکرات ایران و آمریکا در حالی در مسقط پایتخت عمان برگزار شد که اظهارات متناقض مقامات آمریکایی در درون و بیرون از مذاکرات باعث ابهام شده است.

از سوی دیگر مذاکرات با رویکرد «بیشتر در مقابل بیشتر» برگزار شد به شکلی که هم ایران و هم آمریکا با حداکثر مطالبات خود وارد مذاکره شده بودند. از یک طرف مقامات آمریکایی در روزهای منتهی به مذاکرات عنوان میکردند که غنیسازی ایران باید به صورت کامل متوقف شود و از سوی دیگر نیز ایران توقف غنیسازی را خط قرمز خود قلمداد میکند. ترامپ خواهان یک توافق هستهای جدید است و امیدوار است این توافق شامل «برچیدن کامل» برنامه غنیسازی ایران شود. با این وجود وی با همان چالشهایی روبهرو هستند که پیشتر باراک اوباما را به پذیرش برجام واداشت. اینکه چگونه میتوان ایران را به پذیرش محدودیتهای معنادار در برنامه هستهایاش واداشت بدون آنکه در صورت امتناع تهران ناچار به استفاده از نیروی نظامی شد. در موضوعات هستهای، مقامات ایران همچنان سرسخت باقی ماندهاند. آنها اصرار دارند که نه برنامه غنیسازی و نه برنامه موشکهای بالستیک خود را کنار نخواهند گذاشت و تنها در صورتی با توافق جدید موافقت خواهند کرد که شامل رفع تحریمهای گسترده اقتصادی و تضمینهایی در برابر خروج احتمالی دوباره آمریکا از توافق باشد. اگر تهران عقبنشینی نکند ترامپ نهایتاً یا باید توافقی را بپذیرد که بسیار شبیه همان توافقی است که پیشتر محکوم کرده بود، یا اینکه وارد مسیرهای دیگر شود که در این صورت پیامدهایی غیرقابل پیشبینی در پی خواهد داشت. «آرمان ملی» برای تحلیل و بررسی دور چهارم مذاکرات ایران و آمریکا با دکتر محسن جلیلوند استاد دانشگاه و تحلیلگر روابط بینالملل گفتوگو کرده که در ادامه میخوانید.
*ارزیابی شما از دور چهارم مذاکرات ایران و آمریکا چیست؟
من به مذاکرات خوشبین هستم اما به نتیجه مذاکرات خوشبین نیستم. پس از دور چهارم مذاکرات نیز مانند گذشته دو طرف نسبت به ماهیت مذاکرات و نتیجه احتمالی ابراز خشنودی و رضایت کردند، اما اینها بیشتر لفاظیهای دیپلماتیک است و پس از مدتی مسائل دیگری در این زمینه مطرح میشود. مذاکرات ایران با آمریکا مانند این است که ما داریم با گوریل شطرنج بازی میکنیم. به همین دلیل هر لحظه این احتمال وجود دارد که این گوریل صفحه شطرنج را بشکند و یا بازی را بههم بزند. این وضعیت درباره برجام نیز وجود داشت و در عین حالی که ما با آمریکا به توافق رسیده بودیم اما ترامپ آن را به هم زد و ایران نیز کاری نتوانست انجام بدهد. در مورد مذاکرات کنونی نیز این وضعیت وجود خواهد داشت. امروز ما درباره چهار دور مذاکره صحبت میکنیم اما هنوز نمیدانیم که چه امتیازاتی به طرف مقابل داده شده و چه امتیازهایی قرار است دریافت کنیم. این مسأله بسیار مهم است. در شرایط کنونی ایران و آمریکا نیز نمیدانند که قرار است روی چه مسائلی اجماع کنند و آیا خواستههای طرفین در وضعیت حداکثری مورد توافق خواهد گرفت و یا در وضعیت حداقلی. ویتکاف دلایل معاملات املاک بوده و به همین دلیل هیچ گاه به شکلی صحبت نمیکند که گویا امتیازی به طرف مقابل داده است. از سوی دیگر ایران نیز به شکلی موضعگیری میکند که نشان دهد در مقابل طرف مقابل کم نیاورده است.
مذاکرات ایران با آمریکا مانند این است که ما داریم با گوریل شطرنج بازی میکنیم. به همین دلیل هر لحظه این احتمال وجود دارد که این گوریل صفحه شطرنج را بشکند و یا بازی را بههم بزند
*یکی از مسائلی که حساسیتها را نسبت به دور چهارم مذاکرات بالا برده بود اظهارات ویتکاف درباره توقف غنیسازی ایران بود. ایران در نهایت درباره این مسأله چه تصمیمی خواهد گرفت؟
من فکر نمیکنم ایران این موضوع را بپذیرد و این موضوع را بارها از تریبونهای رسمی اعلام کرده است. یکی از اندیشکدههای آمریکایی پیشنهاد داده که ایران با کشورهای منطقه اعم از کشورهای عربی، ترکیه و روسیه کنسرسیوم تشکیل بدهد که غنیسازی را در چارچوب این کنسرسیوم انجام بدهد. پیشنهاد دیگر این است که ایران غنیسازی را انجام بدهد اما تحت نظارت آمریکا باشد و در نهایت نیز غنیسازی در اختیار آمریکا قرار بگیرد. از این قبیل پیشنهادات زیاد داده میشود اما مهم این است که آیا ایران این پیشنهاد را میپذیرد یا خیر. نکته مهمی که در این زمینه وجود دارد این است که پرونده هستهای از نظر سختافزاری و نرمافزای برای ایران به یک مسأله حیثیتی تبدیل شده است. به همین دلیل برای ایران دشوار شده که برای پیشنهادات را بپذیرد و آن را روی میز بگذارد. امروز زمان آن رسیده است که مدیران جامعه برای مردم توضیح دهند و ابعاد برنامه هستهای را برای افکار عمومی روشن کنند. زمان آن رسیده است که مدیران با عموم مردم سخن بگویند و مردم را قانع کنند که چرا برنامه هستهای را دنبال کردهاند. تا زمانی که چنین توضیحی به مردم داده نشود، افکار عمومی در ابهام میماند و ممکن است تحت تاثیر رسانههای معاند قرار گیرد. برای مثال عنوان میشد که پرونده هستهای برای تأمین برق است یا برای مصارف پزشکی و تولید رادیوداروها نیاز به این صنعت داریم. دقیقا الان وقت آن رسیده که ابهامات برطرف شود. این سوال از آن جهت اهمیت دارد که به دلیل ناترازیها، موضوع برق برای مردم مهم است.
*تناقض در اظهارات مقامات آمریکایی درباره ایران به شکلی است که برخی عنوان میکنند این نوع تناقضگویی به معنای این است که هنوز در کاخ سفید اجماع واحدی درباره ایران وجود ندارد. از سوی دیگر نیز برخی این تناقضگوییها را یک نوع استراتژی میدانند که تصمیمگیری را برای ایران سخت کند. دیدگاه شما در این زمینه چیست؟
آمریکا در مسیر مذاکرات زیگزاگ میرود تا بتواند شرایط را تحلیل کند و تصمیمی بگیرد که به زعم آنها بهترین تصمیم است. نکته مهمی که درباره مذاکرات وجود دارد این است که باید دو فاکتور اسرائیل و مردم ایران را در نظر گرفت. هر توافقی که صورت بگیرد این دو فاکتور روی آن تأثیرگذار خواهند بود. در چنین شرایطی آمریکا در مسیر مذاکرات زیزاگ میرود تا شرایط را سبک و سنگین کنند و بتوانند تصمیمگیری صحیحی انجام بدهند. استراتژی اصلی آمریکا در مذاکرات حفظ و تقویت اسرائیل و ساخت یک خاورمیانه نوین است. موضوعات دیگری که در این زمینه مطرح میشود فرعی است. از نگاه آمریکاییها اگر قرار است مذاکرات به نتیجه مثبت برسد، در مرحله نخست ایران باید در وضعیتی قرار بگیرد که دیگر موجودیت اسرائیل را به خطر نیندازد. در گامهای بعدی ایران باید در وضعیتی قرار بگیرد که نتواند امنیت اسرائیل را تهدید کند. به همین دلیل برنامه هستهای ایران در اولویت کشورهای غربی قرار دارد و آنچه برای کشورهای غربی مهم است این است که ایران نتواند به صورت هستهای موجودیت اسرائیل را تهدید کند. با اینکه ایران بارها اعلام کرده که برنامه هستهایاش صلح آمیز است و تهدیدی برای هیچ کشوری نیست، اما برخلاف تمام گزارشهایی که آژانش تاکنون تهیه کرده، طرف غربی دنبال یک ضمانت است. یعنی تا زمانی که آمریکا و کشورهای غربی به این فهم نرسند که این برنامه برضد موجودیت اسرائیل نیست، فشارها و تحریمها بر سر جای خود باقی خواهد ماند.
*عراقچی قبل از آغاز دور چهارم مذاکرات به عربستان و قطر سفر کرد. دلیل این سفر و اهداف آن چه بود؟
عراقچی از این سفر دو هدف عمده را دنبال میکرد. نخست اینکه به کشورهای منطقه اطمینان بدهد که از طرف ایران خطری آنها را تهدید نمیکند و دوم اینکه اگر قرار باشد ایران در معرض خطر قرار بگیرد این کشورها نیز مصون نخواهند بود. در شرایط کنونی بزرگترین پایگاه نظامی آمریکا در منطقه در قطر قرار دارد و اگر اتفاقی رخ بدهد این پایگاه ممکن است در تیررس ایران قرار بگیرد. در روزهای اخیر برخی درباره احتمال دیدار ترامپ و پزشکیان صحبت میکردند که من فکر نمیکنم چنین اتفاقی رخ بدهد. مسأله اصلی در خاورمیانه ایران و آمریکا و نتیجه مذاکرات آنها نیست و آنچه برای آمریکا اهمیت دارد، مسأله اسرائیل است. هدف اصلی آمریکا از تهدید و یا مذاکره این است که میزان غنیسازی اورانیوم ایران به سطحی برسد که چنین تهدیدی از میان برداشته شود.
*مهمترین اهداف ترامپ از سفر به کشورهای عربستان، قطر و امارات چیست؟
هدف اصلی ترامپ از سفر به خاورمیانه اقتصادی است و نه سیاسی. اگر اهداف سفر وی سیاسی بود ترامپ به اسرائیل نیز سفر میکرد. با این وجود ترامپ به دنبال اهداف اقتصادی از سفر به این کشورهاست و براساس اخباری که منتشر شده این کشورها ممکن است هر کدام بین600 تا1000 میلیارد دلار در آمریکا سرمایهگذاری کنند که هم برای این کشورها سود زیادی به همراه دارد و هم برای آمریکا. البته سفر رئیسجمهور آمریکا به خاورمیانه پیامدهایی سیاسی نیز خواهد داشت که بخش مهمی آن به پیگیری صلح ابراهیم باز میگردد. برخی عنوان میکنند که ترامپ ممکن است در این سفر خبر مهمی را درباره ایران اعلام کند که من فکر نمیکنم چنین اتفاقی رخ بدهد. به هر حال ترامپ سخنانی میگوید که خیلی زود از آن عقب نشینی میکند و یا آن را تغییر میدهد. به همین دلیل زیاد نمیتوان زیاد روی اظهارات ترامپ حساب کرد. از سوی دیگر عنوان میشود وی ممکن است در این سفر نام خلیج فارس را تغییر بدهد که خیلی زود از این حرف عقب نشینی کرد. با این وجود اتفاق مهمی که در این زمینه رخ داد این بود که حرف نسنجیده ترامپ درباره خلیج فارس از دولت گرفته تا ایرانیان خارج از کشور و همه مردم ایران را متحدتر از گذشته کرد. آمریکاییها در گذشته عنوان میکردند که هزینههای زیادی دادهاند که شکاف بین دولت و ملت را در ایران افزایش بدهند اما اظهارات ترامپ درباره خلیج فارس مردم را علیه آمریکا متحد کرد. نکته دیگر اینکه ترامپ کارهای نیست که بتواند نام خلیج فارس را تغییر بدهد. اسکندر با آن عظمت نتوانست این کار را انجام بدهد چه برسد به ترامپ که چهار سال رئیسجمهور آمریکا است و پس از مدتی قدرت را به دیگری واگذار میکند.
ارسال نظر