جلال خوشچهره در گفتوگو با «آرمان ملی»:
تهران به دنبال نتایج سریع در مذاکرات
آرمان ملی- حمید شجاعی: مذاکرات غیر مستقیم تهران- واشینگتن چند هفتهای هست که در جریان است و شنبهای که گذشت دور سوم مذاکرات به میزبانی و میانجیگری عمان انجام شد.

مذاکراتی که سه دور اخیر آن انجام شده و از سوی طرفین موثر و سازنده قلمداد شده است و جالب اینکه رسانههای غربی بسیار بیشتر از طرف ایرانی این مذاکرات را سازنده و خوب خواندهاند. گرچه هر چه بیشتر پیش میرویم این مذاکرات به جزئیات میرسد و با چالشهایی مواجه میشود و باید دید چه زمانی طرفین به مسائل اختلافی بر میخورند و آن زمان چگونه تصمیم خواهند گرفت. آنچه مسلم است هدف تهران از مذاکره با واشینگتن برداشتن همه تحریمهاست که باید دید در صورت توافق اساسا ترامپ و دولت چنین امری را محقق خواهند ساخت یا خیر. برخی رسانهها نیز مطرح میکنند که تهران دنبال توافق موقت و آمریکا دنبال توافق دائم است و همین نکته یک مساله اختلافی است. حال باید دید در دور آینده که در مذاکرات کارشناسی نفراتی از سازمان انرژی اتمی ایران نیز حضور خواهند داشت، موضوع چگونه پیش خواهد رفت. در این راستا برای بررسی چند دور مذاکره صورت گرفته بین ایران و آمریکا، احتمال توافق و مساله میانجیگری، «آرمان ملی» با جلال خوشچهره تحلیلگر مسائل بینالملل و فعال رسانهای گفتوگو کرده که در ادامه میخوانید.
*با توجه به اینکه سه دور از مذاکرات غیر مستقیم میان ایران و آمریکا را پشتسر گذاشتهایم، چه میزان میتوان این انتظار را داشت که طرفین طی مذاکرات آتی به یک توافق ضمنی و اولیه دست پیدا کنند؟
این مساله را در دو وجه باید نگاه کنیم؛ یک وجه این است که مذاکرات ادامه دارد و ما هالهای از آنچه که در این مذاکرات رخ میدهد را میبینیم یا از آن خبر داریم و آن این است که همین که مذاکرات ادامه پیدا میکند معلوم است که طرفها یک اراده لازم را دارند برای اینکه به گفتوگوهای خود ادامه بدهند. اما ادامه گفتوگو به معنای ایجاد توافق نیست و زمانی میتوانیم از توافق صحبت کنیم که توافقی صورت گرفته باشد. بنابراین باید در این دو وجه به مساله نگاه کرد. من تصور میکنم که رفتهرفته در کلیات دور اول طرفها انگیزه، اراده و به اصطلاح اشتیاق خودشان را برای گفتوگو و اینکه دیپلماسی را فعال کنند نشان دادند و این زمینهای شد که در دور بعدی مطالبات خود را به میان بکشند و به نظرم هر کدام مطالبات حداکثری خودشان را مطرح کردند. در ابتدای هر مذاکره هم الزاما وقتی طرفها مطالبات حداکثری خود را مطرح میکنند به معنای این نیست که نتیجه مذاکرات بر اساس همان مطالبات حداکثری رقم خواهد خورد، بلکه قاعدتاً در هر مذاکرهای اگرچه در ابتدا حالت حداکثری وجود دارد، اما هرکدام چکش کاری میشود و برای استمرار گفتوگوها و برای دستیابی یا نزدیک شدن به توافق دست از مطالبات حداکثری برمیدارند و خودشان را برای تبادل امتیازها آماده میکنند. اما اینکه آیا دو طرف در این زمینه چه تغییراتی در مواضع خود ایجاد کردند و برای تبادل امتیازها نسبت به یکدیگر چه میزان آمادگی دارند هیچکس خبر ندارد و نه تنها رسانههای داخل که رسانههای خارج هم خبر ندارند. این نشان میدهد که دو طرف ترجیح دادند فارغ از جنجالها یا دور از جنجالهای رسانهای گفتوگوهای جدی خود را شروع کنند و ادامه بدهند و ببینند که چقدر میتوانند به نقطه توافق نزدیک شوند. حال این توافق موقت باشد یا بلندمدت در مجموع آنچه که اهمیت دارد اینکه دو طرف همچنان به گفتوگوهای خود ادامه میدهند و این نشان میدهد که دو طرف انگیزه و اراده لازم را دارند که گفتوگو را ادامه دهند. اما اینکه چه ارادهای برای میزان تبادل امتیازها یا تعدیل مواضع نسبت به یکدیگر وجود دارد، واقعا نه تنها من بلکه هیچ تحلیلگری نمیتواند با قاطعیت مطرح کند الا کسانی که خود در گفتوگوها حضور دارند.
* آمریکاییها در خصوص مذاکرات مواضع دوگانهای دارند و همزمانی که بحث مذاکره و توافق را مطرح میکنند شاهد تهدید همزمان از سوی دولتمردان آمریکایی هستیم که از گزینه نظامی میگویند؛ اساسا این موضع دوگانه آمریکایی از چه بابت است؟
آمریکاییها و به ویژه آقای ترامپ به نظر من میراثدار آقای بایدن است. آقای بایدن با اینکه نرم صحبت میکرد، در عین حال شمشیر داموکلس را هم بالای سر داشت که اگر توافق نشد خطرات درگیریهای نظامی وجود دارد و چنین و چنان. اما آقای ترامپ جوری صحبت میکند که خواستار گفتوگوی دیپلماتیک است، اما جوری رفتار میکند که گویی خواستار جنگ است و این حالت تطمیع و تهدید را مدام در کلام خودش حفظ میکند. البته این رفتار موجب میشود که طرف مقابل موضع متناسب با همین رفتار اتخاذ کند. یعنی نشان میدهد که دولت ترامپ اگرچه هنوز تصمیم قاطعی درباره نهایت و چگونگی تعامل با تهران ندارد، اما سعی کرده از هر دو وسیله یعنی تطمیع و تهدید استفاده کند. البته طبیعی است که یک تفاوت عمده با بایدن دارد. بایدن تلاش میکرد تهران را به گفتوگو مجاب کند، اما ترامپ تلاش میکند با نوع تعارضی که در رفتار و گفتارش وجود دارد تهران را برای گفتوگو و دستیابی به توافق دستپاچه کند تا از این طریق قدرت تصمیمگیری را از تهران بگیرد. یعنی فضای روانی را علیه تهران دنبال میکند. این ظرافتی است که در کار آمریکاییهاست و به نظر میآید که تهران هم به خوبی درک کرده آمریکاییها از چه شیوهای استفاده میکنند و بهرغم تمام تهدیدها و تصمیمهایی که از جانب واشینگتن مطرح میشود تهران سعی کرده کنترل لازم را داشته باشد. منتها اینکه نهایتاً کدام یک از این دو وجه تهدید یا تصمیم کارسازتر خواهد بود، به نظر میرسد دور آتی گفتوگوهای تهران و واشینگتن چه به لحاظ فنی و چه به لحاظ گفتوگوهای دیپلماتیک این مساله را روشنتر خواهد کرد.
اینکه چه ارادهای برای میزان تبادل امتیازها یا تعدیل مواضع نسبت به یکدیگر وجود دارد، واقعا نه تنها من بلکه هیچ تحلیلگری نمیتواند با قاطعیت مطرح کند الا کسانی که خود در گفتوگوها حضور دارند
*تهران مذاکرات را با هدف لغو تحریمها دنبال میکند، اما رسانههای غربی معتقدند که ترامپ به این راحتیها همه تحریمها علیه ایران را لغو نمیکند. با توجه به شناختی که از ترامپ و رفتارش وجود دارد، چقدر میتوان به شکل عملی انتظار داشت که تحریمها برداشته شود؟
یک مشکل بزرگ در مورد تحریمها و مفهوم تحریمها وجود دارد و نباید سادهانگاری کرد. اینکه ترامپ میتواند تمام تحریمها را بردارد حرف درستی نیست. ما شاهد تحریمهای چند لایه هستیم. یک سری تحریمها تحریمهای موضوعی و یک سری تحریمها تحریمهای موردی است یک سری تحریمها در اختیار رئیسجمهور آمریکاست که میتواند بگوید این بخش از تحریمها را بردارید و بخش دیگر از تحریمها موضوعی است که باید در کنگره تصمیم گرفته شود و در بوروکراسی پیچیده آمریکایی به رفع تحریم همت کرد. ترامپ تا حالا نشان داده که نمیخواهد هیچ تعهدی بدهد درباره اینکه آیا کنگره و مجلسین آمریکا به لغو تحریمها تن میدهند یا نه. این یک بحث و دوم اینکه چقدر زمان میبرد. تهران دنبال نتایج فوری از گفتوگوهاست، اما اینکه آمریکا یا دولت ترامپ قدرت ندارد که بتواند تحریمها را در آن واحد بردارد. ولی در یک سری موارد میتواند اعمال اختیار کند مثل بخشی از پولهای بلوکه شده ایران در قطر یا مثلا پولهایی که در اختیار چین است اجازه بدهد که این پولها برگردد که مبلغ زیادی هم نمیشود فکر میکنم 15 میلیارد بیشتر نشود. بخش دیگر از تحریمهای ما به اروپا و سازمان ملل مربوط میشود. اینکه ما میگوییم همه تحریمها باید کلیاتش را در نظر بگیریم؛ اما آنچه که ایران دنبال آن است و درک درستی هم دارد، اینکه آمریکا باید به رفع تحریمها کمک کند به این معناست که چه در زمینه هستهای و چه در زمینه دیپلماتیک برای بازگشت ایران به جامعه جهانی توافق و امضای دو بازیگر یعنی ایران و آمریکا در وهله اول قرار دارد و میتواند بسترساز این باشد که بشود به سمت اصلاح روابط با اروپا، جامعه جهانی و سازمان ملل و... رفت. کما اینکه خود اروپاییها گفتند اگر تهران با واشینگتن به توافقی برسد که قابل قبول باشد از مکانیسم ماشه دست میکشند. اینگونه باید به مساله تحریمها نگاه کرد وگرنه اینکه ما تصور کنیم حالا مثلا تهران و واشینگتن به توافق میرسند و تحریمها برداشته میشود به نظر من یک جور ایجاد امید کاذب کردن در افکار عمومی است و متاسفانه رسانههای ما هم خیلی به مفهوم تحریمها و چند لایه بودن آنها توجه ندارند. کما اینکه روزگاری که تحریمها داشت علیه ایران گذاشته میشد خیلی از همین آقایان که آن موقع تندروی میکردند درک روشنی از این نداشتند که در پشت در بسته میشود و ما اگر یک در را هم باز کنیم درهای دیگر پشتمان همچنان قفل است. همان موقع هشدار داده میشد که نباید به ورطه افزایش تحریمها بیفتیم. وقتی که گفتوگوها صورت میگیرد باید به این توجه بکنیم که گفتوگوها، توافق موقت یا غیر موقت به معنای این نیست که همه تحریمها برداشته میشود و ما شاهد مطالبات فزاینده از جانب جامعه خودمان باشیم و همه چیز به خیر و خوشی تمام میشود و مشکلات هم حل میشود... نه؛ اینگونه نیست. البته تاثیر روانی در بازار و افکار عمومی میگذارد ولی باید توجه داشت که این همه چیز نیست.
*سابق بر این توافق برجام را هم داشتیم که آمریکاییها هم در آن حضور داشتند، اما خودشان یک طرفه خارج شدند و دوباره تحریمهای یکجانبه را علیه ایران اعمال کردند. امروز وجه تمایز میان برجام و توافق احتمالی پیشرو را چه میدانید و چه تضمینی برای توافق احتمالی وجود دارد؟
وقتی توافق میکنید توافق قرارداد نیست قرارداد وقتی بسته میشود که مجلسهای دو کشور بنشینند و رای دهند و آن را تایید کنند در این صورت قرارداد تبدیل به قانون میشود. الان بحثی که تهران با مذاکره کنندگان آمریکایی دارد این است که آیا شما میتوانید توافق انجام شده را به مجلسین خود ببرید و تبدیل به قرارداد کنید؟ آمریکاییها فعلا چنین تعهدی را ندادهاند کما اینکه تا 3 - 4 ماه آینده انتخابات آتی میان دورهای کنگره است و در آن مدت هم معلوم نیست که اکثریت کنگره در اختیار چه کسی باشد. آمریکاییها نتوانستند در این موضوع تضمین بدهند و این یکی از نقاط کوری است که دغدغه تهران است و معتقد است که آمریکاییها باید در این باره تضمین لازم را بدهند. البته به نظر میآید تا کنون دولت ترامپ نتوانسته چنین کاری کند.
*در خصوص میانجیگری در مذاکرات، این پرسش مطرح است که چرا اروپاییها یا چین و روسیه در این مذاکرات حضور ندارند و طرفین عمان را به عنوان میانجی پذیرفتهاند. این موضوع را چگونه تحلیل میکنید؟
از نظر تهران حضور اروپاییها لازم است و ایران استقبال نشان میدهد و آقای عراقچی هم حتی چند روز پیش مطرح کرد که من حاضرم به لندن، پاریس و برلین بروم و گفتوگو کنم. لذا ایران مشتاق است که طرفهای اروپایی مشارکت داشته باشند، اما ترجیح آمریکاییها و دولت ترامپ این است که فارغ از آنها با تهران وارد گفتوگو شود. حتی انتخاب رم به عنوان محل دور دوم گفتوگوها به نظر من نوعی دهنکجی ترامپ به اروپاییها بود که در زمینههای مختلف با آنها دچار چالش است. خود اروپاییها هم الان سیاست بنشین و ببین را دنبال میکنند. ببینند آیا نتیجه چه خواهد شد و در وقت لزوم سهم خودشان را از نتایج گفتوگوها طلب کنند. اما در مجموع تهران تلاش کرده نه تنها با روسیه و چین روابط خود را حسنه نگه دارد بلکه پنجرههای دیپلماسی را با اروپاییها هم حفظ کند و میداند که خود اروپاییها هم نگاهی که به هرگونه توافق هستهای و دیگر مسائل دارند به مراتب تعدیل شدهتر از آن چیزی است که الان دولت ترامپ به عنوان یک مطالبه حداکثری در قبال تهران گذاشته است.
ارسال نظر