محسن پاکآیین سفیر سابق ایران در آذربایجان
باکو به واشنگتن اعتماد نکند
آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه آمریکا در تاریخ یازده اردیبهشت در دیدارهای جداگانهای با آرارات میرزویان، وزیر امورخارجه ارمنستان و جیحون بایراموف، وزیر امورخارجه جمهوری آذربایجان و همچنین در یک دیدار سه جانبه، تمایل واشنگتن برای ورود در بحران قفقاز را نشان داد. برای بررسی علل فعال شدن آمریکا در این بحران، نکات زیر قابل توجه است. نخست اینکه علت اصلی بحران قفقاز، عدم حل مسأله قره باغ است که این موضوع در سیاست خارجی آمریکا دارای اولویت نبوده است. آمریکا به عنوان یکی از روسای سه گانه گروه مینسک از آغاز مناقشه قره باغ تاکنون فقط به کُلی گویی و دعوت طرفین به مذاکرات مسالمتآمیز بسنده کرده و به عنوان موثرترین عضو شورای امنیت سازمان ملل، اقدامی برای اجرای قطعنامههای چهارگانه این شورا و رفع اشغال اراضی جمهوری آذربایجان نداشته است. پس از وقوع جنگ اوکراین و رویارویی جدی ناتو با روسیه، آمریکا تصمیم گرفت با فعال سازی سیاست خود درقفقاز جنوبی، حوزه تقابل خود با روسیه را گسترش داده و مسکو را در این منطقه منزوی سازد. در این مسیر، اروپا نیز با آمریکا همراه شد و بروکسل، مقر اتحادیه اروپا برای حل اختلافات آذربایجان و ارمنستان به صحنه آمد. در واقع حضور امروز آمریکا در بحران قفقاز نه بهخاطر دوستی با باکو و ایروان و نه بهخاطر علاقهمندی به حل این بحران بلکه برای انزوای روسیه در قفقاز و شکست سیاستهای مسکو در این منطقه است. دیگر اینکه در جلسه ویرجینیا نیز آمریکا رویکرد سنتی خود را حفظ کرد و بدون ارائه راه حل برای مسأله قره باغ، با توصیههای دیپلماتیک از آذربایجان و ارمنستان خواست تا مذاکرات مسالمت آمیز را برای دستیابی به صلح ادامه دهند. البته ابراز نگرانی بلینکن، وزیر امور خارجه آمریکا از استقرار پُست بازرسی جمهوری آذربایجان در گذرگاه لاچین و حمایت آمریکا از رویکرد صلحطلبانه ارمنستان، موید جانبداری واشنگتن از ایروان بود. آمریکا تحت تاثیر لابی قوی ارامنه در این کشور معمولا در مناقشه قره باغ به نفع ارمنستان موضع گرفته و در سالهای اخیر نیز حضور پاشینیان به عنوان یک نخست وزیر غربگرا در ارمنستان، آمریکا را به حمایت از ایروان مصمم ساخته است. لابی ارامنه یکی از لابیهای قومی قدرتمند در آمریکاست و دو هدف اصلی یعنی شناسایی قتل عام ارامنه توسط امپراتوری عثمانی و شناسایی استقلال قره باغ را دنبال میکند. سیاست ارمنستان این است که لابی یهود را نیز با لابی ارامنه همراه سازد و در این رابطه چند سال قبل ادوارد نعلبندیان، وزیر امور خارجه این کشور عازم اسرائیل شد و در اولین دیدار با راون ریولین رئیس وقت این رژیم ملاقات کرد. ریولین در مقایسه با شیمون پرز به طور آشکار از لابی ارامنه حمایت میکرد و همفکران وی از جمله «یولیی ادلشتین» رئیس پارلمان و«زئو الکین» معاون وزیرامور خارجه اسرائیل نیز موضعی یکسان با وی داشتند. روسیه اگرچه با میانجیگری بین باکو و ایروان در جنگ 44 در قفقاز نقشآفرینی کرد، اما به دلیل عدم حل مسأله قره باغ در توافق مسکو، جنگهای پراکنده آذربایجان و ارمنستان ادامه یافت و فرصت برای ورود بازیگران غربی برای حل این معضل، فراهم شد. واقعیت این است که مانع اصلی عدم حل بحران قفقاز، نه گذرگاه لاچین و نه مسیر زنگزور است و تا زمانی که مناقشه قره باغ در چارچوب اصل تمامیت ارضی کشورها حل نشود، صلح و ثبات ایجاد نخواهد شد. در سایه اجرای این اصل و عدم تغییر مرزهای بینالمللی، قره باغ به سرزمین اصلی خود یعنی جمهوری آذربایجان برخواهد گشت و مسیر زنگزور در استان سیونیک ارمنستان نیز در چارچوب تمامیت ارضی این کشور به یک مسیر موثر ترانزیتی تبدیل خواهد شد. روسیه اگر میخواهد مانع حضور آمریکا و اروپا در این مناقشه شود باید با حل مشکل قره باغ، توافق مسکو را تکمیل نماید. در نهایت؛ جمهوری آذربایجان نیز باید توجه کند که کاخ سفید با اصلاح سیاست ناموفق خود در قفقاز جنوبی به دنبال حل بحران قفقاز نیست؛ سعی در انزوای روسیه دارد و این رقابت کمکی به حل مشکل قره باغ و بازگشت این منطقه به آذربایجان نخواهد کرد. مواضع گلایه آمیز بلینکن نسبت به جمهوری آذربایجان و حمایت آمریکا از سیاست صلح طلبانه ارمنستان و در مجموع جانبداری واشنگتن از ایروان در جلسه ویرجینیا، موید این است که باکو نباید به آمریکا اعتماد کند. بهتر است جمهوری آذربایجان به منطقه برگردد و در کنار روسیه و ایران حل مشکل قره باغ را در چارچوب تمامیت ارضی کشورها و عدم تغییر مرزهای بینالمللی و همچنین فراهم کردن شرایط مناسب برای اقلیت ارامنه دنبال کند.
ارسال نظر