آرمان - صداقت يعني، حقيقتگویي؛ يعني گفتن آنچه که رخ داده است؛ يعني درستي با خود؛ يعني مقابله با اشتباههاي خود؛ يعني صحبت کردن درباره آنچه که فکر ميکنيم و عملکردن به آنچه که ميگویيم؛ تا حدي که هيچ تناقض و دوگانگياي بين افکار، رفتار و کلمات ما وجود نداشته باشد.صداقت داشتن در زندگي موجب استحکام و دوام روابط بين افراد ميشود؛ زيرا فرد هم چون آينهاي شفاف آنچه را که در درون خود دارد، منعکس ميسازد.آموزش صداقت به کودکان مستلزم صرف وقت و شکيبایي است. فراگيري هر مهارتي اگر از سالهاي دوران خردسالي و کودکي آغاز شود تاثيري دو چندان بر زندگي او ميگذارد.والدين ميتوانند با تشويق کودکان به راست گویي و گفتن آنچه که واقعا ديدهاند، صداقت را در آنها پرورش دهند.مطمئنيم دوست داريد فرزندتان صادق باشد تا اينکه تقلب کند، دروغ بگويد یا پنهان کاري کند. اما بهترين راهکار براي آموزش صداقت به فرزندان تان چيست؟ممکن است بعضي از والدين تصور کنند که دروغ گفتن در ذات بچه است و اين وظيفه والدين است که براي اينکه جلو عادت شدن آن را بگيرند، آنها را براي دروغگويي شان تنبيه کنند. واقعيت اين است که خيلي وقتها خود والدين زمينه را براي دروغگويي فرزندشان ايجاد ميکنند.اين همان اشتباهي است که والدين مرتکب ميشوند آنها با عصبانيت و تهديد با فرزندان شان روبه رو شده و آنها را متهم ميکنند. اگر خشن برخورد کرده و بخواهيد تنبيهشان کنيد، از اينکه واقعيت را به شما بگويند ميترسند. اگر احساس امنيت کنند، صادق خواهند بود. پس با آنها با ملايمت رفتار کرده و بر صداقت شان تاکيد کنيد.براي هر کسي در هر سني صادق بودن، شجاعت ميخواهد. بنابراين وظيفه والدين است که به فرزندان شان آموزش دهند که براي گفتن حقيقت شجاع باشند.در زير به سه نکته اشاره ميکنيم که کمکتان ميکند صداقت را به فرزندان تان آموزش دهيد:
از خيلي کوچکي، با فرزندان تان درمورد ارزش صداقت در خانواده تان صحبت کنيد. به آنها بگوييد که اين براي همه شما خيلي مهم است که بتوانيد هميشه به همديگر براي شنيدن حقيقت، حتي اگر سخت باشد، اعتماد کنيد. اگر بين والدين و بچهها صداقت نباشد، اعتماد و نزديکي در خانواده وجود نخواهد داشت. صداقت پايه و اساس روابط خانوادگي و اعتماد و احترام متقابل است. به فرزندانتان بگوييد که براي حمايت و دفاع از آنها هر کاري از دست تان برآيد انجام ميدهيد، اما اگر بفهميد که به شما دروغ گفته اند، رابطه تان به کلي تغيير خواهد کرد. وقتي اعتماد از بين برود، زمان زيادي ميخواهد تا دوباره ايجاد شود.
نه تنها در کلمات تان بلکه در سبک زندگي تان هم براي فرزندان تان الگوي صداقت باشيد. اگر خودتان با فرزندان تان صادق نباشيد، نمي توانيد از آنها انتظار داشته باشيد که حقيقت را به شما بگويند. در واکنش به سوالاتي که ميپرسند، سعي کنيد به جاي دروغ گفتن، توضيح مختصري بدهيد و در حد سنشان پاسخ دهيد. اما اگر به آنها دروغ بگوييد، وقتي گفتن حقيقت برايتان خجالت آور است، نمي توانيد از آنها توقع داشته باشيد که وقتي برايشان سخت است، راستش را بگويند. هدف تان بايد ايجاد محيطي آزاد باشد که هيچ پنهان کاري وجود نداشته و همه براي گفتن حقيقت احساس راحتي کنند.
به آنها نشان دهيد که تاکيدتان بيشتر بر صداقت آنهاست تا بر تنبيه آنها به خاطر بي صداقتيشان. بله ميتوانيد براي دروغ فرزندتان عواقبي در نظر بگيريد اما لازم است که برايشان توضيح دهيد که راستگويي شان هم فوايدي برايشان خواهد داشت. اگر بخواهيد به زور تهديد و تنبيه حرف راست را از دهان آنها بيرون بکشيد، مطمئن باشيد که دفعه بعدي حقيقت را نخواهند گفت. اگر هنوز لازم ميدانيد که باوجود گفتن حقيقت، تنبيهي براي شان در نظر بگيريد، اينکار را با دقت و ملايمت انجام دهيد و با وجود آن تنبيه، از صداقت شان تشکر کنيد.همه آدمها توانايي صادق بودن را دارند اما اگر اين کار را تمرين نکنيد، هم شما و هم فرزندتان عادت خواهيد کرد که قسمتي از حقيقت را بپوشانيد و چون راحتتر است خيلي وقتها دروغهاي مصلحتي بگوييد. شما به عنوان پدر يا مادر فرصت داريد که به فرزندان تان کمک کنيد صداقت را ياد بگيرند. هيچوقت استانداردهاي تان را پايين نياوريد اما بايد درک کنيد که آنها نمي توانند هميشه عالي باشند.