یادگیری مهارتهای جدید و پرپتانسیل، فریلنسینگ و گرفتن پروژههای کاری در کنار شغل اصلی، بهاضافۀ سرمایهگذاری هوشمندانه بخشی از پول بهمنظور ایجاد درآمد منفعل، جزو مطمئنترین راهکارها برای دستیابی به درآمد بیشتر محسوب میشوند.
ببینیم افراد با هوش مالی بالا، چه کارهایی انجام میدهند که بعداً به افزایش درآمدشان منجر میشوند:
یکی از نکات کلیدی برای موفقیت فریلنسرها، بهروز نگه داشتن دانش و توسعۀ مهارتها براساس نیازهای نوظهور مخاطبانشان است.
افراد باهوش نیازهای جامعه را پیدا میکنند و دنبال یادگیری مهارتهایی میروند که برای رفع آن نیازها مناسب هستند! آنهایی که واقعاً میخواهند از حاشیۀ امن خود خارج شده و درآمدشان را افزایش دهند، وقت و سرمایۀ خود را صرف یادگیری مهارتهای سودآور میکنند.
برای مثال، دنیای دیجیتال روزبهروز گستردهتر میشود و به احتمال خیلی زیاد، در آیندۀ نهچندان دور، کسبوکارهای خیلی بیشتری به فعالیت در این فضا روی میآورند؛ بنابراین، بلد بودن مهارتهایی که نیاز کسبوکارها در فضای آنلاین را برطرف کنند، میتواند خیلی پولساز باشد؛ مهارتهایی مثل طراحی سایت، ادمینی صفحات اینستاگرامی، فوتوشاپ و....
حتماً بارها شنیدهاید که میگویند آدم عاقل همۀ تخممرغهایش را در یک سبد نمیگذارد! این اصطلاح بیشتر بین معاملهگرها و سرمایهگذارها رواج دارد و منظورش این است که تزریق همۀ سرمایه به تنها یک دارایی، کار اشتباهی است.
در رابطه با موضوع بحث ما، حرفهایها میدانند نباید تنها به یک منبع درآمد متکی بمانند؛ هرچقدر هم که همان تک منبع پولساز باشد، عدم ثبات بازار مانع از آن میشود که بتوانید با اطمینان خاطر، تمام تمرکز خود را روی کسب درآمد از همان منبع بگذارید؛ چون ممکن است عوامل خارجی وضعیت را به هم بریزند و امنیت مالیتان به خطر بیفتد.
پس ایجاد کانالهای درآمدی متعدد این روزها بیشتر یک اجبار به نظر میرسد؛ البته اگر برای افزایش درآمد و دستیابی به امنیت مالی خللناپذیر مصمم هستید!
نیازهای مصرفکنندگان در طول سال، بنا به دلایل مختلف تغییر میکنند؛ همانطور که با تغییر فصول مردم مجبور میشوند لباسهای گرمتر یا خنکتر بخرند، در رابطه با موضوعات دیگر هم، کم یا زیاد تغییر رفتار میدهند.
آنهایی که باهوش هستند میدانند باید این تغییر نیازها را بهعنوان فرصتی برای بازاریابی ببیند.
نکتۀ مهم: آدمهای باهوش طوری عمل میکنند که نتایج اقداماتشان در بلندمدت، درخشانتر از آوردههای کوتاهمدتی باشد!
خیلیها سرمایهگذاری در برند شخصی را محدود به فعالیت دائمی در شبکههای اجتماعی میدانند؛ البته که حضور در این شبکهها یک اصل بسیار مهم است، اما همهچیز نیست!

برندسازی شخصی باید با یک استراتژی بلندمدتی همراه باشد که هم دنیای واقعی، هم دنیای دیجیتال را هدف بگیرد و در نهایت به افزایش اعتبار فرد منجر شود؛ افزایش اعتباری که با رشد فرصتهای مالی رابطۀ مستقیم دارد!
برخلاف تصور خیلیها، منظور از بهینهسازی زمان پر کردن همۀ ساعات روز با کار و آموزش نیست! اگر میخواهید در مسیر درست قدم بردارید، باید زمان خود را صرف کارهای مهمی کنید که باعث رقم خوردن تفاوتها میشوند.
برای این کار، اول باید تکلیفتان را با خودتان مشخص کرده و اهداف اصلیتان را با جزئیات معلوم کنید. این اهداف همان اولویتهایی هستند که اگر برایشان وقت بگذارید، در نهایت میتوانید به درآمدهای بالاتر برسید.
بهکارگیری قانون پارتو یا اصل 20/80 میتواند در این زمینه خیلی کمککننده باشد. این قانون میگوید:
80 درصد نتایج از 20 درصد کارها حاصل میشوند!
پس باید آن 20 درصد را پیدا کرده تا بفهمید زمان گذاشتن روی چه کارهایی شما را در مسیرتان جلوتر میبرد.
مثلاً ممکن است یک فریلنسر 80 درصد درآمدش را از 2 مشتری خاصش به دست بیاورد؛ یا 80 درصد سود یک معاملهگر از خریدوفروش تنها دو دارایی حاصل شود!
توصیه میکنیم برای مدیریت هرچه بهتر زمان و افزایش تمرکز، از اپلیکیشنها و ابزارهای تخصصی کمک بگیرید؛ مثلاً با استفاده از سایت Pomofocus میتوانید تمرکزتان را در یک بازۀ زمانی مشخص روی کار بگذارید و اجازه ندهید عوامل حواسپرتی، مانع کار مفید شوند.
در نقطۀ مقابل افراد باهوش که میدانند با چه کارها و عاداتی میتوانند درآمدشان را افزایش دهند، افراد معمولی را داریم که خواسته یا ناخواسته اسیر اشتباهات گوناگونی میشوند؛ اشتباهاتی که عاقبتشان از دست رفتن فرصتهای مالی است و اجازه نمیدهند درآمد بالاتر برود.
بالاتر هم توضیح دادیم که کاربلدها دید بلندمدتی دارند و وقتشان را صرف کارهایی میکنند که در بلندمدت هم ثمربخش باشند؛ اما آدمهای معمولی، علیرغم تلاش و کوشش زیادی که از خود نشان میدهند، با راضی شدن به درآمدهای موقتی، به خود آسیب میرسانند؛ این یعنی ممکن است تمام تلاشها پس از مدتی بیفایده شوند.
این اشتباه خیلی رایج است؛ چون به دلایل مختلف، اغلب مردم دوست دارند سریعتر به نتیجه برسند و حاصل دسترنجشان را ببینند. با در نظر گرفتن شرایط نابهسامان اقتصادی، کاملاً هم طبیعی است! کسانی که اقساط عقبمانده و چک دارند، فقط به این فکر میکنند که شرایط بغرنج فعلی را پشتسر بگذارند و بعداً راجعبه آینده تصمیم بگیرند.
کسانی که چنین طرز تفکری دارند، وقتی به فکر مهارتآموزی میافتند، بازدهی آن مهارت در لحظه برایشان مهم است و کاری ندارند که یک یا دو سال بعد، بازار کار آن حرفۀ بهخصوص چطوری است. فریلنسرهای اینچنینی سراغ پروژهای میروند که در کوتاهمدت پول زیادی به حسابشان واریز میکند، نه آن پروژهای که هم آیندهدار است، هم برند شخصی آنها را تقویت میکند.
نکتۀ دیگر اینکه امکان سیستمسازی و خلق درآمد ثابت با فعالیت کمتر را هم نخواهید داشت؛ تمام انرژی شما صرف کار کردن و به دست آوردن همان مقدار درآمد میشود؛ آیا زمان خالی خواهید داشت که به فکر خلق درآمدهای نیمهفعال و غیرفعال باشید؟ مثل این میماند که با تمام توان روی تردمیل بدویید، اما حتی یک متر هم جلوتر نروید!
برای خروج از این طرز فکر و خلق ارزش بلندمدتی، باید چند اقدام ساده، ولی مهم را انجام دهید:
راستش را بخواهید، حتی اگر همین الان هم در موقعیت شغلی خود وضعیت خوبی داشته باشید، درصورتیکه به مهارتهای جدید و مرتبط با حوزۀ فعالیتتان بیتوجهی کنید، خیلی زود از رقبا عقب میافتید و درآمدتان افت شدیدی خواهد کرد. فرض کنید تعمیرکاری که روزی تمام زیروبم پیکان را از حفظ بود، هیچوقت دنبال یادگیری تعمیر ماشینهای جدیدتر نرفت؛ تعجب میکنید اگر آن تعمیرکار امروز بیکار (یا حداقل خیلی کمکار) شده باشد؟ مسلماً نه.

اگر فکر میکنید کل ماهیت حوزۀ فعالیتتان در خطر است، چارهای ندارید جز رفتن سراغ مهارتهای غیرمرتبطی که میدانید در آینده متقاضی دارند. افراد باهوش آیندۀ پولساز را در اولویت قرار میدهند؛ یعنی اگر مهارتی درحالحاضر خیلی درآمدزا نباشد، اما از آیندۀ آن مطمئن باشند، آن مهارت را یاد میگیرند و از مزیت اولین بودن (موقع شکلگیری نیاز عمومی) نهایت بهره را میبرند.
اینجا هم اثر مخرب گرفتار شدن در حاشیۀ امن را میبینیم! طرز فکر افراد معمولی بهگونهای است که به آنها نهیب میزند: تو همین الان درآمد نسبتاً خوبی داری، چرا میخواهی ریسک کنی و پا به سرزمین ناشناختهها بگذاری؟ مطمئن باش شکست میخوری!
در نقطۀ مقابل، افراد باهوش نمیگذارند ذات منفیباف ذهن انسان مانع از پیشرفتشان شود و برای شروع پروژههای مستقل و پولسازتر برنامه میریزند.
در واقع، مجموعهای از ترسها جلوی برداشتن قدمهای بزرگ و ریسکی را میگیرند؛ ترسهایی مثل:
البته که محتاط بودن لازمۀ پیشرفت مداوم و پایدار است؛ اما ترس بیش از حد هم هیچ فایدهای ندارد و منجر به درجا زدن میشود.
یکی از مهمترین نکات کلیدی برای موفقیت فریلنسرها این است که بالاخره یک جایی بفهمند حتی آن مشتریهای خاص هم تا یک مقدار محدودی درآمدزا هستند؛ میخواهیم بگوییم برای رشد و رسیدن به پولهای خیلی درشتتر، باید ریسک کرد و سراغ پروژههای مستقلی رفت که توانایی ارتقای چند برابری زندگی حرفهای شما را دارند.
اگر بر کمالگرایی غلبه کنید، میتوانید از اشتباهات همان پروژۀ کوچک درس بگیرید و رفتهرفته سراغ کارهای مستقل جدیتر و بزرگتر بروید. در نهایت، وقتی مطمئن شدید که توان لازم را دارید، عمدۀ تمرکزتان را روی پروژههای مستقل بگذارید و یواشیواش کارهای کمارزشتر را رها کنید.
اگر برای افزایش درآمدتان مصمم هستید، طبیعتاً باید از روی دست افراد باهوشی که عاداتشان را در اینجا بررسی کردیم، الگوبرداری کنید؛ ضمن اینکه باید مواظب باشید در دام اشتباهات رایج افراد معمولی، آنهایی که در زندگی کاری خود به دستاورد خاصی نمیرسند، نیفتید.