به گزارش آرمان ملی آنلاین، این زن بیان کرد که از همان آغاز تولد، پدرش را به دلیل اعتیادش ندیده بود و مادرش نیز به خاطر بیماریاش او را در بیمارستان رها کرده و خود به دنبال سرنوشتش رفته بود. مادرش به سختی هزینههای تحصیل او را پرداخت و با کمک نهادهای امدادی، خانهای کوچک در حاشیه شهر ساخت.
وی ادامه داد که در دوران نوجوانی و در کلاس دهم، با پسر جوانی به نام احسان آشنا شد که بهطور مداوم از اخلاق و زیبایی او تمجید میکرد. بهدلیل جذابیت کلام او، زن جوان دل به احسان سپرد و به سرعت درگیر این رابطه شد. زمانی که او متوجه شد احسان نامزد دارد و در حال جدایی است، دیگر دیر شده بود.
این زن با احسان بهطور شبانه فرار کرده و به خانه برگشتند، اما با ورود به خانه، پلیس در انتظارشان بود. احسان از خانه فرار کرد و این زن با تهدید به خودکشی او را نجات داد. چند روز بعد دوباره پنهانی با احسان قرار گذاشت و به تهران رفتند. در نهایت مادرش به ناچار با ازدواجشان موافقت کرد.
بعد از مدتی، زن متوجه شد که احسان معتاد و سارق است. رفتارهای پرخاشگرانه او از جمله ضرب و شتم، زندگی زن را به جهنمی تبدیل کرد. در یکی از این مشاجرات، احسان او را با چاقو زخمی کرد و زن برای مدت ۱۲ روز در بیمارستان بستری شد.
این زن با اشاره به آینده تباهشدهاش و مشکلات زندگیاش، به کلانتری مراجعه کرده تا از وضعیت خطرناک و بیامنیتی که در آن قرار دارد، نجات یابد. با صدور دستوری ویژه از سوی سرهنگ ابراهیم عربخانی، رئیس کلانتری گلشهر، بررسیهای روانشناختی و اقدامات قانونی در مورد این پرونده آغاز شد.