به گزارش آرمان ملی آنلاین، این زن ۵۵ ساله که دوران کودکی و نوجوانی خود را در خانوادهای آرام و بیحاشیه سپری کرده بود، در ۱۷ سالگی با احمد، سرایدار یک مدرسه، ازدواج کرد. آنها زندگی ساده اما عاشقانهای داشتند و با وجود مشکلات مالی، با همدلی از پس چالشهای زندگی برمیآمدند.
پس از تولد سومین فرزندشان، شوهر این زن به سرطان مبتلا شد و وضعیت جسمانیاش رو به وخامت گذاشت. روزهای سخت پرستاری و مبارزه با بیماری همسر، در نهایت به فوت احمد ختم شد و او که حالا سرپرستی فرزندانش را برعهده داشت، بهجای شوهرش سرایدار مدرسه شد.
چند ماه پس از فوت همسرش، از طریق یکی از همسایگان متوجه شد که "شهرام"، عشق دوران نوجوانیاش، پس از یک ازدواج ناموفق، بهتنهایی زندگی میکند. خاطرات گذشته او را بهسمت یک تصمیم احساسی سوق داد و این دو پس از چند ملاقات، با هم ازدواج کردند.
این تصمیم احساسی، به کابوسی تبدیل شد. شهرام به مواد مخدر اعتیاد داشت و رفتارهای خشونتآمیزش زندگی را برای این زن و فرزندانش غیرقابلتحمل کرد. او بارها همسرش را کتک زده و نه تنها از مخارج زندگی شانه خالی کرده، بلکه درآمدش را صرف خرید مواد مخدر کرده است.
این زن حالا با درآمد سرایداری، بهسختی زندگی را میچرخاند و از اینکه فرزندانش در شرایط دشواری بزرگ شدهاند، عمیقاً پشیمان است. او میگوید:
«ای کاش بهجای تصمیم احساسی، به آینده فرزندانم فکر کرده بودم.»
با دستور سرهنگ محمدولیان، رئیس کلانتری نجفی مشهد، مشاورههای تخصصی و اقدامات مددکاری برای کمک به این خانواده و نجات شهرام از گرداب اعتیاد آغاز شده است.