به گزارش آرمان ملی آنلاین هادی حسینینژاد، روزنامهنگار نوشت: در پاسخ به مروجان این نظریه، ذکر چند نکته اهمیت دارد.
۱-فرضیه همافزایی و همراهی نمایندگان اصناف، در شرایطی که بعضا درحد در کنار یکدیگر و پشت یک میز نشستن حتی در اتحادیههای فعلیشان تفاهم ندارند، چه مایه میتواند جامه عمل پوشانده شود؟
۲-تمرکز قدرت، همیشه میتواند زمینه شائبه معضلاتی چون فساد، لابیگری، رانتخواری و سوءاستفاده از قدرت نزد هیأتهای رئیسه را ایجاد کند. خصوصا که در صورت بروز چنین شرایطی، دیگر اتحادیههای تخصصی وجود نخواهند داشت که پیگیر حقوق اختصاصی خود و اعضای خود شوند.
۳-ادغام کرسیهای صنفی تخصصی در یک اتحادیه تا حدود زیادی حکم تخصصگریزی و کلیانگاری را خواهد داشت. مثل این است که تشکلهای تخصصی در عرصه پزشکی (نظیر چشمپزشکان، رادیولوژیستها، جراحان مغز و اعصاب و...) با این توجیه که مشاغل و تخصصهای ما، همه در خدمت سلامتی نوع بشرند، تصمیم به ادغام شدن بگیرند!!
۴-اگر مروجان این نظریه به دنبال تجمیع قدرت برای پیگیری بهتر و تحقق مطالبات صنعت هستند، چرا به راهکارهایی نمیاندیشند تا اتحادیههای موجود، حول محور تفاهمنامهها و تشکیل شوراها و کمیتههای بیناصنفی مشترک، با یکدیگر همراه و همافزا شوند، و مطالبات خود را در بستههای تخصصی، مطرح و پیگیری کنند؟
مخلص کلام اینکه وحدت در سایه تکثر است که ارزش پیدا میکند و میتواند سلامت اندیشه و تصمیمات صنفی صحیح را به همراه داشته باشد.