| کد مطلب: ۱۰۰۹۰۸۶
لینک کوتاه کپی شد

گفتمان اصلاح‌طلبان در 1400

مرضیه حاجی‌هاشمی پژوهشگر پژوهشكده امام‌خمینی

دکتر رمضان‌زاده در کنگره «انجمن اسلامی جامعه پزشکی ایران» اظهار کرد: «ما اشتباه می‌کنیم، خواست اکثریت جامعه را با خواست خود یکی می‌دانیم، جامعه دنبال تحقق زندگی مطلوب خودش است، ما دنبال این هستیم که دموکراسی پیاده می‌شود یا خیر؟ آنچه «رمضان‌زاده» مطرح می‌کند، ما را بار دیگر به تأملی با سابقه طولانی وا می‌دارد که آیا انسان‌ها بدون تحقق زندگی مطلوب خویش به لحاظ اقتصادی می‌توانند به دموکراسی احساس نیاز پیدا کنند؟ و همچنین آیا به طور مبنایی می‌توان بدون دموکراسی برای مردم زندگی مطلوب به لحاظ اقتصادی فراهم کرد؟ پژوهشگران، متفکران و صاحبنظران زیادی به این سوالات پاسخ گفتند، عده‌ای تاثیر دموکراسی بر رشد اقتصادی را مثبت ارزیابی کردند، مانند «رودریک و کزیارج»(۲۰۰۵) که در مطالعات خود به این نتیجه رسیدند که گذارهای دموکراتیک اثر مثبتی بر رشد اقتصادی کوتاه مدت دارد و برخی نیز برعکس شاهد اثر منفی دموکراسی بر رشد اقتصادی بودند، مانند مطالعه «توارس و کزیارج»(۲۰۰۱). در مقابل هانتیگتن بهبود معیشت مردم را عاملی بر ظهور دموکراسی و تقویت آن می‌داند. آنچه که در این مطالعات حاصل آمده در واقعیت جامعه ایران و باور مردم ایران چگونه است؟ کدام مقدمه دیگری است؟ اکنون جامعه ایران کدام را ترجیح می‌دهد؟ آیا اگر مردم در شرایط کنونی بیش از دغدغه دموکراسی مسأله معیشت داشته باشند اصلاح‌طلبان که منادیان و حامیان دموکراسی در ایران شناخته می‌شوند، چه باید بکنند؟ آیا می‌توانند به یکباره از محوریت دال‌های گفتمانی خود عدول کنند و کاندیدای خود را با پوزیشن گفتمان معیشت وارد میدان رقابت انتخاباتی ۱۴۰۰ نمایند؟ آیا مردم می‌توانند باور کنند که اصلاح‌طلبان به یکباره غم نان آنها یافتند و گفتمانی بر قامت آن بافتند؟ رمضان‌زاده معتقد است،«اصلاح‌طلبان اشتباه کردند که خواست اکثریت جامعه را با خواست خود یکی می‌دانند». اصلاح‌طلبان باید خواست خود را با خواست اکثریت جامعه تطبیق دهند، نه اینکه گمان برند که خواست اکثریت جامعه همان خواست آنهاست. به نظر می‌رسد مردم این بار فقط در یک صورت در پی اصلاح‌طلبان بر می‌خیزند و آن در صورتی است که با صراحت و شفافیت گفتمان سیاسی- اقتصادی خود را برای مردم تشریح کنند، به طور مثال: ۱- مبنای اقتصادی آنها سیاست‌های رفاهی و عدالت محور است یا سیاست‌های اقتصاد آزاد؟ در هر صورت در گفتمان اقتصادی آنها تعامل با بازار آزاد جهانی چگونه است؟ ۲- مبنای نظری جمهوری اسلامی مورد نظر آنها با مبنای نظری جمهوری اسلامی اصولگرایان به لحاظ فقهی چه تفاوتی دارد؟ چراکه این مبنای نظری، تعیین می‌کند، تفکیک قوای سه گانه و استقلال آنها که بارزترین شاخصه دموکراسی است به واقع با وجود اعتقاد به ولایت مطلقه فقیه بر هر سه قوه، کجای دموکراسی مورد نظر آنهاست؟ ۳- در نسبت با کشورهای منطقه، محور مقاومت و همچنین کشورهای غربی، روسیه و چین معتقد به کدام سیاست‌ها هستند؟ ۴- آیا امکان ابتنا بر مبنای نظری گفتمانی خود و همچنین تحقق عملی سیاست‌های خود را دارند؟ ۵- آیا توان مدیریتی به لحاظ دسترسی به منابع مختلف، امکانات و... برای اداره ۴ ساله کشور دارند؟ در صورتی که در این حوزه‌های نظری مبنایی به صراحت سخن گفتند، مردم خود تشخیص می‌دهند که آیا آنها می‌توانند در عمل، زندگی مطلوب آنها را فراهم کنند یا نه؛ چراکه از نظر مردم دموکراسی مورد نظر آنها وقتی مطلوب است که زندگی مطلوب آنها را فراهم کند و این نوع دموکراسی اگر خودش مختصات مشخصی نداشته باشد یا امکان و ابزار تحقق آن فراهم نباشد، نه تنها تحقق نمی‌یابد که منجر به سیاست بازی هایی می‌شود که مردم از آن دلزده و بیزارند و هیچ مسیری نیز برای تحقق زندگی مطلوب آنها نمی گشاید و موجب اتلاف وقت، انرژی و سرمایه‌های زیادی نیز می‌شود.

ارسال نظر

هشتگ‌های داغ

آخرین اخبار

پربازدیدترین اخبار