| کد مطلب: ۱۰۵۷۶۵۷
لینک کوتاه کپی شد

گفت‌وگوی آرمان ملی با تقی آزاد ارمکی

اطلاعات عجیب از هم‌خانگی و ازدواج سفید در ایران | جامعه ایرانی با یک زایش بزرگ فرهنگی ـ اجتماعی روبه‌رو است

جامعه ایران با توجه به چالش‌هایی که پیش‌رو دارد به چه سمتی حرکت می کند؟«آرمان ملی» برای پاسخ به این سوال با دکتر تقی آزاد ارمکی گفت وگو کرده است.آزاد ارمکی معتقد است:« ما با زایش یک جامعه جدید ایرانی روبه‌رو هستیم که در این جامعه جدید قطعا مسائل متفاوت مطرح است. به عنوان مثال اگر تا دیروز دغدغه دوگانه اصلاح‌طلبی و اصولگرایی و اخلاق و دین و از آن طرح دموکراسی و سامانه اجتماعی بود، اینجا هیچ کدام مسئله اول نیستند. مفهوم زندگی اول است. مفهوم زندگی اجتماعی واقعا در اینجا استعماری نیست و در اینجا خود را به خوبی نشان می‌دهد. گفتمان یک تغییر عنصر مرکزی و یک فضای فرهنگی و اندیشه‌ای است». در ادامه ماحصل این گفت‌وگو را می‌خوانید.

اطلاعات عجیب از هم‌خانگی و ازدواج سفید در ایران | جامعه ایرانی با یک زایش بزرگ فرهنگی ـ اجتماعی روبه‌رو است

آرمان ملی آنلاین: چرا رویکردی که لایه‌های پنهان جامعه ایران در پیش گرفته نسبت به لایه‌های بیرونی تفاوت پیدا کرده است؟ خواست و اراده جامعه ایران در شرایط کنونی حرکت جامعه به چه سمتی است؟

ما وارد دوره جدیدی از جامعه ایرانی شده‌ایم و با تولد جامعه جدید ایرانی مواجه هستیم. این آن چیزی است که معمولا دوست نداریم بشنویم و یا اینکه حتی ما هم چندان علاقه‌مند نیستیم که به عنوان واقعیت؛ بیرون از آنچه تصور می کردیم را مورد تایید قرار دهیم. ما همیشه در بررسی‌های اجتماعی و سیاسی، یک نگاه گسسته به ایران داشته‌ایم که این نگاه گسسته به تاریخ اتفاقات و دوره‌های بر هم شده از هم بر آمده است. چراکه کل تحولات تاریخ اجتماعی ایران را در نهضت مشروطه و انقلاب اسلامی و بعد هم چند اتفاق درون جمهوری اسلامی می‌بینیم که تحت عنوان دوره سازندگی و اصلاحات و بعد هم دوره  اعتدال و سپس ماجراهای امروز بودند که در حقیقت همه اینها صفات دولت‌هایی است که از جامعه برآمده بودند تا ویژگی‌ها و صفات اجتماعی جامعه.همه این دوران تا مقطع کنونی یک دوره واحد تاریخی است؛ دوره‌ای که دغدغه آن وصل شدن، فهم و وارد شدن به جهان مدرن است. به همین دلیل هم دولت‌هایی که در دوران طولانی آمدند و هم رژیم پهلوی و هم جمهوری اسلامی و حتی گروه‌های سیاسی و احزاب تلاش کردند تا نیروها و عناصر جامعه  ایرانی را به شکلی مدرن کنند. بنابراین یکی از طریق حزب و دیگری از طریق دانشگاه و تالیف کتاب و موسیقی و حوزه  دین و نهادها و سازمان های اجتماعی تلاش کرده است. لذا این تلاش طولانی بیش از 150 ساله جامعه  ایرانی، برای ورود به جامعه مدرن است که مناقشه‌ها و منازعات آن را هم با همین معنا باید توضیح داد. حتی انقلاب مشروطه و یا انقلاب اسلامی هر دوی آنها با این منطق باید توضیح داده شوند. یا ماجرای برآمدن دولت‌ها مثل دولت اصلاحات و دولت سازندگی و غیره که همگی یک واکنشی در این عرصه هستند.پس ما یک دوره نسبتا طولانی داریم که از بدو ورود و شروع به نوگرایی و نوسازی تا استقرارمان در جهان مدرن را می‌شود در این دوره بیان کرد.

مهم‌ترین مختصات این دوران چیست؟

ما با یک زایش اجتماعی، فرهنگی بزرگ روبه‌رو هستیم تا اعتراض یک گروه اجتماعی و یا چیزی تحت عنوان نابسامانی اجتماعی.لذا برای توضیح این مسئله به علل و بسترهای آن اشاره می‌کنم. یکی از اصلی‌ترین بستر جمهوری اسلامی است. جمهوری اسلامی با دغدغه  دین و برپایی نظام دینی کمک بسیاری در ورود به عصر مدرن کرده است. اگر جمهوری اسلامی نبود ما همچنان له له می‌زدیم برای ورود به جهان مدرن. لذا اگر جمهوری اسلامی نبود ، یک انقلاب  دیگری را به ثمر می‌رساندیم تا این کار صورت بگیرد.در واقع دست مایه‌ها و عناصر نظام اجتماعی سنت مانند دین و خانواده و خاندان و مناسبات فرهنگی و قومی و عشیره‌ای بودند که کمک کردند تا به این مسیر برسیم.نکته دیگر اینکه  نیروهای متفاوت اجتماعی هر کدامشان دچار یک اختلال و یا آشفتگی و نابسامانی شده‌اند. به عنوان مثال دوستانی که در حوزه  دین فعالیت می‌کنند ، 20 الی 30 سال است که فریاد می‌زنند ما با یک جامعه  شبه دینی روبه‌رو هستیم. جامعه‌ای که آدم‌ها خود را دیندار قلمداد می‌کنند اما به لحاظ مناسکی دیندار نیستند. لذا در اینجا با تکثر و تنوع حوزه  دینداری روبه‌رو هستیم. ما در حوزه  خانواده نیز همین وضعیت را داریم. ما با تاکید بر اینکه می‌خواستیم خانواده را در اشکال گوناگون برپا کنیم، اما به یک نوع تکثر خانوادگی در ایران رسیده‌ایم. هیچ جای دنیا، خانواده به این سرعت صورت‌های متفاوت اجتماعی پیدا نکرده است. اگر خط مدرنیته به معنای تکامل از خانواده گسترده باید طی می‌شد،ما باید به سمت خانواده  هسته‌ای زن و شوهری و یا زن و شوهر با تک فرزند و یا دو فرزند حرکت می‌کردیم. اما جامعه  ایرانی چنین سیری را به طور کامل طی نکرده است. لذا ما اشکال متفاوت خانواده روبه‌رو هستیم.

ما با تاکید بر اینکه می‌خواستیم خانواده را در اشکال گوناگون برپا کنیم، اما به یک نوع تکثر خانوادگی در ایران رسیده‌ایم. هیچ جای دنیا، خانواده به این سرعت صورت‌های متفاوت اجتماعی پیدا نکرده است. اگر خط مدرنیته به معنای تکامل از خانواده گسترده باید طی می شد، ما باید به سمت خانواده  هسته‌ای زن و شوهری و یا زن و شوهر با تک فرزند و یا دو فرزند حرکت می کردیم. اما جامعه  ایرانی چنین سیری را به طور کامل طی نکرده است. لذا ما اشکال متفاوت خانواده روبه‌رو هستیم

 

چرا با اشکال متفاوتی از خانواده در جامعه مواجه هستیم؟

در این زمینه من پژوهشی برای وزارت ورزش و جوانان و به صورت محرمانه درخصوص هم‌خانگی و ازدواج سفید انجام دادم. اطلاعات بسیار عجیبی در این پژوهش و در باب خانواده در ایران و ازدواج سفید، رابطه دختر و پسر قبل از ازدواج و بعد از آن استخراج کردم. هیچ کدام با تصویر و تعبیری که در خانواده ایرانی به عنوان خانواده سنتی و حتی خانواده هسته‌ای وجود دارد، سازگار و متناسب نیست. خانواده یکی از ارکان نظام اجتماعی ایرانی است که در جهان مدرن مستقر شده و به تعبیری وضعیت بی شکلی پیدا کرده است. تصویری از سنت به معنای سنتی که فلسفه و جامعه شناسی آلمانی می گوید ما در ایران نمی‌شناسیم. بزرگترین فیلسوفان و اندیشمندان سنت گرای ایرانی بیش از آنکه به دفاع از سنت بپردازند در جهت مدرن کردن جهان ایرانی تلاش کردند. برخی در جهت میرا کردن و از بین بردن سنت عمل می‌کنند.انقلاب مشروطه در دفاع از یک بورژوازی ملی بود. در دفاع از بورژوازی ملی است که انقلاب مشروطه متولد می‌شود. این حرف کاملا ثبیت شده است. نه منفعت توده بود و نه منفعت روشنفکران. با روشنفکران بودند اما کار انقلاب مشروطه از جایی به نام باز تولید بورژوازی و منفعت ملی بود. به همین دلیل در مجلس اول و دوم و بعد از انقلاب مشروطه می‌بینیم چه کسانی می‌آیند و مستقر می‌شوند و دغدغه‌ها و حرف‌ها و پیام‌هایی دارند و تلاشی که برای سامان دادن نظام اجتماعی ایرانی به لحاظ اقتصادی و کالبدی می‌کنند. البته در نهایت به شکل زشت و نابسامانی، منجر به تولد رضا شاهی می‌شود .در آنجا دغدغه، دغدغه بورژوازی ملی ایرانی است.

پس چرا بورژوازی ملی تأثیرگذاری خود را بر مناسبات اجتماعی و سیاسی از دست داد؟

امروز ما اصلا چیزی به نام سرمایه‌دار ایرانی به معنای کسی که نه فقط واسطه‌گری و خرید و فروش در بحث تجارت کند، نداریم. البته تجارت نه بر مبنای تولید بلکه فقط انتقال کالا و فروش آن و بهره بردن از انتقال کالاست. لذا بورژوازی در ایران غایب است. چراکه اگر بورژوازی در ایران بود ما به سهولت رفتار می کردیم. چون توسعه مستقیما باعث توسعه بورژوازی است و غیر مستقیم دموکراسی باعث رشد بورژوازی به واسطه  طبقه متوسط است.پایان یک دوره تاریخی که ما مستقر می شویم به شکل درست و یا غلط و یا یک مدرنیته خاص که تعابیر متفاوتی دوستان مطرح می کنند، در همین جا تعطیلی و پایان اینهاست و بعد ایجاد یک شرایط زمینه‌ها و بستر برای تولد به صورت جدیدی از حیات جامعه  ایرانی است. بنابراین جامعه ایرانی جدید متولد می‌شود و ما با زایش یک جامعه جدید ایرانی روبه‌رو هستیم که در این جامعه جدید قطعا مسائل متفاوت مطرح است. به عنوان مثال اگر تا دیروز دغدغه  دوگانه  اصلاح طلبی و اصولگرایی و اخلاق و دین و از آن طرح دموکراسی و سامانه  اجتماعی بود، اینجا هیچ کدام مسئله اول نیستند. مفهوم زندگی اول است. مفهوم زندگی اجتماعی واقعا در اینجا استعماری نیست و در اینجا خود را به خوبی نشان می‌دهد. گفتمان یک تغییر عنصر مرکزی و یک فضای فرهنگی و اندیشه‌ای است.

هم دولت هایی که در دوران طولانی آمدند و هم رژیم پهلوی و هم جمهوری اسلامی و حتی گروه‌های سیاسی و احزاب تلاش کردند تا نیروها و عناصر جامعه  ایرانی را به شکلی مدرن کنند. بنابراین یکی از طریق حزب و دیگری از طریق دانشگاه و تالیف کتاب و موسیقی و حوزه  دین و نهادها و سازمان های اجتماعی تلاش کرده است. لذا این تلاش طولانی بیش از 150 ساله جامعه  ایرانی، برای ورود به جامعه مدرن است که مناقشه‌ها و منازعات آن را هم با همین معنا باید توضیح داد

 

تغییر مفهوم حیات در جامعه ایرانی با توجه به چه بازیگرانی رخ داده است؟ آیا بازیگران این عرصه هم تغییر کرده‌اند؟

بله؛ اتفاق دومی که در جهان مدرن و جدید ایرانی افتاده  انتظارات و درخواست‌ها و ظهور بازیگران جدید است؛ بازیگرانی که در جامعه ایرانی بودند اما بعد بازیگر جدی شدند. ورود زنان در این عرصه، نه به معنای فمنیستی و نه به معنای باز تولید چیزی به نام پدرسالاری جدید است.زیرا در بسیاری از مکان‌ها زنان ابزاری برای باز تولید پدرسالاری جدید شده‌اند که در فرهنگ اروپا و آمریکای شمالی دیده می‌شود. در پنهان حرکت‌های اجتماعی جامعه ایرانی و جامعه شرقی هم این پدرسالاری جدید را می‌بینید. به گونه‌ای که زنان می‌آیند و پدر سالاری مضمحل شده و به سقوط کشیده شده را برپا می کنند تا بتوانند به عنوان دفاع از خانواده زیست و حیات داشته باشند. لذا این روند نه فمنیستی است و نه به معنای پدرسالاری جدید است.این جهان اجتماعی هم چیزی به نام درهم شدگی عدالت و توسعه و دموکراسی در هم شده است که در مقابل یکدیگر هستند. زیرا زنان نماد تولید کالایی به نام فرهنگ هستند. این نماد، نماد فرهنگ و انضباط پذیری و سازگاری و اعتدال هستند. این حرف را به طور ضمنی اما ضعیف مهندس بازرگان در کتاب سازگاری ایرانیان بیان کرده بود. اما ایشان تحلیل سیاسی ماجرا را بیان کردند اما در تحلیل فرهنگی مفهوم سازگاری و تولید فرهنگ و توانایی در تولید فرهنگ است که جهان ایرانی به لحاظ تاریخی داشته است. ما در حال روبرو شدن با این مفهوم در جامعه جدید هستیم که قطعا پرهیز از خشونت هم در آن قرار دارد.

 

 

 

نویسنده : احسان انصاری

ارسال نظر

هشتگ‌های داغ

آخرین اخبار

پربازدیدترین اخبار