| کد مطلب: ۱۰۶۸۱۱۲
لینک کوتاه کپی شد

در گفت‌وگو با ناهید کهنه‌چیان بررسی شد؛

ارتباط جوامع با ژانرهای ادبی چیست؟

افراد و مخاطبان، چه جور کتاب‌هایی می‌خوانند؟ آیا می‌توان رابطه مشخصی بین مشخصات شخصیتی یا فرهنگی افراد و علاقه‌مندی‌هایشان در حوزه مطالعه و ژانرهای ادبی پیدا کرد؟ مثلا می‌شود گفت آدم‌های شاد، افسرده یا بی‌تفاوت، چه‌جور رمان‌هایی را دوست دارند؟ یا مثلا می‌توان به رابطه روشنی بین کشورها (مردمشان) و ژانرهای مختلف ادبی رسید؟

ارتباط جوامع با ژانرهای ادبی چیست؟

 ناهید کهنه‌چیان که سابقه نوشتن و انتشار آثاری همچون «تهمینه در راه»، «زیر یک سقف» و «قدری آسیب‌دیده‌تر» را در کارنامه دارد، قائل به چنین ارتباطات و نسبت‌هایی است. به باور او: «با اطمینان می‌‌توان گفت؛ شرایط زیستی و فرهنگی در انتخاب ژانر در داستان‌‌نویسی به میزان قابل توجهی دخیل است.» او همچنین مساله جهانی شدن آثار ادبی را نیز به این مساله، مربوط می‌بیند و می‌گوید: «دلیل جهانی شدن ژانرها و به دنبال آن پرفروش شدن‌‌ آن‌‌ها، ماندگاری آن‌ها در طول زمان و همه‌گیری‌شان در گستره‌های وسیع جغرافیایی است؛ زیرا ژانرهای موفق توانمندی‌‌هایی دارند که در دوران متفاوت و در کشورهای مختلف به پایان نمی‌‌رسند.» مشروح این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید.

به نظر شما کدام ژانرهای ادبی در کشورمان، مخاطبان بیشتری در میان آثار داستانی دارد؟

سوال شما کلی است. میزان علاقه‌مندی به ژانر ادبی و برشمردن مخاطبانش، رابطه‌‌ مستقیم با نسل و سن و سال و سابقه‌‌ مطالعاتی مخاطبان آن ژانر دارد. نسل‌‌های میانه‌‌سال و کمی بزرگتر با توجه به تجربیات‌‌شان در ارتباط با ژانرهای ادبی، و آشنایی دیرینه‌‌‌‌شان با ژانرهای شناخته شده مثل ژانرهای حماسی، بومی، اقلیمی و تاریخی بیشتر مأنوس هستند. و اما ژانرهای فانتزی (خیالی)، علمی – تخیلی که یکی از زیرشاخه‌‌هایش ژانر پادآرمانشهر(دیستوپیا) است و ژانر وحشت که زیرشاخه‌‌هایش گوتیک و رمانتیک سیاه است، بیشترین مخاطبان را از بین نسل جوان دارد. برتری یک ژانر و افزونی تعداد مخاطبان آن ژانر، محصول و مولود شرایط اجتماعی و اقتصادی و نیاز آن جامعه برای ارتزاق و ارضای روحی اهالی آن جامعه و در سطح گسترده‌‌تر آن، کشور است. و این امری محتوم و مسلم است. ممکن است آن ژانر از نظر ارزشی ادبی، سهم بالایی نداشته باشد، اما از دید مخاطبان با اقبال رو‌‌به‌‌رو شود. درمجموع؛ المان‌‌هایی که یک ژانر ادبی را با اقبال رو‌‌به‌‌رو می‌‌کند، همان‌‌هایی است که یک جامعه برای پیمودن راه پیشرفت به آن‌ها نیاز دارد. به باور من عوامل اقتصادی و اجتماعی (روابط میان طبقات اجتماعی) المان‌های مهم‌تری به‌شمار می‌آیند.

شرایط زیستی و ویژگی‌‌های فرهنگی را تا چه میزان می‌‌توان در انتخاب ژانر در داستان‌نویسی دخیل دانست؟

در پاسخ به پرسش شما، ژانر مهاجرت را که این روزها کم با آن مواجه نیستیم، مثال می‌‌زنم. داستان‌‌نویسی که ژانر مهاجرت را خلق می‌‌کند، اغلب حضور در دنیای جدید و دوری از وطن را به شکل‌‌های مختلف به تصویر می‌‌کشد؛ یعنی کاراکتر داستان، فردی است که از وطن خارج و وارد دنیای جدیدی شده است، از همان روزهای نخست تفاوت بین دو زیستگاه را حس می‌‌کند. از یک طرف زیستگاه جدید یا دیار غربت به او آسایش و آرامش و رفاه را نوید می‌‌دهد، از طرفی دیگر به زیستگاه قبلی یا وطن یا ریشه، و به آن‌‌چه با آن و در آن پرورش یافته و به آن خو گرفته بود، دل‌ بسته، حال و هوای آن برایش خوشایند است و احساس دلتنگی می‌‌کند. در واقع بین مهاجر و زیستگاه قبلی (وطن)، فاصله‌‌ ایجاد شده و نگاهش به یک نگاه مهاجر و به یک نگاه فاصله‌دار تبدیل شده است؛ زیرا تا وقتی در وطن بوده، فاصله‌‌ کافی نداشته و حالا، این فاصله باعث شده آنجا (وطن) را که در آن زیسته و با فرهنگ آن‌‌ شکل گرفته و رشد کرده، بهتر بشناسد. و چه‌بسا احساسی مانند عشق و نفرت به سرزمین مادری پیدا کند یا احساس کند آنچه را که ریشه مادری بوده، از دست داده و به عنوان نوستالژی، به آن نگاه کند و در عین حال به‌طور مرتب به خودش یاد‌‌آوری کند کاری که کرده، درست بوده است و در نهایت وسط این دو حس قرار ‌گیرد. همین احساس او را متوجه شرایط زیسته و فرهنگی خود می‌‌کند و احساس‌‌هایی از این نوع یا به شکلی دیگر، باعث خلق داستان‌‌هایی با ژانر مهاجرت می‌‌شود. پس با اطمینان می‌‌توان گفت، شرایط زیستی و فرهنگی در انتخاب ژانر در داستان‌‌نویسی به میزان قابل توجهی دخیل است. از طرفی داستان‌‌هایی هم با ژانرهایی نوشته می‌‌شوند که شرایط زیستی و فرهنگ در آن‌ها یا دخیل نیستند یا کمی دخیل هستند. به عنوان مثال، ژانر فانتزی (تخیلی) اساساً در جهان غیرواقعی شکل می‌‌گیرد و سهم دنیای واقعی آنها ناچیز است، بنابراین دخیل بودن شرایط زیستی و ویژگی‌های فرهنگی در انتخاب ژانر فانتزی در داستان‌‌نویسی بسیار کم‌‌رنگ است.

با توجه به آنچه گفته شد، ادبیات داستانی ما در چه ژانرهایی موفق‌‌تر بوده است؟

ادبیات داستانی ما به دلیل برخوردار بودن از تنوع بالایی که دارد، در ژانر اجتماعی موفق‌تر بوده، زندگی‌های پرپیچ و خم و پر حادثه‌‌ را روایت و برای مخاطب ایجاد جاذبه می‌‌کند؛ زیرا خواننده داستان، با شخصیت‌‌های داستان همزاد‌پنداری می‌‌کند. همچنین ادبیات داستانی ما، در ژانرهای حماسی، اسطوره‌‌ای، تاریخی و روانشناسی نیز موفق‌‌ بوده است. و از بین ژانرهای فانتزی، وحشت، علمی – تخیلی و پلیسی، ژانر فانتزی با پس‌زمینه‌‌ سیال ذهن، و با دارا بودن مسائل تاریخی و اسطوره‌‌ای، بیشترین موفقیت را داشته است که مخاطبان آن را اکثراً جوانان (دانشجویان، دانش‌‌آموزان) و حتی کودکان تشکیل می‌‌دهند.

چرا نتوانسته‌‌ایم در ژانرهای پرفروش جهانی موفق باشیم؟

وقتی ژانرهای پرفروش جهانی را مطالعه می‌‌کنیم و در کنار آن‌‌ها، ژانرهای ایرانی را می‌خوانیم، متوجه تفاوت‌‌ها می‌‌شویم. به نظر من با اشاره به دلایل پرفروش و موفق بودن ژانرهای جهانی، می‌‌توانیم به عدم موفق بودن ژانرهای ایرانی پی ببریم. به عنوان مثال؛ رمان «خوشه‌‌های خشم» اثر جان اشتاین بک، در ژانر حماسی نوشته شده است. در این ژانر، به خلق اتفاقات بزرگ و تاریخی و شخصیت‌‌هایی که باعث تغییرات بزرگی در دنیا می‌‌شوند، پرداخته می‌شود و همین ویژگی‌‌ها، نقش مهمی در ترجمه‌ آثار حماسی به زبان‌‌ها مختلف و همه‌‌گیر شدن آن‌ها داشته است. گرچه در ابتدا، دولت آمریکا مانع چاپ این کتاب می‌‌شود؛ ولی بعد از مدتی کتاب به چاپ می‌رسد، فروش فوق‌‌العاده‌‌ای می‌‌کند و حتی در لیست مطالعاتی دبیرستانی و دانشگاهی قرار می‌‌گیرد.

در مجموع به نظر من، دلیل جهانی شدن ژانرها و به دنبال آن پرفروش شدن‌‌ آن‌‌ها، ماندگاری آن‌ها در طول زمان و همه‌گیری‌شان در گستره‌های وسیع جغرافیایی است؛ زیرا ژانرهای موفق توانمندی‌‌هایی دارند که در دوران متفاوت و در کشورهای مختلف به پایان نمی‌‌رسند. ژانرهای موفق در درون چارچوب ویژه‌‌ای محصور نمی‌‌شوند و به مخاطبان اجازه می‌‌دهند که برداشت‌های خودشان را از متن داشته باشند. و دیگر اینکه ژانرهای موفق و پرفروش، دنیای واقعی داستان را روایت می‌‌کنند اما رویدادها و شخصیت‌‌ها و فضاهای داستانی آن‌‌ها می‌‌تواند به دنیاهای بی‌پایان ترجمه شود که متاسفانه ما هنوز نتوانسته‌ایم به این مرحله برسیم، و چه بسا برای جهانی‌شدن ژانرهای ایر‌‌انی، راه درازی را پیش رو داریم؛ چه رسد به این‌‌که پرفروش باشیم (البته به استثنای بوف‌‌کور صادق هدایت). دیگر اینکه نویسندگان ما باید دانش داستان‌‌نویسی خود را به‌روز کنند.

 

 

منبع : آرمان ملی
خبرنگار : بیتا ناصر

ارسال نظر

هشتگ‌های داغ

آخرین اخبار

پربازدیدترین اخبار