| کد مطلب: ۱۱۸۵۴۱۳
لینک کوتاه کپی شد
دولت نیازمند راهبردی منسجم و هدفمند است

محمدرضا سبزعلی‌پور در گفت‌وگو با «آرمان ملی»:

دولت نیازمند راهبردی منسجم و هدفمند است

آرمان ملی- احسان انصاری: در شرایط کنونی آینده روابط ایران و آمریکا، احتمال اقدامات نظامی، نقش ترامپ در تنش‌‌های اخیر، چشم‌انداز اقتصادی کشور و عملکرد دولت چهاردهم کلیدواژه‌های تغییر در جامعه ایران هستند.

«آرمان ملی» برای تحلیل و بررسی این مسائل با دکتر محمد رضا سبزعلی پور رئیس مرکز تجارت جهانی ایران گفت‌وگو کرده است. سبزعلی‌پور با نگاهی واقع‌گرایانه و تحلیلی، راه برون‌ رفت ایران از بن‌بست اقتصادی را در تنش‌زدایی، دیپلماسی فعال و اصلاح درونی دولت می‌داند. در ادامه ماحصل این گفت‌وگو را می‌خوانید.

 

هدف ترامپ از طرح مجدد موضوع مذاکره با ایران چیست؟ چرا ترامپ هم ایران را تهدید می‌کند و هم پیشنهاد مذاکره می‌دهد؟

هدف رئیس‌جمهور آمریکا دونالد ترامپ، از مطرح کردن مجدد موضوع مذاکره با ایران، در درجه اول حفظ فشار حداکثری بر ایران و ایجاد شرایطی است که به نفع منافع راهبردی ایالات متحده باشد. ترامپ همواره سیاست «فشار حداکثری» را دنبال کرده و طرح مذاکره، بنوعی ابزاری برای تحت فشار قرار دادن ایران در عرصه بین‌المللی است. از سوی دیگر، این طرح‌‌ها معمولاً با هدف کسب امتیازات سیاسی داخلی و تقویت موقعیت آمریکا در منطقه مطرح می‌شوند بدون آنکه تغییر بنیادینی در رویکرد یا سیاست‌های واشنگتن نسبت به ایران ایجاد شود. بنابراین باید گفت که پیشنهاد مذاکره در چارچوب کلی سیاست فشار و تحریم‌‌های اقتصادی قرار دارد و هدف اصلی آن، دست یافتن به توافقی است که به نفع منافع آمریکا باشد نه لزوماً برقراری روابط سازنده و پایدار با ایران. از طرفی دیگر آمریکا و به ویژه ترامپ با استفاده از مذاکرات ظاهری، در تلاشند تا با بهره‌‌برداری از ظرفیت‌های گسترده منابع غنی طبیعی و اقتصادی ایران بنوعی تسلط و نفوذ عمیق‌ تری در منطقه و اقتصاد کشورمان دست پیدا کنند. این هدف در واقع، فراتر از صرفاً مذاکرات سیاسی بوده و به‌دنبال کنترل منابع و دست‌اندازی به منافع ملی ایران است. در عین حال لازم است اشاره شود که در میان مردم ایران و بخش‌های مختلف سیاسی، از جمله جناح اصلاح‌طلب، تمایل قابل توجهی برای کاهش تنش‌ها و ایجاد رابطه‌ای سازنده با آمریکا وجود دارد. واقعیت این است که اگر مذاکرات و رابطه با آمریکا با حفظ منافع ملی و منطق قوی دنبال شود می‌تواند فرصت‌های مهمی برای کشور ایجاد کند. رفع تحریم‌ها و بازگشت ایران به بازارهای جهانی نفت، رشد قابل توجه درآمدهای ارزی را به‌دنبال خواهد داشت که می‌تواند به بهبود اقتصادی، توسعه زیرساخت‌ها و ارتقاء سطح رفاه مردم کمک کند. همچنین کاهش تنش‌ها می‌تواند شرایطی فراهم آورد تا ایران در تعامل با سایر کشورها نیز موقعیت بهتری کسب کند و مسیر توسعه پایدار را هموارتر سازد. بنابراین نگاه ما به مذاکرات، هم واقع ‌بینانه و هوشمندانه است و هم با درک عمیق از منافع و نگرانی‌های مردم. تأکید داریم که هرگونه رابطه با آمریکا باید بر پایه حفظ استقلال، عزت ملی و منافع بلندمدت کشور باشد تا بتواند به شکوفایی و ثبات سیاسی و اقتصادی ایران منجر شود. ترامپ با بازگشت به قدرت، رویکردی به ‌ظاهر دیپلماتیک اما در باطن فشارمحور را در پیش گرفته است. طرح مجدد موضوع مذاکره، بیشتر از آنکه نشان از تمایل واقعی وی به توافق داشته باشد، تلاشی برای مدیریت افکار عمومی، تحکیم جایگاه داخلی خود در آمریکا و همچنین آماده‌سازی بستر برای امتیازگیری بیشتر از ایران است. وی بدنبال این است که با مطرح کردن مذاکره، ایران را در موقعیت تصمیم‌گیری سخت قرار دهد یا وارد گفت‌‌وگو با پیش‌‌شرط‌های سنگین شود و هزینه‌های تنش بیشتر را بپذیرد. این یک تله سیاسی-رسانه‌ای است که هدفش اِعمال فشار و نه رسیدن به توافقی متوازن است. با این حال در میان تمام تهدیدها و فشارها، نمی‌توان منکر این مهم شد که گفت‌‌وگو، در صورت طراحی زیرکانه و با حفظ منافع ملی، می‌تواند موجب رفع تدریجی فشارها، کاهش تهدیدات منطقه‌ای و گشایش در عرصه اقتصادی شود.

 

آیا ترامپ در حال آماده‌سازی افکار عمومی جهان برای افزایش تنش نظامی با ایران است؟

در این زمینه می‌توان چند لایه سابقه رفتاری ترامپ، اهداف استراتژیک آمریکا، فضای بین‌المللی و واقعیت‌های داخلی ایران را مورد توجه قرار داد. بله، متأسفانه نشانه‌های روشنی از آن وجود دارد. ترامپ از طریق رسانه‌ها، متحدان منطقه‌ای مانند اسرائیل و فضاسازی‌‌های سیاسی در حال القای این تصور است که ایران یک تهدید جدی برای صلح جهانی است! این اقدام، با هدف مشروع جلوه‌دادن فشارهای آتی یا حتی اقدامات نظامی محدود طراحی شده است. با نگاهی به رفتارهای سیاسی و رسانه‌ای دونالد ترامپ به‌ویژه در دوران پیشین ریاست‌ جمهوری‌اش، می‌توان دریافت که او همواره سعی داشته با ایجاد فضاهای پرتنش، امتیاز سیاسی یا اقتصادی بگیرد، البته الزاماً در پی آغاز درگیری نظامی تمام ‌عیار نمی‌باشد. اکنون نیز به‌ نظر می‌رسد که طرح خواسته‌های حداکثری از سوی ترامپ علیه ایران، بخشی از یک سناریوی بزرگتر برای تحت فشار گذاشتن جمهوری اسلامی و آماده‌سازی افکار عمومی برای تحرکات بعدی است؛ تحرکاتی که ممکن است در قالب تشدید تحریم، افزایش عملیات روانی یا حتی تهدیدات نظامی ظاهر شود اما لزوماً به معنای تصمیم قطعی برای آغاز جنگ نیست. ترامپ می‌داند که هرگونه اقدام نظامی مستقیم علیه ایران، نه ‌تنها تبعات گسترده‌ای در سطح منطقه‌ای و جهانی خواهد داشت بلکه ممکن است به همبستگی داخلی در ایران و انسجام بیشتر در جبهه مقاومت منجر شود؛ موضوعی که برخلاف اهداف آمریکا در زمینه بی‌ثبات‌سازی منطقه است. با این حال نباید فراموش کرد که بخشی از سیاست ترامپ همواره بر ایجاد «هراس راهبردی» در میان افکار عمومی جهان و کشورهای منطقه استوار بوده است. او تلاش میکند چهره‌ای تهاجمی از ایران در اذهان جهانی بسازد تا از یک‌سو بهانه‌ای برای ادامه حضور نظامی آمریکا در منطقه داشته باشد، تسلیحات و جنگ افزار بیشتری به کشورهای حاشیه خلیج فارس به‌فروش برساند و از سوی دیگر افکار عمومی جهان را برای پذیرش اقدامات سخت‌تر علیه ایران آماده کند. خوشبختانه ایران بارها نشان داده که اهل گفت‌‌وگو بر پایه احترام متقابل و منافع مشترک است اما در برابر زورگویی، تهدید و اقدامات خصمانه، واکنش قاطع و درخور نشان خواهد داد. جمهوری اسلامی ایران در عین برخورداری از قدرت بازدارندگی بالا، دنبال تنش‌آفرینی نیست اما به هیچ ‌وجه نیز اجازه نخواهد داد امنیت ملی و منافع راهبردی‌اش مورد تهدید قرار گیرد.

 

*با افزایش تحریم‌ها، احتمال اقدام پیش‌دستانه ایران علیه اسرائیل به چه شکل است؟

 

این سوال از حساس‌ترین و راهبردی‌ترین پرسش‌‌هاست که ذهن همه مردم و مسئولین را به خود مشغول کرده است و پرداختن به این سوال نیازمند دقت بالا، تسلط بر فضای منطقه و رعایت هوشمندانه ملاحظات سیاسی و امنیتی است. چون موضوع « اقدام پیش‌دستانه ایران علیه اسرائیل» نه‌ تنها در سطح منطقه‌ای بلکه در معادلات جهانی نیز بسیار سنگین و تأثیرگذار می‌باشد. در این زمینه باید ترکیبی از موارد زیر را لحاظ کرد: نمایش هوشمندی و خویشتن‌داری ایران؛ نمایش قدرت بازدارندگی و آمادگی نظامی بالا؛ نفی عجله یا ماجرا‌جویی نظامی بدون دلیل روشن؛ و تأکید بر سیاست‌های منطقه‌ای متعادل جمهوری اسلامی ایران. ایران همواره سیاست دفاعی و بازدارندگی را دنبال کرده نه اقدام پیش‌دستانه بدون دلیل روشن. با این حال اگر اقدامات خصمانه اسرائیل مستقیماً امنیت ملی ایران را تهدید کند یا منافع ایران در منطقه را به خطر بیندازد، ایران با اتکاء به قدرت نظامی خود و همراهی محور مقاومت، توانایی واکنش قاطع دارد. افزایش تحریم‌‌ها و فشارهای آمریکا علیه ایران، موضوع تازه‌ای نیست اما در دوره اخیر با شدت بیشتری دنبال می‌شود. این اقدامات هرچند با هدف تضعیف جایگاه منطقه‌ای و داخلی جمهوری اسلامی ایران طراحی شده‌اند اما تجربه نشان داده که ایران در برابر فشارهای خارجی، به‌جای تصمیمات عجولانه یا هیجانی، همواره از استراتژی «خویشتن‌داری هوشمندانه» همراه با اقتدار بازدارنده استفاده کرده است. موضوع تقابل با رژیم صهیونیستی نیز از همین الگو تبعیت می‌کند. جمهوری اسلامی ایران بارها اعلام کرده است که سیاستش بر پایه دفاع مشروع، تقویت محور مقاومت و پاسخ قاطع به تجاوزات احتمالی است نه آغازگر جنگ یا تنش‌زایی نظامی در منطقه. اما نکته مهم اینجاست که اگر اقدامات رژیم صهیونیستی یا آمریکا از خطوط قرمز جمهوری اسلامی عبور کند، ایران نه ‌تنها توان، بلکه اراده قاطع برای پاسخ پیش‌دستانه و بازدارنده را نیز دارد؛ آنهم در سطحی که هزینه‌‌های آن برای دشمنان سنگین و غیرقابل پیش‌بینی باشد. با این حال، در شرایط فعلی، احتمال اقدام پیش‌دستانه نظامی مستقیم ایران علیه رژیم صهیونیستی، بیش از آنکه یک گزینه فوری باشد یک ابزار راهبردی در سطح بازدارندگی است؛ یعنی ایران با اتکاء به قدرت نظامی، دیپلماسی منطقه‌ای و عمق استراتژیک خود در محور مقاومت، سعی در کنترل تنش‌‌ها دارد، مگر آنکه دشمنان با اشتباهات محاسباتی، خود زمینه‌ساز پاسخ قاطع ایران شوند. جمهوری اسلامی ایران، برخلاف تصویرسازی‌های رسانه‌های غربی، هرگز آغازگر جنگ نبوده و همواره به دنبال ثبات منطقه‌ای و صلح پایدار بر پایه عدالت و احترام متقابل بوده و خواهد بود.

*فشارهای اقتصادی به مردم به چه میزان افزایش پیدا خواهد کرد و آیا میزان تاب‌آوری مردم مانند گذشته است؟

وضعیت اقتصادی کشور در شرایط کنونی، به‌درستی در موقعیتی پیچیده و چند وجهی قرار دارد. مجموعه‌ای از عوامل داخلی و خارجی، از جمله تحریم‌‌های سنگین آمریکا، ضعف در مدیریت اقتصادی، ناکارآمدی نظام بانکی، محدودیت‌‌های صادراتی و بحران‌های ارزی، بحران اعتماد عمومی موجب شده که رکود تورمی، بیکاری پنهان و کاهش قدرت خرید، موجب فشار مضاعف بر معیشت مردم و ایجاد فضای بی‌ثبات در بازارها شده و شرایط دشواری برای مردم ایجاد کند. اما در دل این بحران‌ ها، فرصت‌هایی نیز وجود دارد. اگر تنش ‌زدایی منطقه‌ای، مذاکره با آمریکا، رفع تحریم‌‌ها و مدیریت صحیح منابع کشور در دستور کار دولت قرار گیرد، می‌توان اقتصاد را از رکود خارج و به مسیر ثبات بازگرداند. این فشارها نه‌ تنها بر سفره مردم تأثیر گذاشته بلکه اعتماد عمومی به برخی ساختارهای اقتصادی را نیز کاهش داده است. در چنین شرایطی، نگرانی نسبت به آینده کاملاً قابل درک است و پیش‌بینی بسیاری از کارشناسان، ادامه روند رکود تورمی در کوتاه‌مدت است، مگر اینکه تحولی جدی در سیاست‌گذاری‌‌ها رقم بخورد. با این حال، باید به این نکته مهم توجه داشت که اقتصاد ایران با همه چالش‌هایی که دارد، همچنان از ظرفیت‌ها و منابع بزرگی برخوردار است. منابع عظیم انرژی، نیروی انسانی تحصیل‌کرده و جوان، موقعیت ژئوپلیتیک ممتاز و توانمندی در بخش‌هایی مانند کشاورزی، معدن، خدمات و فناوری، نشان می‌دهد که اگر فضای اقتصادی با رویکردی علمی، شفاف و متصل به دیپلماسی فعال مدیریت شود، می‌توان اُفق متفاوتی ترسیم کرد. مهم‌تر از همه، بازگشت به عقلانیت اقتصادی، اصلاح روابط خارجی، اِحیای اعتماد عمومی و مبارزه واقعی با فساد، می‌تواند اقتصاد کشور را از بن‌بست فعلی خارج کرده و به سمت رونق و ثبات هدایت کند. مع‌الوصف، در پاسخ به این پرسش که چشم‌انداز کشور چگونه است؟ باید گفت: اگر رویکردها و تصمیمات کلان تغییر نکند، ادامه وضعیت موجود محتمل است. اما اگر اراده‌ای جدی برای اصلاحات اقتصادی و سیاسی به‌ویژه در حوزه تعاملات بین‌المللی شکل بگیرد، چشم‌انداز آینده می‌تواند روشن‌تر و امیدوارکننده‌تر از وضعیت فعلی باشد.

جمهوری اسلامی ایران در عین برخورداری از قدرت بازدارندگی بالا، دنبال تنش‌آفرینی نیست اما به هیچ ‌وجه نیز اجازه نخواهد داد امنیت ملی و منافع راهبردی‌اش مورد تهدید قرار گیرد

 

*تحلیل شما از نوع کنش‌گری پزشکیان و دولت چهاردهم در مقابل بحران‌های کنونی چیست؟

کنشگری دکتر پزشکیان اگرچه در مواردی نشان‌دهنده دغدغه‌‌مندی و صداقت ایشان است اما تاکنون در سطح راهبردی نتوانسته منسجم و هدفمند باشد. سیاست ‌ورزی در شرایط بحرانی، نیازمند تیمی هماهنگ، کارآمد و دارای قدرت تحلیل و اجراست. متأسفانه دولت چهاردهم درگیر یک ناهماهنگی درونی است. ترکیب وزرا و مسئولین، از انسجام لازم برخوردار نیست و برخی از اعضای دولت از توان مدیریتی یا تجربه لازم برای ادارۀ دستگاه‌های بزرگ برخوردار نیستند. این نابرابری در سطح دولت، عملاً بخشی از مشکلات کشور را تشدید کرده است. اگر دولت نتواند با بازسازی درونی و استفاده از نیروهای متخصص، خود را با شرایط بحرانی فعلی تطبیق دهد، فاصله آن با مطالبات مردم بیشتر خواهد شد و در نتیجه، سرمایه اجتماعی بیشتری از دست خواهد رفت. در شرایط بحرانی فعلی کشور، کنش‌گری شخصیت‌‌های کلیدی سیاسی مانند آقای پزشکیان و دولت چهاردهم، نقش بسیار مهمی در مدیریت بحران‌ها و شکل‌دهی فضای عمومی دارد. آقای پزشکیان، به‌عنوان یکی از چهره‌‌های مطرح و با سابقه در عرصه سیاست ایران، تلاش کرده است با بیان نظرات خود، صدای بخشی از جامعه و نهادهای مختلف را منعکس کند و به نقد برخی رویکردها بپردازد. این نوع فعالیت می‌تواند در شرایط بحرانی مفید باشد، بشرط آنکه در راستای تقویت وحدت ملی و همگرایی عمل کند، نه ایجاد دو قطبی‌های سیاسی یا اختلافات عمیق‌تر. دولت چهاردهم نیز در مواجهه با بحران‌های متعدد از جمله فشارهای اقتصادی، تحریم‌‌ها و مسائل منطقه‌ای، مسئولیت بزرگی بر دوش دارد. در عین حالی که برخی سیاست‌ها و اقدامات مثبت قابل توجهی از طرف دولت دیده میشود، اما نقاط ضعف و چالش‌هایی نیز در مدیریت، هماهنگی بین دستگاه‌ها و ارتباط موثر با مردم وجود دارد. از جمله انتقاداتی که می‌توان به دولت وارد دانست، عبارتند از: نبود شفافیت کامل در تصمیم‌‌گیری‌ها و اطلاع‌رسانی به موقع و صادقانه به مردم. ضعف در هماهنگی میان دستگاه‌های اجرایی و ناهماهنگی در اجرای سیاست‌‌ها. کم‌‌توجهی به ظرفیت‌های مردمی و استفاده ناکافی از تجربه و خرد جمعی در مدیریت بحران‌‌ها. گاهی عدم پاسخگویی کافی در برابر انتقادات و مسائل پیش آمده که باعث کاهش اعتماد عمومی شده است. با این حال، باید تأکید کرد که شرایط پیچیده و فشارهای گسترده، مدیریت امور را بسیار دشوار کرده و هر نقدی باید در چارچوب سازنده و راهگشا باشد. انتظار میرود که همه فعالان سیاسی، دولت و نهادهای ذیربط با همدلی و تمرکز بر منافع ملی به بهبود شرایط کمک کنند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

منبع : آرمان ملی

جدید

ارسال نظر

هشتگ‌های داغ

آخرین اخبار

پربازدیدترین اخبار