سفر پزشکیان به پاکستان و چند نکته
سفر آقای پزشکیان به پاکستان در شرایطی که جمهوری اسلامی ایران تا حدودی در وضعیت تعلیق و عدم قطعیت بسر میبرد، سفر مهم و قابل توجهی است. از این جهت که پاکستان شاید تنها کشوری بود که به شدت و قاطعیت و محکم از ایران در جریان جنگ 12 روزه حمایت کرد و حتی گمانهزنیهایی هم مبنی بر اینکه ممکن است پاکستان از سلاح اتمی استفاده کند مطرح شد که البته مقرون به واقعیت نبود. هرچند این نوع حمایت درست است که انگیزههای سیاسی و نوعی رقابتها با هند و همراهی و همسویی با ایران از جهت ژئوپلیتیکی برای پاکستان به همراه دارد ولی از جنبه مذهبی، مقامات مذهبی پاکستان موضع محکمی در قبال حمایت از ایران اتخاذ کردند که این نوع حمایت شاید در تاریخ روابط 47 ساله ایران و پاکستان کمسابقه بود. هرچند انقلاب اسلامی در پاکستان یک نوع شور و شعف زیادی در جوامع شیعه این کشور ایجاد کرد و همبستگی مذهبی میان مسلمانان پاکستان و ایران ایجاد شد ولی در جنگ 12 روزه به شکل رسمیتر و جدیتری این حمایت را دیدیم.
شاید سفر آقای پزشکیان واکنشی به این حمایت باشد اما این حمایت تا چه حد میتواند موثر باشد با توجه به حضور پاکستان در شورای امنیت سازمان ملل وتلاشی که اروپاییها برای فعال کردن مکانیسم ماشه میکنند، اینها گمانهزنیهایی است که صورت میگیرد ولی شاید هدف اصلی از این سفر تشکر از پاکستان به خاطر مواضع محکمش در قبال ایران باشد. ضمن اینکه دو کشور پتانسیلهای زیادی برای تجارت دارند و گفته میشود در این سفر قرار بوده این ظرفیتها به تجارت 10 میلیاردی در سال برسد و از این جهت با توجه به این محدودیتهایی که در مبادلات و تعاملات با دیگر کشورها دارد، اینگونه مبادلات میتواند بازارهای جدیدی را برای ایران در جهت صادرات و تامین بخشی از نیازهای خودش در پاکستان داشته باشد و اما اینکه شرایط جنگی است، ما در یک جنگ شناختی، جنگ رسانهای، جنگ اطلاعاتی و جنگ امنیتی قرار داریم. آتش باران خوابیده و متوقف شده ولی جنگ همچنان در سطوح مختلفی ادامه دارد. بر اسراییل به واسطه اقدامات ضد بشری در غزه فشار سیاسی وارد میشود، و این رژیم در مقابل تلاش میکند با یک جنگ روانی و رسانهای و شناختی، وضعیت در ایران را همچنان ملتهب نگه دارد و فکر میکند در چنین شرایطی میتواند به نوعی فشار روی اسرائیل را با توجه به اتهامزنیهایی که میکند، کاهش دهد. ما هم باید آمادگی صددرصد داشته باشیم. فرمانده ارتش هم به این موضوع اشاره کردند. ما با یک عملیات غافلگیرانه غیرقابل پیشبینی مواجه شدیم و سرداران بزرگی را از دست دادیم. نباید این غافلگیری تکرار شود. شاید این هشدار و هوشیاری واکنشی به آن عملیات غافلگیرانه بوده که تهدیدها جدی گرفته شود و درست هم همین است. باید بدانیم که ما در یک شرایط جنگی قرار داریم و واکنش به جنگ روانی و جنگ شناختی این است که دستگاههای رسانهای، فرهنگی و مذهبی ما باید برای آرامش جامعه یک فکر اساسی بکنند به گونهای که هم آمادگی را حفظ کنند و هم آرامش و ثبات در جامعه را فراهم کنند. چون این جنگ معلوم نیست تا کی تداوم داشته باشد و شرایط غیرقابل پیشبینی و عدم قطعیت برای وضعیت اقتصادی و ثبات سیاسی و اجتماعی جامعه مضر است. به هر حال نیازمند یک استراتژی درست در سطح رسانهای و فرهنگی برای حفظ آمادگی و مقابله با این جنگ رسانهای و شناختی که اسرائیل و آمریکا علیه ایران به جریان انداختهاند، هستیم. از طرفی ضربالاجل اروپاییها مبنی بر اینکه اگر ایران اقدامی در جهت تامین مطالبات آنها یعنی مسائل مربوط به غنیسای و موشکها انجام ندهد، مکانیسم ماشه را فعال خواهند کرد. اینکه آمادگی نظامی و سیاسی در سطح بالا را در شرایط عدم قطعیت فعلی باید حفظ شود و تردیدی در این نیست ولی اینکه اسرائیل دست به یک اقدام نظامی دیگری بزند، با توجه به مشکلاتی که در غزه با آن مواجه است و با توجه به تهدیداتی که از سوی ایران و موشکهای بهخصوص روزهای آخر جنگ به سرزمین اشغالی شلیک شد، نشان داد که تا چه حد دست ایران پر است و میتواند تا چه میزان اسرائیل را از جهت واکنشها تحت فشارهای نظامی قرار دهد، احتمال اینکه اسرائیل در چنین شرایطی دست به حمله بزند را کم میکند. اما اینکه تا چه میزان امکان فعال شدن مکانیسم ماشه هست، متاسفانه اروپاییها در خط آمریکا و اسرائیل قرار گرفتهاند و دیگر آن نقش واسطه و میانجی قبل از حمله روسیه به اوکراین در قبال برنامه هستهای ایران را ندارند. خواستههایی که اسرائیل و آمریکا از ایران دارند، خواستههایی نیست که ایران بهراحتی درباره آن با اروپاییها مذاکره کند. خصوصا اینکه اروپاییها هیچ نقشی در روند مذاکرات با ایران ندارند، با توجه به مواضع همسویی که با آمریکاییها دارند. و اگر ایران بخواهد مذاکره یا انعطافی در مواضع خودش در خصوص برنامه هستهای بکند، این مذاکره حتما باید با آمریکا انجام شود. اروپا نشان داده که جایگاه و نقشی در این زمینه ندارند ضمن اینکه قدرتی هم برای رفع تحریمها ندارد. از آنجا که عملا هیچ پالس مثبتی برای مذاکره و گفتوگو نداریم و همچنان با دیپلماسی اجبار به دنبال تحمیل خواستههای خود به ایران هستند، به نظر میرسد باید خودمان را برای فعال شدن مکانیسم ماشه آماده کنیم. هرچند باید حداکثر ابتکار عمل را به خرج دهیم و اینکه چه راهکاری وجود دارد و از چه طریق میتوان به این هدف دست یافت، فرصت بهتر و مغتنمتری میطلبد. هرچند راهکارهایی مطرح شده که چگونه میتوان از فعال شدن مکانیسم ماشه جلوگیری کرد و هم بتوانیم در یک بازه زمانی، خواستههای خودمان را در خصوص حفظ غنیسازی اورانیوم، تامین کنیم. میتوان روی ابتکارات و ایدههایی که تاکنون مطرح شده، کار کرد برای اینکه به تفاهم رسید. اما اگر بخواهیم واقعگرایانه بحث کنیم تاکنون ابتکار عملی از سوی آمریکاییها و اروپاییها مشاهده نمیشود و آنها همچنان خواستههای حداکثری خود را مطرح میکنند و با توجه به این خواستهها، احتمال اینکه بتوان حتی یک ایده بینابینی مطرح کرد که بخشی از آن خواستههای حداکثری باشد، احتمال بسیار کمی وجود دارد و واقعگرایانه که نگاه کنیم وضعیت و شرایط سیاسی برای مذاکره و گفتوگو با غرب نیست.
مرتضی مکی
تحلیلگر مسائل بینالملل
ارسال نظر