| کد مطلب: ۱۱۷۴۹۴۳
لینک کوتاه کپی شد

نسل معدل ۹؛ آینده را چگونه خواهد ساخت؟

طبق آمار منتشر شده کسب میانگین معدل «نه‌ونیم» در امتحانات نهایی پایه دوازدهم را یک زنگ خطر جدی و نشانه‌ای از چالش‌های عمیق و چندلایه در نظام آموزشی و اجتماعی کشور می‌دانیم. این نمره صرفاً یک عدد نیست، بلکه آیینه‌ای است که تصویری نگران‌کننده از وضعیت تحصیلی، روانی و انگیزشی نسل جوان و همچنین کارآمدی سیستم آموزشی ما را بازتاب می‌دهد. تحلیل این پدیده نیازمند نگاهی جامع و پرهیز از ساده‌سازی است. در وهله اول، باید به پیامدهای دوران پساکرونا به عنوان یک عامل تسریع‌کننده و آشکارساز ضعف‌ها اشاره کرد.

 دو سال آموزش مجازی ناکارآمد، گسست عمیقی در فرآیند یادگیری ایجاد کرد. زیرساخت‌های ضعیف اینترنتی، عدم دسترسی همگانی به ابزارهای هوشمند، عدم آمادگی معلمان برای تدریس آنلاین و نبود سازوکارهای نظارتی مؤثر، باعث شد تا بسیاری از مفاهیم درسی به‌صورت سطحی و ناقص به دانش‌آموزان منتقل شود. بازگشت ناگهانی به آموزش حضوری و برگزاری امتحانات نهایی با همان استانداردهای پیش از کرونا، این شکاف یادگیری را به شکل یک افت نمره شدید نمایان ساخت. در سطح دوم، چالش‌های ساختاری نظام آموزشی نقشی بنیادین در این بحران ایفا می‌کنند. نظام آموزشی ما دهه‌هاست که محتوا‌محور، حافظه‌مدار و کنکورزده است. به جای پرورش تفکر انتقادی، مهارت حل مسئله و خلاقیت، تمام تمرکز سیستم بر انباشت اطلاعات برای موفقیت در یک آزمون چند ساعته (کنکور) بوده است. محتوای درسی حجیم و گاه غیرکاربردی، روش‌های تدریس سنتی و یک‌سویه و عدم توجه به تفاوت‌های فردی دانش‌آموزان، همگی دست‌به‌دست هم داده‌اند تا یادگیری عمیق جای خود را به یادگیری سطحی و کوتاه‌مدت بدهد که در مواجهه با سؤالات مفهومی امتحانات نهایی، ناکارآمدی خود را نشان می‌دهد. در نهایت، بستر اجتماعی- اقتصادی و فرهنگی کنونی را نمی‌توان نادیده گرفت. فشارهای شدید اقتصادی بر خانواده‌ها، بسیاری از دانش‌آموزان را مجبور به کار کردن همزمان با تحصیل‌کرده و توان و تمرکز آنها را برای درس خواندن کاهش داده است. از سوی دیگر، جو عمومی ناامیدی نسبت به آینده شغلی و اجتماعی، انگیزه برای تلاش تحصیلی را به شدت تضعیف کرده است. این بی‌انگیزگی، با گسترش استفاده از شبکه‌های اجتماعی و سرگرمی‌های دیجیتال که منجر به کاهش تمرکز و حوصله دانش‌آموزان برای مطالعه عمیق و زمان‌بر می‌شود، تشدید شده است. سلامت روان دانش‌آموزان نیز در این میان یک قربانی بزرگ است؛ افزایش اضطراب، افسردگی و استرس، توانایی شناختی و یادگیری آنها را مستقیماً مختل می‌کند. برای برون‌رفت از این وضعیت، نیازمند یک برنامه جامع و چندوجهی هستیم که هم اقدامات فوری و هم اصلاحات بلندمدت را شامل شود. تقویت خدمات مشاوره و حمایت روانی: مدارس باید به شکل فوری به مراکز مشاوره تحصیلی و روانشناختی مجهز و فعال شوند. مشاوران باید با برگزاری کارگاه‌های مدیریت استرس، افزایش انگیزه و مهارت‌های مطالعه، به دانش‌آموزان کمک کنند تا با فشار امتحانات و چالش‌های روحی خود بهتر کنار بیایند. توانمندسازی اضطراری معلمان: برگزاری دوره‌های آموزشی فشرده برای معلمان با موضوع «روش‌های تدریس مفهومی»، «طراحی سؤالات استاندارد» و «نحوه مواجهه با دانش‌آموزان بی‌انگیزه و مضطرب» می‌تواند در کوتاه‌مدت به بهبود کیفیت آموزش در کلاس‌های درس کمک کند. بازنگری و به‌روزرسانی محتوای درسی: حجم کتاب‌های درسی باید منطقی شده و محتوای آن به سمت کاربردی شدن، پرورش مهارت‌های زندگی و تفکر نقاد حرکت کند. باید از انباشت اطلاعات غیرضروری پرهیز کرد و فضا را برای فعالیت‌های عملی و پروژه‌های تحقیقی دانش‌آموزان باز نمود. اصلاح نظام ارزشیابی: باید از تکیه صرف بر امتحانات نهایی کتبی فاصله گرفت. ارزشیابی مستمر کلاسی، پروژه‌های عملی، فعالیت‌های گروهی و آزمون‌های عملکردی باید به عنوان بخشی از نمره نهایی دانش‌آموز در نظر گرفته شوند تا فشار از روی یک آزمون واحد برداشته شود و یادگیری در طول سال تحصیلی معنا پیدا کند. سرمایه‌گذاری بر معلمان: بهبود وضعیت معیشتی و افزایش منزلت اجتماعی معلمان یک سرمایه‌گذاری استراتژیک برای آینده کشور است. معلمی که دغدغه مالی نداشته باشد و از جایگاه شغلی خود رضایت داشته باشد، با انگیزه و انرژی بیشتری در کلاس درس حاضر خواهد شد. استفاده هوشمندانه از فناوری: به جای حذف تکنولوژی، باید نحوه استفاده صحیح از آن را آموزش داد. می‌توان از پلتفرم‌های آموزشی تعاملی، آزمایشگاه‌های مجازی و محتواهای چندرسانه‌ای برای جذاب‌سازی و تعمیق فرآیند یادگیری استفاده کرد. اصلاح ساختار سنجش و پذیرش دانشجو: تا زمانی که «غول کنکور» با این شکل و شمایل بر نظام آموزشی سایه افکنده باشد، هرگونه اصلاحی در سطح مدارس، ناقص خواهد بود. پیوند آموزش با نیازهای جامعه و بازار کار: نظام آموزشی باید با نیازهای واقعی کشور و تحولات جهانی هماهنگ شود. تقویت رشته‌های فنی و حرفه‌ای و کاردانش، آموزش مهارت‌های نرم و ایجاد ارتباطی ارگانیک بین مدارس، دانشگاه‌ها و صنایع، می‌تواند امید و انگیزه را به دانش‌آموزان بازگرداند. خانواده‌ها باید از فشار بیش از حد بر فرزندان برای کسب نمرات بالا پرهیز کرده و به جای آن، بر سلامت روان، رشد شخصیتی و پرورش استعدادهای آنها تمرکز کنند. میانگین نمره «نه‌ونیم» یک فریاد کمک‌خواهی از سوی یک نسل و یک سیستم است. این عدد به ما می‌گوید که روش‌های گذشته دیگر کارآمد نیستند. این یک بحران است، اما هر بحرانی فرصتی برای بازاندیشی و تحول نیز هست. اگر این زنگ خطر را جدی بگیریم و با یک رویکرد علمی، جامع و دلسوزانه، اقدامات اصلاحی را در تمام سطوح ذکر شده آغاز کنیم، می‌توانیم امیدوار باشیم که در سال‌های آینده شاهد رشد و شکوفایی نسلی باشیم که نه تنها نمرات بهتری کسب می‌کنند، بلکه شهروندانی متفکر، ماهر، امیدوار و مسئولیت‌پذیر برای آینده ایران خواهند بود. مسیر پیش‌رو دشوار و طولانی است، اما اولین قدم، پذیرش عمق مشکل و داشتن اراده‌ای جمعی برای حل آن است.

حسین معافی

مدرس دانشگاه و کنشگر فرهنگی

 

 

منبع : آرمان ملی

ارسال نظر

هشتگ‌های داغ

آخرین اخبار

پربازدیدترین اخبار