| کد مطلب: ۱۱۷۴۹۳۴
لینک کوتاه کپی شد

دکتر تقی آزاد ارمکی در گفت‌وگو با «آرمان ملی»:

جنگ 12 روزه یک جنگ استثنایی بود

آرمان ملی- احسان انصاری: مهم‌ترین پیامدهای اجتماعی جنگ 12 روزه چیست و این جنگ چه معادلاتی را در فضای سیاسی و اجتماعی ایران تغییر داده است؟ ابعاد اجتماعی و سیاسی پدیده نفوذ در این جنگ چه بود و چرا تا قبل از آن با توجه به نشانه‌های موجود مورد توجه و بررسی قرار نگرفته بود؟

جنگ 12 روزه یک جنگ استثنایی بود

آیا اخراج افاغنه از کشور می‌تواند مسأله نفوذ را در کشور کاهش بدهد؟ «آرمان ملی» برای پاسخ به این سوالات با دکتر تقی آزاد ارمکی استاد دانشگاه و جامعه‌شناس گفت‌وگو کرده است. آزاد ارمکی در این زمینه معتقد است: «جنگ‌ها بیش از انقلاب‌ها منشأ تغییر بوده‌اند. دلیل این موضوع نیز این است که تغییرات در قبل از انقلاب‌ها صورت می‌پذیرد اما در مورد جنگ‌ها این وضعیت عکس است و پس از جنگ تغییر به وجود می‌آید. به همین دلیل پس از جنگ12 روزه ما باید به دنبال این باشیم که اثرات پس از این جنگ در جامعه چه بوده است. در حین جنگ تنها نظامیان در حال جنگیدن هستند و قرار نیست تغییری رخ بدهد و تغییر اصلی در دوران پس از جنگ رخ خواهد داد. نکته دیگری که درباره این جنگ وجود داشت این بود که در این جنگ توده کنار رفته بودند و این تکنولوژی بود که نقش تعیین کننده‌ای ایفا می‌کرد. یکی از مهم‌ترین پیامدهای اجتماعی این جنگ این بود که یک حس میهن‌دوستی دوباره در بین ایرانیان زنده و ایران دوباره متولد شد. در واقع جنگ 12 روزه با پدیده‌ای مواجه بود به نام تولد دوباره ایران. این اتفاق توسط جامعه مدنی و طبقه متوسط رخ داده و جامه مدنی با قابلیت‌هایی که داشت در این مدت توانست به تولد دوباره ایران موضوعیت بدهد.» در ادامه ماحصل این گفت‌وگو را می‌خوانید.

*معادلات جنگ12 روزه ایران و اسرائیل چه پیامدهای اجتماعی برای جامعه ایران داشت؟

 جنگ یک پدیده ساده نیست و بلکه پیچیده است و احتمال اشغال سرزمین نیز درآن وجود دارد. جنگ اخیر نیز نوعی به هم زدن شرایط اجتماعی، سیاسی و... را به همراه داشت. از سوی دیگر جنگ اخیر این مسأله را برای کشور به وجود آورده که جاسوس کیست و چه کسی اطلاعات را در اختیار اسرائیل قرار داده است؟ در ابتدای این جنگ فرماندهان ارشد نظامی ما ترور شدند که چنین وضعیتی در جنگ‌های کلاسیک جهان سابقه نداشته و در نوع خود یک جنگ استثنایی بوده است. من معتقدم جنگ‌ها بیش از انقلاب‌ها منشأ تغییر بوده‌اند. دلیل این موضوع نیز این است که تغییرات در قبل از انقلاب‌ها صورت می‌پذیرد، اما در مورد جنگ‌ها این وضعیت عکس است و پس از جنگ تغییر به وجود می‌آید. به همین دلیل پس از جنگ 12 روزه ما باید دنبال این باشیم که اثرات پس از این جنگ در جامعه چه بوده است. در حین جنگ تنها نظامیان در حال جنگیدن هستند و قرار نیست تغییری رخ بدهد و تغییر اصلی در دوران پس از جنگ رخ خواهد داد. نکته دیگری که درباره این جنگ وجود داشت این بود که در این جنگ توده کنار رفته بودند و این تکنولوژی بود که نقش تعیین کننده‌ای ایفا می‌کرد. یکی از مهم‌ترین پیامدهای اجتماعی این جنگ این بود که یک حس میهن‌دوستی دوباره در بین ایرانیان زنده و ایران دوباره متولد شد. در واقع جنگ 12 روزه با پدیده‌ای مواجه بود به نام تولد دوباره ایران. این اتفاق نیز توسط جامعه مدنی و طبقه متوسط رخ داده و جامه مدنی با قابلیت‌هایی که داشت در این مدت توانست به تولد دوباره ایران موضوعیت بدهد.

*جنگ اخیر مسأله نفوذ را به صورت جدی مورد توجه قرار داد. چرا پدیده نفوذ تا به این اندازه در جامعه ایران جدی شده و امنیت کشور را با چالش مواجه کرده است؟

واقعیت این است که در جنگ اخیر دشمن داخلی بیشتر موضوعیت پیدا کرد تا دشمن خارجی. دشمن خارجی نزدیک به 1200 کیلومتر دورتر از مرزهای ایران بود اما کسانی که زمین بازی را برای دشمن خارجی فراهم کردن در داخل حضور داشتند. مساله نفوذ را می‌توان در چند سطح مورد بررسی قرار داد. سطحی از نفوذ مربوط به نیروهای اجتماعی عمومی بودند که برخی آن را به نارضایتی سیاسی تعبیر کردند و عنوان کردند این گروه نفوذی هستند. به عنوان مثال اصولگرایان کسانی را که در سال 88 یا 1401 حضور داشتند و اعتراض می‌کردند نفوذی می‌دانند. برخی هم افغان‌های مقیم کشور را نفوذی می‌دانند و مسأله نفوذ را به حضور افغان‌ها در ایران تقلیل می‌دهند. این در حالی است که هیچ کدام از این موارد نفوذ نیست و نفوذ در ایران یک مسأله پیچیده و فنی است. نفوذ در جامعه امروز به شکلی نیست که کسی از جایی عکس بگیرد و برای سرویس‌های امنیتی خارج از کشور ارسال کند. برخلاف این تصور نفوذ سازماندهی داشته و با نیروهای تربیت شده بوده که در جنگ 12 روزه شرایط حمله را برای آسیب‌های بیشتر فراهم کردند. من معتقدم برای اینکه مشکل را به صورت جدی حل کنیم باید بر ناکارآمدی در موارد مدیریتی و امنیتی تمرکز کنیم. ساختار مدیریت در سال‌های اخیر برای خود سرگرمی‌هایی ایجاد کرده بود و به همین دلیل از مسائل مهم و اساسی کشور غفلت کرد. در واقع اولویت‌ها در مدیریت کشور تغییر کرده و به جای رسیدگی به اولویت‌های مهم، مسائلی در دستور کار قرار گرفت که اهمیت چندانی نداشت. نکته دیگری که وجود دارد این است نفوذ شکل گسترده‌ای به خود گرفته و به همین دلیل باید به صورت جدی ریشه‌های آن را بررسی کرد.

جنگ‌ها بیش از انقلاب‌ها منشأ تغییر بوده‌اند. دلیل این موضوع نیز این است که تغییرات در قبل از انقلاب‌ها صورت می‌پذیرد اما در مورد جنگ‌ها این وضعیت عکس است و پس از جنگ تغییر به وجود می‌آید

*در چنین شرایطی برخی مسأله نفوذ را به حضور افاغنه در کشور مربوط می‌دانند. تحلیل شما از رفتارشناسی افاغنه در سال‌های اخیر در کشور و به خصوص در جنگ 12 روزه چیست؟

بخشی از اتباع افغان کسانی بودند که در یک دوره 40 ساله وارد ایران شدند و دولت با نوعی اغماض آنها را در جامعه ایرانی پذیرفت. از طرف دیگر جامعه ایرانی نیز آنها را پذیرفته و وارد زیست خود کرد. به همین دلیل در سال‌های اخیر بخش اعظمی از ساخت و سازهای ساختمانی و صنعتی و حتی بخش خدمات به مهاجرین افغان واگذار شد. درست است که احتمالا بخشی از افغان‌هایی که وارد ایران شدند، با برنامه‌ریزی و برای آسیب زدن به کشور بوده، اما نحوه برخورد با افغان‌ها برای خروج از کشور مناسب نیست و موضوع را تغییر و تقلیل دادن است. اگر نفوذی در کشور رخ داده ما نباید آن را به گردن کسانی بیندازیم که شاید در این کشور خدمت هم کرده‌اند. افغان‌هایی که در این جنگ به ایران خیانت کردند آنهایی نیستند که به صورت قانونی وارد کشور و صاحب خانه و زندگی شده‌اند، بلکه کسانی هستند که شناخته شده نیستند و نمی‌توان به راحتی آنها را پیدا کرد.

*تفسیری که در جنگ 12 روزه توسط برخی تندروها صورت می‌گیرد همراه با اغراق است و آنها به شکلی موضع‌گیری می‌کنند که باید وارد جنگ دیگری شد. دیدگاه شما درباره این زمینه چیست؟

من معتقدم باید به نظام سیاسی این فرصت را داد که خود را در داخل کشور پیروز جنگ معرفی کند و این اتفاقی طبیعی است که در همه کشورهای جهان رخ می‌دهد و اتفاق بدی هم نیست. اگر ناظم سیاسی عنوان نکند که در جنگ پیروز شده که فرو می‌پاشد و از سوی دیگر نظام اجتماعی دچار اضطراب می‌شود. نکته مهمی که در این زمینه وجود دارد این است که تفسیری که بنیادگرایان از جنگ ارائه می‌دهند همراه با توهم است و نباید به عنوان پارادایم اصلی تصمیم‌گیری کشور قرار بگیرد. در این زمینه باید تصمیم‌گیری کشور را به نظام کارشناسی سپرد. امروز ما از نظر اقتصادی و اجتماعی در یک وضعیت پیچیده قرار داریم. در چنین شرایطی اگر راست‌گرایی رادیکال در کشور حاکم نباشد احتمال آن وجود دارد که ساختار سیاسی کشور به‌ گونه‌ای آرام و طبیعی دچار تحول شود بدون آنکه بحران جدی یا نابسامانی به ‌وجود باید. در واقع جامعه ایران وارد مسیری شده که در آن به ‌دنبال پاسخ به بحران‌ها از دل خود و با تکیه بر منابع هویتی‌اش است نه با تکیه بر نسخه‌های تحمیلی خارجی. ما ایرانیان امروز در یک موقعیت تاریخی قرار گرفته‌‌ایم. قبلاً به دلایلی از «خود» دور شده بودیم و به واسطه مشکلات اقتصادی، سرزمینی، نوع مواجهه با غرب شاهد نوعی جدا افتادگی‌های عمده اجتماعی بودیم. یکی از این جدا افتادگی‌ها، جداافتادگی دولت- ملت بود و دیگری شکاف‌هایی است که در حوزه سیاسی وجود داشته است. با این وجود امروز این جنگ فرصتی را برای جامعه ایران به وجود آورد تا خودش را بازشناسی کند و بتواند به دنبال راه حل منطقی برای مشکلات خود باشد.

 

 

 

 

منبع : آرمان ملی

ارسال نظر

هشتگ‌های داغ

آخرین اخبار

پربازدیدترین اخبار