| کد مطلب: ۱۱۷۴۸۴۵
لینک کوتاه کپی شد

خاکریز دیپلماسی

در مواجهه با فشرده‌ترین موج تهدیدات نظامی، رسانه‌ای و روانی علیه ایران طی سال‌های اخیر، واکنش جامعه ایرانی واجد ویژگی‌هایی متفاوت با الگوهای پیشین بود. برخلاف بسیج‌های تبلیغاتی از بالا که در موارد مشابه با مقاومت یا انفعال عمومی همراه می‌شد، این‌بار شکل‌گیری نوعی همبستگی اجتماعی، هرچند ناپیدا و غیر فرموله‌شده، در بستر یک درک مشترک از تهدید و ضرورت حفظ منافع ملی شکل گرفت.

این تحول رفتاری، بدون مداخله مستقیم یا دستکاری از سوی نهادهای رسمی و مبتنی بر احساس احترام و اعتماد نسبی به لحن کنونی حاکم بر دولت ایجاد شد؛ وضعیتی که از دیدگاه تحلیل گفتمانی، نشانه‌ای از بازگشت امکان مشارکت روانی جامعه در حوزه سیاست خارجی بود. در این زمینه، گفت‌وگوی رئیس‌جمهور با رسانه‌های غربی، به‌ویژه مصاحبه اخیر با تاکر کارلسون، واجد اهمیت ویژه‌ای است. در این گفت‌وگو، نه تنها نشانه‌ای از استیصال یا انفعال دیده نمی‌شود، بلکه با رعایت کامل موازین روایت‌سازی در دیپلماسی عمومی، تلاش شده است تا چهره‌ای متفاوت از ایران ترسیم گردد. رئیس‌جمهور، بدون توسل به گفتمان تهدید یا تکرار ادبیات گذشته، توانست مفهوم بازدارندگی را به‌جای نمایش فیزیکی قدرت، در قالب بازنمایی اعتمادبه‌نفس سیاسی و آرامش استراتژیک منتقل کند. این رویکرد، با ادبیات علوم روابط بین‌الملل، تحت عنوان «بازدارندگی ادراکی» شناخته می‌شود؛ مدلی که بر درک طرف مقابل از هزینه‌های پنهان تقابل، نه لزوماً تهدیدات آشکار، استوار است. از سوی دیگر، واکنش انتقادی برخی جریان‌های داخلی نسبت به این رفتار دیپلماتیک، ریشه در درکی ایستا از مفهوم قدرت دارد. ناتوانی در تفکیک میان «نرمش راهبردی» و «ضعف موضع»، منجر به بازتولید روایت‌هایی شده است که پیش‌تر خود زمینه‌ساز تشدید فشارها، تحریم‌ها و انزوای بین‌المللی ایران بود. در این برداشت، لحن آرام و عقلانی نه یک انتخاب هوشمندانه، بلکه یک عقب‌نشینی تعبیر می‌شود، حال آنکه در فضای کنونی بین‌الملل، که در آن ادراک‌سازی و مدیریت تصویر ملی نقش فزاینده‌ای ایفا می‌کند، انتخاب واژگان، زبان بدن و حتی گزینش مصاحبه‌گر، اجزایی از قدرت ملی محسوب می‌شوند. نباید فراموش کرد که دیپلماسی در این دوره، نه تنها یک نهاد منفعل یا تابع تصمیمات نظامی یا امنیتی نبوده است، بلکه عاملی کنش‌گر در شکل‌دهی به موازنه‌های خارجی بود. موفقیت نسبی ایران در خروج از دایره انفعال جهانی و ایجاد تردید در میان متحدان سنتی ایالات متحده در مورد مشروعیت اقدامات اخیر، بی‌ارتباط با تغییر لحن رسمی کشور نیست. در همین راستا، همراهی روانی جامعه که در شرایط تحریم و فشار، از جنس بی‌اعتمادی مزمن بود، این بار به شکل مشارکتی مثبت در فضای مقاومت ملی بروز یافت. این همراهی، از حیث پویایی اجتماعی، تنها در صورتی ممکن می‌شود که شکاف میان قدرت رسمی و انتظارات عمومی کاهش یابد و چنین وضعیتی بدون میانجی‌گری یک لحن سیاسی عقل‌گرا و غیر احساسی، قابل تحقق نیست. در نهایت، تمرکز انتقادات بخشی از نیروهای سیاسی داخلی بر تخطئه این مدل سیاست‌ورزی، بیش از آن‌که حاصل اختلاف‌نظر راهبردی باشد، بازتابی از تضادهای گفتمانی است. آنچه در هفته‌های اخیر شکل گرفت، یک نمونه نادر از هم‌افزایی قدرت نرم، مشارکت اجتماعی و روایت‌سازی خارجی است که بدون اغراق، می‌توان آن را دستاوردی میان‌سطحی اما عمیق در کارنامه سیاست‌خارجی و حتی داخلی معاصر ایران دانست و حال هرگونه گسست از این الگو و بازگشت به ساختارهای تقابلی گذشته، نه تنها اثر بازدارنده ندارد، بلکه زمینه‌ساز شکاف دوباره درونی و تضعیف جایگاه منطقه‌ای و جهانی ایران خواهد شد.

محمد امیرانی

تحلیلگر مسائل بین‌الملل

 

منبع : آرمان ملی

ارسال نظر

هشتگ‌های داغ

آخرین اخبار

پربازدیدترین اخبار