بازی بزرگ در جنوب آسیا و هشدار برای ایران
این نوشتار، نخستین بخش از مجموعهای تحلیلی است که به بررسی پیامدهای راهبردی «دکترین امپراتوری نوین انرژی» آنکارا میپردازد؛ راهبردی که ترکیه در راستای گسترش نفوذ خود در بازارهای انرژی منطقهای و فرامنطقهای پیگیری میکند.

تمرکز این مجموعه بر نقشآفرینی ترکیه در مناطق کلیدی از جمله اوراسیا، شرق مدیترانه، آفریقا و جنوب آسیا است. از آنجا که همکاری اخیر با پاکستان مستقیماً بر منافع ژئواستراتژیک انرژی ایران در منطقه مکران اثرگذار است، تحلیل این همکاری در ابتدای این سلسله مقالات قرار گرفته است.این تحلیل با تکیه بر چارچوب نظری «وابستگی متقابل انرژی» نگاهی فراتر از رقابتهای سنتی دارد. این نظریه بر این فرض استوار است که کشورها، بهویژه در عرصه انرژی، با ایجاد همکاریهای راهبردی بهدنبال تأمین منافع مشترک، ثبات بلندمدت و مدیریت رقابت در قالب تعامل هستند. همکاری ترکیه و پاکستان نیز در همین چارچوب قابل تحلیل است؛ چراکه این مشارکت تنها بهدنبال دسترسی به منابع انرژی نیست، بلکه در پی بازطراحی نظم نوین انرژی در جنوب آسیا نیز هست.در دوم مه ۲۰۲۵، رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه، در نشست منابع طبیعی استانبول اعلام کرد که کشورش در حال تبدیل شدن به یکی از بازیگران اصلی جهانی در حوزه اکتشاف نفت و گاز است. او ضمن اشاره به همکاریهای انرژی با پاکستان، اندونزی و مالزی، از امضای قراردادهایی با شرکتهای بریتانیایی و فرانسوی برای واردات گاز طبیعی مایع خبر داد.این اهداف در چارچوب «استراتژی انرژی ۲۰۳۰» ترکیه تعریف شدهاند؛ راهبردی که شامل کاهش وابستگی به واردات انرژی، افزایش تولید داخلی، و تبدیل ترکیه به یک مرکز تجاری منطقهای در حوزه انرژی میشود. بر اساس این استراتژی، آنکارا با توسعه منابع داخلی و تنوعبخشی به مسیرها و منابع تأمین انرژی، در پی تقویت امنیت عرضه داخلی و کمک به امنیت انرژی منطقهای و جهانی است.در ادبیات تحلیلی و رسانهای، این چشمانداز راهبردی بهدرستی با عنوان «دکترین امپراتوری انرژی نوین آنکارا» شناخته میشود. گاهی نیز از آن با عنوان «امپراتوری عثمانی انرژی» یاد میشود؛ اصطلاحی غیررسمی اما رایج برای توصیف جاهطلبی ترکیه در بازسازی نفوذ منطقهای خود از مسیر انرژی. این دکترین، ترکیه را نه صرفاً بهعنوان گذرگاه انرژی، بلکه بهمثابه یک کنشگر مستقل، متصلکننده و تأثیرگذار در بازار انرژی تعریف میکند.در همین چارچوب، یکی از تحولات مهم ژئواقتصادی و ژئواستراتژیک انرژی سالهای اخیر رقم خورد: وزارت نفت پاکستان اعلام کرد تفاهمنامهای با ترکیه برای اکتشاف نفت و گاز در ۴۰ بلوک فراساحلی این کشور به امضا رسانده است. این تفاهمنامه، که در حاشیه مجمع سرمایهگذاری مواد معدنی ۲۰۲۵ در اسلامآباد و با حضور وزرای انرژی دو کشور منعقد شد، از منظر امنیت انرژی منطقه و نقشآفرینی بازیگران جدید در حوزه مکران، اهمیت تحلیلی بالایی دارد.بر اساس بیانیه رسمی، این همکاری مسیر را برای انتقال فناوری، جذب سرمایهگذاری مستقیم خارجی، و بهرهبرداری از ظرفیتهای بکر انرژی در جنوب پاکستان هموار خواهد کرد. مناطق فراساحلی پاکستان شامل دو حوضه زمینشناسی به نامهای مکران و سند هستند که در مجموع بیش از ۲۸۲٬۶۰۰ کیلومتر مربع وسعت دارند. به گزارش پایگاه خبری اویلپرایس، در جریان بررسیهای سهساله، ذخیره عظیمی از نفت و گاز در این مناطق کشف شده که از آن بهعنوان چهارمین ذخیره بزرگ جهان یاد میشود. از دیدگاه نظریه وابستگی متقابل انرژی، چنین پروژههایی علاوه بر ایجاد رشد اقتصادی داخلی، میتوانند نقش مهمی در کاهش تنشهای منطقهای ایفا کنند. گسترش زیرساختهای مشترک انرژی، وابستگی متقابل را افزایش داده و احتمال بیثباتسازی را کاهش میدهد. برای پاکستان، تحقق خودکفایی انرژی میتواند ساختار اقتصادی را تقویت کرده و شاخصهای امنیت انسانی را بهبود بخشد.محمدعلی، وزیر انرژی پاکستان، اعلام کرده است که این کشور ۲۳۵ تریلیون فوت مکعب ذخایر گاز دارد و میتواند با سرمایهگذاری حدود ۲۵ تا ۳۰ میلیارد دلار در طی یک دهه، ۱۰ درصد از این منابع را استخراج کند. در صورت تحقق این اهداف، پاکستان از واردکنندهای بدهکار به صادرکنندهای مستقل در حوزه انرژی تبدیل خواهد شد.آلب ارسلان بایراکتار، وزیر انرژی و منابع طبیعی ترکیه، این مسیر را در چارچوب همان دکترین یادشده دنبال میکند؛ دکترینی که ترکیه را نه فقط بهعنوان مسیر عبور، بلکه بهعنوان بازیگری مستقل و تأثیرگذار در بازار انرژی اوراسیا و آفریقا معرفی میکند.پروژههایی در جمهوری آذربایجان، عراق، سومالی، لیبی، ترکمنستان و اکنون پاکستان، گواه این راهبرد هستند.این همکاری مزایای متعددی برای ترکیه در پی دارد: تقویت موقعیت آنکارا بهعنوان قدرت انرژی منطقهای، گسترش نفوذ ژئوپلیتیکی در جنوب آسیا، ارتقاء توان شرکتهای داخلی در پروژههای بینالمللی، و افزایش قدرت چانهزنی در بازارهای جهانی گاز و نفت.اما این همکاری تنها یک پروژه اقتصادی نیست. مشارکت ترکیه و پاکستان، عملاً بازیگری جدید را وارد رقابت امنیتی ـ انرژی در جنوب شرق ایران میکند. حضور ترکیه در نزدیکی مرزهای شرقی ایران، آن هم در قالب یک پروژه راهبردی، زنگ هشداری است برای تهران؛ بهویژه با درنظر گرفتن فعالیتهای همزمان رژیم صهیونیستی برای نفوذ اطلاعاتی در همین مناطق.مناطق اکتشافی مکران در آبهای فراساحلی، از نظر زمینشناسی به حوزه انرژی ایران نیز پیوستگی دارند. در صورت آغاز بهرهبرداری توسط سایر کشورها، ایران ممکن است بخشی از نقش سنتی خود بهعنوان محور انرژی خلیج فارس را از دست بدهد.پیامدهای کلیدی این همکاری برای ایران به شرح زیر است:تهدید برای منافع ژئواستراتژیک انرژی ایران در مکران: در صورت موفقیت پاکستان در کشف منابع، ممکن است معادلات انرژی منطقه بدون نقشآفرینی ایران بازتعریف شود.فشار برای ورود به رقابت فراساحلی: ایران تاکنون بهدلیل محدودیتهای فناورانه و مالی کمتر در پروژههای فراساحلی مشارکت داشته است. پیشرفت پاکستان ممکن است ایران را وادار به ورود سریعتر کند؛ در حالیکه تحریمها دسترسی به فناوریهای پیشرفته و سرمایهگذاری خارجی را دشوار کردهاند.افزایش نفوذ ترکیه در مرزهای جنوبی ایران: حضور ترکیه در سواحل جنوبی پاکستان میتواند مسیرهای صادرات انرژی مانند گاز مایع و خطوط لوله را به نفع آنکارا تغییر داده و جایگاه ایران را تضعیف کند.تضعیف چشمانداز همکاری ایران و پاکستان: در حالیکه پروژههای مشترک ایران و پاکستان در بلاتکلیفی بهسر میبرند، حضور ترکیه ممکن است ایران را از مشارکت و انتقال فناوری محروم کرده و معادلات منطقه را با محوریت چین و ترکیه بازتعریف کند.تغییر تمرکز امنیت انرژی در منطقه دریای عمان: در صورت موفقیت پروژههای استخراج در سواحل پاکستان، تمرکز راهبردی از خلیج فارس به جنوب شبهقاره منتقل خواهد شد که میتواند بر جایگاه تنگه هرمز و نفوذ ایران تأثیر بگذارد.از این رو، توافق اخیر باید در تهران با نگاهی راهبردی، امنیتمحور و فناورانه مورد تحلیل و بازبینی قرار گیرد. البته این همکاری میتواند پیامدهای مثبتی نیز داشته باشد: از جمله کاهش قاچاق سوخت، بهبود همکاریهای مرزی، و حتی امکان شکلگیری همکاریهای سهجانبه در آینده؛ مشروط به آنکه ایران سیاستی فعال، انعطافپذیر و فناورمحور در قبال همسایگان شرقی خود در پیش گیرد.این همکاری نهتنها معیاری برای سنجش آینده انرژی منطقه است، بلکه آزمونی برای سنجش میزان آمادگی ایران در برابر دگرگونی معادلات قدرت در جنوب آسیا محسوب میشود.
*محمدرضا حاجی صفر تهرانی
پژوهشگر حوزه انرژی موسسه پژوهشی اندیشه و قلم
ارسال نظر