گزارش «آرمان ملی» از متغیرهای اثرگذار بر مذاکره ایران و آمریکا
تلاش تندروهای آمریکایی برای توقف مذاکرات
آرمان ملی: آیا تغییرات قدرت در ساختار امنیتی ایالات متحده به مانند یک متغیر کلان بر مذاکرات تهران و واشینگتن اثرگذار است؟ ظاهراً دونالد ترامپ به دلایلی مشاور امنیت ملی خود را برکنار کرده و این سمت را به وزیر امور خارجه خود سپرده است.

در فاصله چند روز بعد از جابهجایی میلر از مشاور امنیت ملی آمریکا به سمت نماینده آمریکا در سازمان ملل، ترامپ فرد دیگری را نامزد این سمت کرده و قول داده است تا کمتر از ۶ ماه دیگر وی مسئولیت این سمت را عهدهدار شود. فردی که قرار است در این سمت قرار گیرد، یکی از افرادی است که در دوره اول ترامپ در کنار جان بولتون و برخی دیگر از مسئولان آن زمان، طرح خروج ترامپ از برجام را به رئیسجمهور وقت آمریکا قبولاند و از جمله سیاستمدارانی است که اگرچه خواستار جنگ با ایران نیست، اما همواره خواستار تحت فشار قرار دادن ایران از طریق تحریمها برای کوتاه آمدن از برنامه موشکی و هستهای شده است. لذا سایه این تغییر و تحولات در آمریکا، و به عبارت بهتر، قدرت امنیتی آمریکا، از هماکنون قابل ملاحظه است، خصوصاً اینکه ترامپ هم اخیراً در گفتوگویی خواستار برچیده شدن تاسیسات غنیسازی اورانیوم در ایران شده و مذاکرات با ایران نیز به تاخیر افتاده است.
+ تغییر موضع ترامپ
در مصاحبهای با شبکه NBC، دونالد ترامپ بار دیگر نشان داد که به راحتی تغییر موضع میدهد. در حالی که او پیش از این نوعی نرمش را نشان داده بود، گفت که تنها گزینه قابلقبول برای او، «برچیدن کامل برنامه هستهای» ایران است. اگرچه به گفته او «امکان بررسی برنامهای غیرنظامی برای تولید برق وجود دارد»، اما با استناد به منابع نفتی ایران، حتی همین گزینه را نیز بیمعنا دانست. این در حالیست که بخشی از بدنه سیاستگذار در آمریکا، از جمله مارکو روبیو، نسبت به حفظ یک برنامه صلحآمیز و محدود برای ایران انعطاف نشان دادهاند. ترامپ اما موضع تندتری اتخاذ کرده و تأکید کرده است: «بسیاری اوقات برنامههای غیرنظامی منتهی به جنگ میشوند.»
+ابهام در چینش امنیتی کاخ سفید
تصمیم ترامپ برای انتصاب استیون میلر به عنوان مشاور امنیت ملی، معادلات امنیتی آمریکا را وارد مرحله جدیدی کرده است. میلر، که پیشتر یکی از معماران سیاستهای مهاجرتی افراطی و از حامیان سرسخت سیاست فشار حداکثری علیه ایران بود، اکنون عملاً بهعنوان مسئول غیررسمی این جایگاه عمل میکند. ترامپ نیز صراحتاً گفته است: «او به نوعی همین حالا هم این شغل را دارد.» اگرچه تیم ترامپ سعی دارد با نشان دادن گشایشهایی در مسیر مذاکره، از خود چهرهای دیپلماتیک ترسیم کند، اما چینش امنیتی کاخ سفید گویای ارادهای برای اعمال فشار بیشتر بر ایران است.
مذاکرات در ایستگاه چهارم
در حالیکه منابع آگاه از برگزاری قریبالوقوع دور چهارم گفتوگوهای غیرمستقیم میان تهران و واشینگتن خبر میدهند، هنوز نه مکان و نه زمان آن از سوی عمان، که نقش میانجی را ایفا میکند، نهایی نشده است. سخنگوی وزارت خارجه ایران نیز در این خصوص تأکید کرده است که جمهوری اسلامی منتظر اعلام رسمی عمان در این زمینه است. اما آنچه اهمیت دارد نه صرفاً برگزاری این دور جدید از گفتوگوها، بلکه اهداف پشتپرده آن است. آیا هدف از این مذاکرات، بازگشت به توافق پیشین است یا تلاش برای رسیدن به توافقی جدید و یکسویه بر پایه برچیدن کامل توانمندیهای هستهای ایران؟ به نظر میرسد تیم ترامپ قصد دارد توافقی دائمی، محدودکننده و بهشدت کنترلشده را جایگزین برجام کند؛ توافقی که اساساً فضای بازی برای چانهزنی باقی نگذارد.
واکنشهای بینالمللی
در سطح بینالمللی نیز تحرکاتی موازی با این روند در جریان است. مسئول جدید سیاست خارجی اتحادیه اروپا در گفتوگو با وزیر خارجه ایران، از لزوم حمایت از دیپلماسی، کاهش تنشهای منطقهای، توقف حمایت نظامی از روسیه و حل و فصل مسائل حقوق بشری سخن گفته است. در واقع، اروپا شرط پیشبرد روابط خود با ایران را پیشرفت در تمام این حوزهها عنوان کرده است. در همین حال، سیدعباس عراقچی، مذاکرهکننده ارشد ایران، در واکنشی تند به سیاستهای آمریکا و رژیم صهیونیستی، نقشآفرینی مستقیم نتانیاهو در سیاست خارجی کاخ سفید را افشا کرده و تأکید کرده است که اقلیت «نتانیاهو- اول» در آمریکا، اکنون برنامه واقعی خود را برملا کردهاند؛ برنامهای که اساساً با دیپلماسی و احترام متقابل بیگانه است.
+ شکاف در واقعیت
مجموع تحولات اخیر نشان میدهد که اگرچه ترامپ و تیم او در ظاهر از گفتوگو و دیپلماسی صحبت میکنند، اما در عمل مسیر کاملاً متفاوتی را در پیش گرفتهاند. همزمان با تهدید به تحریمهای جدید نفتی، فشار برای خلع سلاح کامل هستهای و چینش چهرههایی افراطی در ساختار امنیتی آمریکا، احتمال رسیدن به توافقی متوازن روزبهروز کاهش مییابد. همانطور که آرون دیوید میلر، مذاکرهکننده ارشد پیشین آمریکا، بهدرستی اشاره کرده، بر خلاف جنگ اوکراین که ترامپ صرفاً خواستار آتشبس است، درباره ایران به دنبال «پایان کامل توانمندی» است. این یعنی در عمل، توافقی باقی نمیماند. پیش از این و در دوران بوش پسر مبنی بر برچیده شدن برنامه هستهای ایران، هرگونه مذاکره و تعامل را به بنبست کشانده بود. روشن نیست تندروهای آمریکایی با وجود چنین تجربهای و با دانستن واکنش ایران، چرا در چنین شیپوری میدمند؟ در بهترین حالت، تنها مسیر قابل تصور برای رسیدن به توافق، بازگشت به اصل دیپلماسی بر پایه احترام و منافع متقابل است؛ امری که با فضای امنیتی امروز در آمریکا و نفوذ جریان تندرو، بیش از پیش دور از دسترس بهنظر میرسد.
ارسال نظر