| کد مطلب: ۱۰۷۷۵۲۳
لینک کوتاه کپی شد

دکتر تقی آزاد ارمکی در گفت‌وگو با «آرمان ملی»:

گروه‌های سیاسی منازعه تولید کرده‌اند

«آرمان ملی»- احسان انصاری: بحران و ترس از آغاز جنگ در منطقه خاورمیانه همواره وجود داشته و این منطقه از نظر ژئوپلیتیکی بحران خیز ترین منطقه جهان به شمار می رود.

گروه‌های سیاسی منازعه تولید کرده‌اند

با نگاهی به تاریخ این منطقه می توان به این نتیجه رسید که این منطقه همواره آبستن کودتا،انقلاب،جنگ و تغییرات خشن سیاسی بوده است.این در حالی است که هراس از آغاز یک جنگ در دهه های گذشته همواره در جامعه ایران نیز وجود داشته و بر ساحت های مختلف سیاسی،اجتماعی و اقتصادی جامعه سایه افکنده است.در شرایط کنونی نیز خاورمیانه با توجه به جنگ بین اسرائیل و حماس، آبستن یک جنگ فراگیر است.جامعه ایران در طول تاریخ خودآبستن حوادث زیادی بوده و با جنگ‌ها و چالش‌های متعددی دست و پنجه نرم کرده است.به همین دلیل نیز بحران از منظر جامعه شناسی تاریخی با سرنوشت مردم ایران همزاد بوده است. شاید به همین دلیل نیز بوده که برخی مسئولان سال‌هاست از وضعیت خاص،شرایط خطیر و نیاز به تدبیر ویژه سخن می‌گویند.با این وجود این مسأله مردم خاورمیانه را خسته کرده و لذت زندگی آنها را کاهش داده است. هنگامی که مردم یک جامعه لذت کمتری از ندگی ببرند نیز آن جامعه آبستن خشونت،افسردگی و دیگر چالش‌های اجتماعی است.به همین دلیل و برای تحلیل و بررسی ریشه‌های تاریخی بحران در خاورمیانه و ایران و پیامدهای اجتماعی و سیاسی آن«آرمان ملی» با دکتر تقی آزاد ارمکی، جامعه شناس گفت وگو کرده که در ادامه می‌خوانید.

*چه مولفه های داخلی و خارجی وجود دارد که یک جامعه مانند ایران در دراز مدت در وضعیت بحرانی یا شرایط خطیر قرار بگیرد؟آیا ریشه های این مسأله را باید در تاریخ جست وجو کرد؟

ایران کشوری است که همواره در معرض حادثه قرار داشته است.این مسأله به خوبی در سفرنامه هایی که درباره ایران نوشته شده مشهود است. ایران در منطقه‌ای از جهان قرار گرفته که حادثه خیز بوده و همواره با حوادث کوچک و بزرگ مواجه بوده است.مهم ترین دلایل حادثه برای ایران نیز نفت بوده است.مسأله دیگر وجود رژیمی مانند اسرائیل در منطقه خاورمیانه است که اگر چنین رژیمی در این منطقه وجود نداشت بخش مهمی از مشکلات ایران کاهش پیدا می کرد.اختلاف نظر بین دیدگاه شیعه و سنی در منطقه خاورمیانه یکی دیگر از مولفه های اصلی بحران آفرینی در منطقه بوده است.ایران به عنوان یک کشور شیعه در بین کشورهای مسلمانی قرار گرفته که اغلب آنها سنی هستند و همین مسأله همواره محل مناقشه بوده است.دغدغه های جهانی شدن اسلام و گسترش عدالت اجتماعی به همه جهان نیز مناقشه دیگری است که در این زمینه وجود دارد. اسلام مدعی صدور آموزه های انسانی مانند عدالت اجتماعی به کشورهای جهان است که برخی از ادیان دیگر این مسأله را برنمی تابند.ایران در گذشته در مسیر جاده ابریشم قرار داشته و جدال و ها نزاع های خونینی برای حفظ این جاده از سرگذرانده است. این در حالی است که امروز روایت های ساده و مسالمت آمیزی از جاده ابریشم ارائه می کنند که واقعیت ندارد و بلکه نزاع ها خونینی در گذشته در این زمینه وجود داشته است.در دوران صفویه و قاجار نیز نزاع های خونینی در کشور بر سر قدرت به وجود آمده که در نهایت در نهضت مشروطیت تبلور پیدا کرده است.نهضت مشروطه در ایران براساس تعارض بین بورژوازی ملی،بورژوازی جهانی و فئودالیسم اتفاق افتد.نشانه های این اتفاق در دنیای سیاست است اما ریشه در اقتصاد دارد. با ظهور نفت در ایران نفت به موضوع نزاع و مناقشه تبدیل شد و هر کسی به دنبال تصاحب منابع نفتی ایران بوده است.همه این مسائل دست به دست هم داده تا ایران به یک کشور حادثه‌خیز تبدیل شود. این وضعیت تا انقلاب اسلامی سال57 ادامه داشت اما در این مقطع زمانی برخی تغییرات سبب بروز حوادث جدیدی برای ایران شده است.

ذات طبیعی سرزمین ایران نیز محل مناقشه بوده است.کشور ایران از نظر طبیعی وضعیت متکثری دارد و همین مسأله سبب جابه جایی جمعیت در مناطق مختلف ایران شده است.هیچ کشوری در جهان از نظر تاریخی به اندازه ایران با جابه جایی جمعیتی مواجه نبوده است.امروز نیزجا به جایی جمعیت در ایران وجود دارد و ما مشاهده می کنیم که جمعیت زیادی یکباره در تهران و شهرهای بزرگ کشور ساکن می‌شوند

*بروز حوادث در ایران در قبل و بعد از انقلاب چه تفاوتی با هم داشته‌اند؟

انقلاب سال57در ایران تفکری و نیروهای را بر سر کار آورد که دغدغه نجاب بشریت دارند و معتقدند با آموزه های دینی که در اختیار دارند می توانند در بسیاری از کشورهای جهان تأثیرگذار باشند.تفاوت حوادث پس از انقلاب با گذشته این است که این حوادث اراده گرایانه است. در منطقه خاورمیانه این دغدغه ها تنها برای ایران در طول تاریخ خود وجود داشته و مثلأ کشورهایی مانند عربستان،مصر و پاکستان با چنین دغدغه‌هایی مواجه نبوده اند.ذات طبیعی سرزمین ایران نیز محل مناقشه بوده است.کشور ایران از نظر طبیعی وضعیت متکثری دارد و همین مسأله سبب جابه جایی جمعیت

در مناطق مختلف ایران شده است.هیچ کشوری در جهان از نظر تاریخی به اندازه ایران با جابه جایی جمعیتی مواجه نبوده است.امروز نیزجا به جایی جمعیت در ایران وجود دارد و ما مشاهده می کنیم که جمعیت زیادی یکباره در تهران و شهرهای بزرگ کشور ساکن می شوند.ساختار و کیفیت جمعیتی ایران نیز دارای اهمیت است. جمعیت ایران در گذشته پراکنده،کم سواد و کم دغدغه بود که با شرایط امروز تفاوت پیدا کرده است.جمعیت امروز ایران متمرکز شده و از سوی دیگر آرزومند و پردغدغه است و می‌خواهد با جهان ارتباط برقرار کند.همه این عوامل دست به دست هم داده که ایران در معرض حوادث قرار داشته باشد.

*دولت‌ها در ایران با علم به حادثه‌خیز بودن ایران چرا به سمت کاهش این بحران ها حرکت نکردند و بلکه با اقدامات خود شرایطی را به وجود آورده اند که این بحران ها بعضا تشدید شده است؟

دولت‌ها در ایران مدرن نبوده‌اند. اغلب دولت‌ها در ایران همواره در راستای تصاحب قدرت عمل کرده‌اند تا اینکه به دنبال سامان‌دهی نظام اجتماعی،فرهنگی و سیاسی باشند.رضا شاه هنگامی که بر سر کارآمدبه دنبال این بود که ایران را از نظر مرز جغرافیایی منسجم کند. همین مسأله جابه جایی جمعیت را در ایران تشدید کرد.در چنین شرایطی ایلات و عشایر جابه جا شدند و ساختارهای جمعیتی شهرها و روستاها به هم خورد.در دوران جمهوری اسلامی نیز ما در مقوله توسعه به دنبال همسان سازی حرکت کردیم.در چنین شرایطی بدون منطق خاصی ثروت را بین مناطق مختلف کشور توزیع کردیم. دولت‌ها بیشتر اختلال آفرین بوده‌اند تا اهرمی برای ساماندهی سیاسی و اجتماعی.از سوی دیگر گروه های سیاسی و احزاب نیز کمکی به ساماندهی سیاسی در ایران نکرده اند.گ برخی گروه های سیاسی همواره تعارض آفرین بوده اند و بحران های طبیعی را به بحران های غیر طبیعی تبدیل کرده اند.به عنوان مثال اگر دیدگاه های گروه های سیاسی درباره قومیت ها در ایران را مورد بررسی قرار بدهیم متوجه می شویم که گروه های سیاسی به چه میزان به مسأله قومیت ها در ایران آسیب زده اند.

*آیا بحران درازمدت تاریخی به همراه منازعه سیاسی لذت زندگی را کاهش نداده است؟

بله؛ این بحران‌ها لذت زندگی را کاهش می‌دهد.هنگامی که اغلب گروه‌های سیاسی بر مبنای منطق اجتماعی حرکت نمی‌کنند مجبور هستند برگرده هیجانات اجتماعی سوار شوند. جامعه‌ای که به صورت مرتب هیجانی می‌شود نیز در درازمدت دچار خستگی می‌شود. این خستگی به این معنا نیست که اگر در آینده هیجانی در جامعه ایجاد شود در آن شرکت نکند. در چنین شرایطی این امکان وجود دارد که مردم دوباره در این فضای هیجانی حضور داشته باشند.این خستگی در نهایت مزمن می شود. با این وجود افراد خسته جامعه ترجیح می‌دهند در فضای هیجانی به هر شکلی که می‌توانند خود را تخلیه کنند.هنگامی که مردم جامعه در فضای هیجانی زندگی می کنند آشغال خود را بیرون می‌ریزند،با همسایه دعوا می‌کنند،سر کار دیر می روند،کلاهبرداری می کنند، رشوه می دهند و رشوه می گیرند

.

* تنش دراز مدت در یک جامعه در فرایند نهادینه سازی شخصیت افراد جامعه چه تأثیری می گذارد؟

مردم ایران مردمی جهانی هستند و دوست دارند با ملت‌های دیگر جهان در ارتباط باشند.مردم ایران تاریخ‌ساز و تمدن‌ساز بوده‌اند و به همین دلیل احساس می کنند مردمانی مهم هستند.هزینه این مهم بودن را باید خود مردم بدهند و به همین دلیل در پرداخت این هزینه دچار مشکل شده‌اند.دولت‌ها نیز حاضر نبوده‌اند این هزینه را بپردازند. بسیاری از دولت‌های جهان هزینه‌های زیادی را انجام می‌دهند تا مردم خود را با جهان آشنا کنند.

*در چنین شرایطی مردم چه کنش یا واکنشی از خود بروز می دهند؟

مردم ایران تلاش بنیادینی انجام می‌دهند که زیست جهان خود را تغییر بدهند. اگر دنبال اصلاح شرایط هستیم باید دست از تندروی و رویکردهای هیجانی برداریم. در حوزه سیاست باید این نگاه ایدئولوژیک و زشت و زیبا و سیاه و سفید دیدن جهان از بین برود.در چنین شرایطی است که می توان گفتمان حاکم برجامعه را گفتمان حافظ و سعدی و مولوی قرار داد و آموزه های انسانی آنها را مورد استفاده قرار داد.باید به دنبال مفاهیمی برویم که بوی همزیستی و رویکرد مسالمت آمیز از آن خارج شود.در شرایط کنونی طبقه متوسط این رویکرد را دنبال می کند و آن را مطالبه‌گری می کند. به همین دلیل نیز مشاهده می شود که این رویکرد به ساحت خانواده نیز وارد شده است. مردم ا از گفتمان های رادیکال خسته شده‌اند.

 

 

منبع : آرمان ملی

ارسال نظر

هشتگ‌های داغ

آخرین اخبار

پربازدیدترین اخبار