| کد مطلب: ۱۰۶۵۵۱۸
لینک کوتاه کپی شد

مهدی مطهرنیا در گفت وگو با«آرمان ملی»:

دموکراسی باید به سبک زندگی تبدیل شود | کنشگری نسل جدید با نسل‌های گذشته تفاوت پیدا کرده است

«اگر نسل قبل نسلی باشد که چگوارایی عمل می‌کند، نسل جدید دنبال حرکات معنادار و تعریف شده در خلق تعریفی از آزادی است نه به عنوان یک حرکت سیاسی یا حتی اجتماعی بلکه به عنوان یک سبک زندکی. این نسل آفرینشگر است و تصویری جدید از المان‌ها و نشانگان موجود در صحن اجتماع نشان می‌دهد.». جملات ذکر شده اظهارات دکتر مهدی مطهرنیا، استاد دانشگاه و تحلیلگر سیاسی در گفت وگو با «آرمان ملی» است.

دموکراسی باید به سبک زندگی تبدیل شود | کنشگری نسل جدید با نسل‌های گذشته تفاوت پیدا کرده است

به گزارش آرمان ملی آنلاین، مطهرنیا در این گفت وگو به بررسی ریشه‌ها و مسیر تغییر و تحولات در جامعه ایران می‌پردازد که در ادامه می‌خوانید. 

جامعه ایران در معرض تغییر و تحولات اجتماعی قرار گرفته و به باور ببسیاری از تحلیلگران جلوگیری از این تغییرات اجتناب‌ناپذیر است. به نظر شما تحولات جامعه در چه مسیری قرار دارد؟ 

در مرحله نخست برای پاسخ به این پرسش به نظر می‌رسد که باید به بررسی چند مفهوم و اصطلاح پرمعنا بپردازیم. در ادبیات سیاسی در قسم‌بندی دگرگونی‌های اجتماعی از منظر تئوری‌های انقلاب چند واژه‌سار یا اصطلاح معنادار و قابل تعریف داریم که عبارتند از انقلاب که منظور انقلاب‌های کلاسیک است، انقلاب‌های توسعه محور و جنبش‌های نوین اجتماعی است. انقلاب‌های کلاسیک مانند انقلاب کبیر فرانسه، انقلاب اکتبر روسیه، انقلاب مائوئیستی در چین انقلاب‌هایی هستند که از ویژگی‌ها و مختصات تعریف شده در ادبیات سیاسی برخوردارند و جهت گیری‌های خاص تعریفی و شاخصه‌های ویژه خود را دارند.

در کنار آنها انقلاب‌های توسعه گرا قرار دارند. انقلاب‌هایی که رهبری و سازماندهی آنها محدودتر و اهداف آنها شفاف تر است و باز هم نسبت به انقلاب‌های کلاسیک ازگستردگی زیادی برخوردار نیست و اساسا بیشتر وجه سیاسی معطوف به ایجاد توسعه را مدنظر قرار می دهد. مهاتما گاندی گرچه یک انقلاب بزرگ ایجاد کرد؛ اما این انقلاب را در برابر استعمار هند انجام داد و هدفش ایجاد یک ساز و کار توسعه‌گرا در هندی بود که دارای سابقه تمدنی بالا بود یا مهاتیر محمد و انقلابی که در کشور خودش به انجام رساند. جنبش‌های نوین اجتماعی مفهومی است که فوکو مطرح می‌کند و از جنبش‌های نوین اجتماعی صحبت می‌کند.

جنبش‌هایی که بسیار گسترده‌اند و بار رهبری و سازماندهی در آنها کمتر است ، رهبری در آنها مشخص نیست یا بهتر است بگویم رهبر آنها مشخص نیست. من از واژه سار یا اصطلاح دیگری استفاده می‌کنم و بر این باورم که در هزاره سوم ورود ما به عصر جنبش‌های نوین اجتماعی نیست و گامی بالاتر ضرب آهنگ تغییرات و تحولات رخ می دهد و آن را باید جنبش‌های نوین فرا اجتماعی نامید و نوینی که در جنبش‌های نوین اجتماعی بود از آن باز پس گرفت. امروز باید بگوییم که ما دگرگونی‌های اجتماعی را در حوزه جامعه شناسی سیاسی در چهار وجه می‌بینیم.

انقلاب‌های کلاسیک، انقلاب‌های توسعه گرا، جنبش‌های اجتماعی و جنبش‌های نوین فرا اجتماعی که متاثر از انقلاب صنعتی و فناوری‌هایی هستند که شبکه‌های اجتماعی را گسترش دادند و یک جامعه فرا اجتماعی و فرا ملی حتی والا تر و بالاتر از جوامع میان فراملی را تشکیل دادند.

​ایران در سال 57 یک انقلابی انجام داد که خود را در 3 چهره نشان می‌دهد. هم ویژگی‌ها و مختصاتی از انقلاب‌های کلاسیک؛هم ویژگی‌ها و مختصاتی از انقلاب‌های توسعه گرا و هم مختصاتی از جنبش‌های نوین اجتماعی را دارد.اگر نسل قبل نسلی باشد که چگوارایی عمل می‌کند؛ نسل جدید دنبال حرکات معنادار و تعریف شده در خلق تعریفی از آزادی است نه به عنوان یک حرکت سیاسی یا حتی اجتماعی بلکه به عنوان یک سبک زندگی. این نسل آفرینشگر است و تصویری جدید از المان‌ها و نشانگان موجود در صحن اجتماع نشان می‌دهد

جنبش‌های نوین فرااجتماعی دارای چه ویژگی هایی هستند؟ 

دورانی شروع شده که نوتطبیق گرا هستند و این دوران نو تطبیق‌‌گرا به واقع ما را به سمت و سوی یک اومانیسم جدید پیش می‌برد که گرچه از گفتمان اومانیستی قبلی درمدرنیته‌ای که در غرب اثر می‌پذیرد و حامل و باردار آن است ؛در آن متوقف نشده و امر جدیدی را شکل می‌دهد.ما وارد هزاره سوم شدیم عصر هوش مصنوعی است و اگر قرن بیستم قرن شکافت اتم بود قرن بیست و یکم شکافت زمان را داریم و شبکه‌های اجتماعی به شبکه‌های فرا اجتماعی تبدیل خواهند شد چرا که به زودی مرگ رسانا سخت افزار در رسانه ارتباط بسیار کمرنگ خواهد شد. 

جامعه ایران به چه میزان تحت تأثیر این تحولات قرار داشته است؟ 

ایران در سال 57 یک انقلابی انجام داد که خود را در 3 چهره نشان می‌دهد. هم ویژگی‌ها و مختصاتی از انقلاب‌های کلاسیک؛هم ویژگی‌ها و مختصاتی از انقلاب‌های توسعه گرا و هم مختصاتی از جنبش‌های نوین اجتماعی را دارد.اگر نسل قبل نسلی باشد که چگوارایی عمل می‌کند؛ نسل جدید دنبال حرکات معنادار و تعریف شده در خلق تعریفی از آزادی است نه به عنوان یک حرکت سیاسی یا حتی اجتماعی بلکه به عنوان یک سبک زندگی.

این نسل آفرینشگر است و تصویری جدید از المان‌ها و نشانگان موجود در صحن اجتماع نشان می‌دهد. اینها نسلی هستند که به قول معرفت شناسی باشلاری تحت گفتمان‌های گذشته خود را تعریف نمی‌کنند بلکه گفتمان جدیدی را می‌آفرینند که از دقایق گفتمان‌های قبلی تاثیر پذیرفته اما خود را گرفتار آن دقایق نکرده است. لذا چیزی که در ایران بوجود می آید بسیاری از افراد آن را پست مدرنیسم می‌دانند ومن آن را پسا‌پست مدرنیسم می‌دانم. عده‌ای آن را تحت تاثیر شبکه‌های اجتماعی می‌دانند من آغازی بر شکل‌گیری شبکه‌های فرا اجتماعی می‌دانم.

مهدی مطهرنیا

واکنش مردم و نخگبان به این تحولات چگونه بوده است؟ 

عده‌ای می‌خواهند این مسیر را تغییر دهند. عده‌ای که می‌فهمند عالمانه وارد می‌شوند. زمانی دموکراسی به عنوان یک روح در ساختارهای سیاسی می‌تواند حضور داشته باشد که به صورت سبک زندگی به آن نگاه شود. فقط در صحن عمومی جامعه یعنی حوزه سیاسی امر سیاسی و زندگی سیاسی محدود نشود و در حوزه اجتماع باشد. ما در خانواده‌ها دموکراسی را شاهد باشیم. در خانواده‌ها خانواده به عنوان یک مجمع دموکراتیک اداره شود و حتی پیوند فرد با فرد و ارتباط نفوس ادمی در وجود فردی به عنوان فردیت‌های متکثر هم دموکراتیک باشد.

ما فرد داریم ولی فردیت نداریم. چرا که هر فرد خود یک جامعه است و اجتماعی از نفوس مختلف است که دو نفس معروف آن نفس اماره و لوامه هم باید با یکدیگر دموکراتیک در درون فرد تقسیم کار کنند. اگر دموکراسی را به عنوان یک سبک زندگی بدانیم حتی فرد در فردیت خود به دموکراسی پایبند است. اجتماع در فضای اجتماعی فارغ از مساله سیاست، حکومت و حاکمیت به دموکراسی نیازمند است و زمانی که به صحن عمومی جامعه امر سیاسی و زندگی سیاسی کل می‌گیرد در انجا دموکراسی در جلو‌ه‌های گوناگون به مثابه روح فرم‌ها و شاکله‌ها باید خود را به نمایش بگذارد. اگر اینگونه شد یک نظام ، کشور و مردمی دموکراتیک زیست خواهند کرد و اصالت دموکراسی خود را نشان خواهد داد. لذا دموکراسی به عنوان سبک زندگی مطرح است. 

آیا دموکراسی به عنوان یک سبک زندگی در ایران به عنوان یک پارادایم غالب اجتماعی مورد نظر است؟ 

نسل جدید اگر می‌خواهد دموکراتیک و بر مبنای سبک زندگی مبتنی بر دموکراسی باشد در مرحله اول نیازمند آزادی است. من معتقدم آزادی بر عدالت رجحان دارد. به نظر من عدالتی که متکی بر آزادی نباشد فاقد مناسبت درونی است . فراپارادیمی در حال شکل‌گیری است که آن کثرت در وحدت و وحدت در کثرت را بر پارادایم وحدت در کثرت و کثرت در وحدت غلبه می‌دهد. امروز مساله زبان مشترک نیست بلکه گفت و گو است.گفت و گو اصالت دارد.

من و شما باید گفت و گو کنیم ولی نه اینکه شما هر آنچه من می‌گویم گوش ندهید و من نیز هر چه شما می‌گویید درست نشنوم و پاسخ ندهم . اگرشما لایه های گفت و گو گر جامعه را که بتوانند گفت و شنود کنند از بین ببرید به خودتان ضربه زدید و تبدیل به یک سیستم خود نابود کننده شده‌اید. علم در وجوه گوناگون علوم انسانی و اجتماعی ؛ سیاست، روابط بین‌الملل، امنیت و آینده اندیشی و واژه آفرینی تشریفاتی نیست و ترکیب اینها به ما کمک می‌کند که ببینیم آینده چه خواهد شد. علم اگر نتواند چند قدم جلوترخود را ببیند و به اصطلاح من دانایی و هوشیاری نداشته باشد که کار کرد ندارد.

چه اندازه نظام حاکم به جامعه علمی اصالت آن و کارکردش در پیش نگری اعتماد کرده است. اکنون یک جنبش اومانیسم آزاد در جهان به وجود امده است که نو‌تطبیق گرایی می‌کند و این محدود به ایران نیست.

نویسنده : احسان انصاری

ارسال نظر

هشتگ‌های داغ

آخرین اخبار

پربازدیدترین اخبار