ترکیب مار غاشیه و عقرب جراره!
فریور خراباتی
يک ضرب‌المثلي داريم که مي‌گويد: «فلاني از ترس عقرب جراره به مار غاشيه پناه مي‌برد!» قشنگ حکايت ماست. ديشب که از سر کار به خانه برمي‌گشتم دقيقا از حوالي ميدان هفت‌تير تا ميدان فاطمي، مردم جلوي داروخانه‌ها توي صف ايستاده بودند. اين يعني از ترس ابتلا به ويروس کرونا، گرفتار افرادي بشويد که يا توان مديريت بحران ندارند يا آنقدر بي‌انصاف هستند که همين حداقل‌ها را هم از هموطنان خود دريغ مي‌کنند. حالا ممکن است کاپيتان شهبازي بگويد: «بنده با 35سال سابقه درخشان در خلباني قويا تاييد مي‌کنم که نه ماسک کمياب و نه گران شده است» که اين واقعيت نيست؛ چون ماسک هم گران شده و هم راحت پيدا نمي‌شود.
کيومرث ما خيلي کشور باحالي هستيم، انقدر خنده داريم که فکر کنم ويروس کرونا هم چند وقت ديگر متوجه شود که اينجا يک‌جوري است، خودش بار و بلنديلش را جمع کند و از کشور برود. فکر کن ما يک ماه پيش حدود سه ميليون ماسک براي کمک به چيني‌ها به اين کشور ارسال کرديم. حالا که خودمان ماسک لازم داريم، پيدا نمي‌شود. بعد مواد اوليه توليد همين ماسک‌ها از چين مي‌آيد، آن وقت سر رفتن به ليست سياه FATF مواد اوليه به ما نمي‌فروشند. واقعا زيبا نيست؟! شما از آقايان روحاني و جهانگيري تشکر نمي‌کني؟ تاج گل براي وزارت دوست‌داشتني بهداشت نمي‌فرستي؟! واقعا يک‌جوري براي مقابله با کرونا دست‌مان خالي است که داداش فرمانِ قيصر براي گرفتن انتقام تا اين حد دستش خالي نبود. ما هستيم و جوشانده و زنجبيل و نکات پزشکي شوهر‌خاله‌ها و شوهرعمه‌ها در گروه‌هاي تلگرامي وات‌ساپي!
کيومرث جان تازه کار به حدي بيخ پيدا کرده که در حال انتقال اين ويروس به کشورهاي ديگر هستيم. ممکن است با خودت بگويي چگونه؟! ببين شهردار منطقه13 تهران مبتلا به کرونا شده است. چند روز قبل ديداري با آقاي محسن هاشمي رئيس شوراي شهر داشته و با ايشان دست داده. آقاي محسن هاشمي روز جمعه در يک شعبه اخذ راي حاضر مي‌شود و از قضا محمد جوادظريف را آنجا مي‌بينند و با ظريف روبوسي مي‌کند. از آن طرف روز شنبه (يا شايد همان جمعه!)، ظريف وزير امور خارجه هلند را مي‌بيند و با ايشان دست مي‌دهد و به همين سادگي ويروس کرونا وارد هلند مي‌شود. البته امروز گويا تست کروناي محسن هاشمي منفي اعلام شده و پروژه صادرات کرونا به کشورهايي که در فرودگاه‌هاي‌شان سفت و سخت مراقب ورود مسافر‌هاي مبتلا به اين ويروس نيستند، با شکست مواجه شد.
مثلا در فيلمي که از فرودگاه‌هاي کشور منتشر شده، عزيزاني که تست ويروس کرونا از مسافران مي‌گيرند، خودشان لباس ايمن به تن نکرده‌اند. يعني يک اصراري داريم که در هر شرايطي امکانات کافي و لازم را در اختيار طنزپردازان قرار بدهيم. در همين رابطه با يکي از مسئولان بهداشتي کشور تماس گرفتيم:
من: با عرض سلام خدمت شما مسئول گرامي!
مسئول بهداشتي: ايچي...! بله؟
من: قربان تماس گرفتم تا مردم رو در جريان آخرين اخبار کرونا قرار بديم.
مسئول بهداشتي: ايچي...! تو خيلي غلط کردي که مي‌خواي از طريق من، مردم‌رو در جريان قرار بدي. به تو چه؟! ايچي...!
من: بالاخره يکي از وظيفه رسانهها، اطلاع‌رسانيه!
مسئول بهداشتي: من هفته پيش يه بخشنامه دادم که مسئوليت رسانهها از اطلاع‌رساني به حمل و نقل مسافر و حفظ پاکيزگي ميادين ميوه و تره‌بار تغيير پيدا کنه! ايچي...!
من: عطسه مي‌کنيد، سرما خورديد انگار. حال‌تون خوبه؟
مسئول بهداشتي: مگه تو دکتري؟ حساسيت فصليه. امسال به جاي ارديبهشت از اسفند شروع شده. فکر کنم توي اون سفر تحقيقاتي که به چين داشتم، زمان‌بندي بدنم به هم ريخته!
من: اقدام شما براي مقابله با کرونا چيه؟
مسئول بهداشتي: همون هميشگي!
من: يعني چي؟
مسئول بهداشتي: تا لحظه آخر تکذيب مي‌کنيم. بعد اگه کار بيخ پيدا کرد دو تا خفاش مياريم توي تلويزيون تا به اشتباه‌شون پي ببرن. در نهايت هم خوردن چاي نبات، نعناع و پونه، سير و زرده تخم‌‌مرغ با دارچين رو پيشنهاد مي‌کنيم. ايچي...!
ارسال نظر