گزارش «آرمان ملی» از تبعات طلاق در گروه سنی بالای شصت سال
افزایش طلاق میان شصت سالهها
آرمان ملی – شفق محمدحسینی: نسلهای قبلتر از ما در فرهنگی رشد کردند که معتقد بودند ازدواج را که چون هندوانه در بستهای است، هرطور به آن بنگری، باید تحمل کنی. در گذشته خبری از طلاق نبود. اگر بود هم نهایت طلاق عاطفی بود و آن هم به گونهای بود که زوجین میان جمع و در انظار آبروداری میکردند و در نهایت هرکس زندگی خودش را زیر سقفی مشترک داشت. هرچند این زندگی مشترک برای زنان نسلهای قبلتر، مفهومی جز رسیدن به امور فرزندان و خانه نداشت. این مرد خانه بود که سراغ تجدید فراش میرفت و زن همچنان در پستوی خانه مشغول پخت و پز بود و کسی هم به نیازهایش چندان توجهی نمیکرد و از او نمیپرسیدند که اصلا مشکلت چیست. نسلهای قبلتر که ازدواج برایشان بیشتر فرمایشی و دستوری از جانب پدر بود و اغلب نیز جرات مخالفت با آنها را نداشتند، تن به ازدواجهایی دادند که طبق گفتههای خودشان، اغلب با مشکلات و چالشهایی همراه بود، اما به هر روش سنتی که وجود داشت، تاب آوردند و ادامه دادند. هرچند در میان آن نسلها هم بودند افرادی که طلاق گرفتند.

اما طبق آماری که مرکز آمار ایران داده است، در شهرهایی چون تهران، در یک دهه اخیر، نرخ طلاق افزایش یافته است. برخی جامعهشناسان و فعالان حقوق زنان، دلایل این مساله را مطالبه خواهی زنان برای افزایش خواستههای حداقلی خود و پررنگ شدن نقش آنها در جامعه و بالارفتن سطح آگاهی زنان میدانند. هرچند آمار دقیق از اینکه میان زنان و مردان کدام بیشتر درخواست طلاق داشتند، مشخص نیست. اما آنچه مسلم است این است که حتی در میان افراد میانسال بالای 60 سال که در فرهنگی سنتی رشد پیدا کردند و تعداد قابل توجهی از شصت سالههای امروز، بهخصوص زنان، بیشتر به دلیل شرایط خانواده خود و با افرادی که مورد قبول و نظر خانواده بودند تن به ازدواج دادند، تا اینکه انتخاب شخصی خودشان بوده باشد، برخی از آنها معتقدند که ترجیح میدادند در سنی بالاتر اقدام به ازدواج میکردند.
ازدواج طبق خواسته والدین
زنی 64 ساله است که در تهران زندگی میکند. هنوز به سن قانونی نرسیده بود، که با یکی از اقوامش ازدواج کرد. میگوید آن زمان پدر هرچه میگفت، باید گوش میدادیم. بهخاطر اینکه تعدادمان زیاد بود، هرکدام از پسرهای فامیل دور و نزدیک که میآمدند، پدر قبول میکرد. حالا این وسط هرچقدر هم که مادرمان سعی میکرد منصرفش کند، کسی به او گوش نمیداد. زن میگوید مادرم هم با ازدواج من مخالف بود و هم با ازدواج سه خواهر دیگرم، اما پدرم احساساتی برخورد میکرد و حتی به وضعیت مالی خواستگارها هم توجهی نمیکرد.
او میگوید که هر چهارتای ما اگر به عقب باز میگشتیم و انتخاب خودمان بود، حتما ترجیح میدادیم که در سنی پختهتر ازدواج کنیم.
این زن که تجربه خودش از خانواده شوهرش برخورد خوبی بوده است، میگوید اما خواهر بزرگمان زیاد خوش شانس نبود. با آنکه سوگلی پدرم بود، اما خانواده شوهرش او را کتک میزدند و برخورد مناسبی با او نداشتند. حتی تا جایی پیش رفت که پدرم با وجودی که بسیار سنتی بود، تصمیم گرفت طلاق خواهرم را بگیرد، اما در آن زمان همیشه بزرگترها پادرمیانی میکردند و اجازه طلاق را نمیداند. در نهایت هم خواهرم با مشکلاتش سرکرد و زندگیاش را با آنکه راضی نبود، ادامه داد.
مهمترین مسالهای که در قدیم، سبب میشد تا افراد بسوزند و بسازند و به زندگی خود ادامه دهند، یکی قبح طلاق بود که اغلب خانوادهها طلاق را شکستی بزرگ میدانستند. ترجیح میدادند هرطور شده است، به سازش برسند، این بهخصوص در خانوادههای دختران بیشتر بود، به گونهای که اگر دخترشان احساس نارضایتی میکرد، البته در صورتی که جرات اعلام مشکل خود را داشت، والدین به همراه بزرگترهای فامیل همه سعی خود را میکردند، تا دخترشان به هر قیمتی هم که تمام شود، زندگی اش را ادامه بدهد. اما اکنون همان جوانان قدیم که شصت سالههای امروز هستند، دیگر حاضر نیستند مانند نسلهای قبل عمل کنند. این مساله بهخصوص در میان زنانی که توانایی اقتصادی دارند باعث میشوند که جدایی را انتخاب کنند و زندگی مجردی را برگزینند. این نسل که حالا دیگر فرزندانشان هم از آب و گل درآمدهاند و نیاز چندانی به والدین خود ندارند، ترجیح میدهند برخلاف گذشته، بیشتر به خواستههای فردی خود اهمیت دهند.
زنی 62 ساله که سه فرزند پسر دارد. از همان ابتدای زندگیاش با شوهرش مشکل داشت. این زن که خودش از ابتدای زندگی مستقل بوده است، میگوید سالهاست که با همسرم هیچ ارتباطی نداریم، اما پسرانم میگفتند اگر طلاق بگیری ما در مقابل خانوادههای همسرانمان خجالت میشویم. این زن درنهایت چند سال قبل از همسرش جدا شد. میگوید همه سالهای جوانیام را با مردی گذراندم که همیشه در ماموریت بود و بعد از به دنیا آمدن فرزندانم، هیچ ارتباطی با هم نداشتیم. تنها در مهمانیهای رسمی، درکنار هم حاضر میشدیم و لبخند میزدیم. انگار یک عمر برای دیگران زندگی کردم. در نهایت هم چندسال قبل، به پسرانم گفتم من نمیتوانم ادامه دهم.
طلاق و مشکلات اقتصادی
امانا... قراییمقدم، جامعهشناس، درباره افزایش طلاق میان سالمندان به «آرمان ملی» گفت: مهمترین دلیل اقدام برای طلاق، ناتوانی از تامین مخارج زندگی است. زنان در میانسالی نیز توقعات و خواستههایی دارند که توسط همسرشان محقق نمیشود و همین مساله سبب افزایش طلاق میشود.
قراییمقدم با اشاره به اینکه ما به سمت تنهاتر شدن افراد میرویم، افزود: امروز بهخصوص در شهرهای بزرگ ما شاهد فردگراییتر شدن و تنهاتر شدن افراد هستیم. شاید حتی افراد کمتر همدیگر را میشناسند. به طوری که در شهرهای بزرگ حتی همسایهها نیز همدیگر را نمیشناسند. افراد بیکس و بیهویت شدهاند.
این جامعهشناس، با بیان اینکه در جامعه ما زنان بیشتر از مردان از طلاق آسیب میبینند، افزود: در جامعه سنتی ما، حتی با وجودی که امروز اغلب زنان شاغل هستند و مسئولیت اجتماعی دارند، اما همچنان درصد قابل توجهی از زنان، به همسر خود از لحاظ اقتصادی وابسته هستند. همین مساله سبب میشود که باوجود مشکلاتی که سالها تحمل کردند، همچنان امکان جداشدن و استقلال مالی را نداشته باشند.
در همین ارتباط رئیس دبیرخانه شورای ملی سالمندان هم گفته است: مرکز آمار ایران گزارش کرده که نرخ طلاق در گروه سنی بالای ۶۰ سال طی یک دهه اخیر در برخی استانها مانند تهران، افزایش چشمگیری داشته است.
مژگان رضازاده رئیس دبیرخانه شورای ملی سالمندان در گفتوگو با ایلنا درباره افزایش طلاق در میان سالمندان بالای ۶۰ سال گفت: آخرین آمار از افزایش طلاق در میان سالمندان بالای ۶۰ سال حکایت دارد. البته هنوز آمار دقیقی را در شورای ملی سالمندان نداریم، اما مرکز آمار ایران گزارش کرده است که نرخ طلاق در گروه سنی بالای ۶۰ سال طی یک دهه اخیر در برخی استانها مانند تهران، دچار افزایش چشمگیری شده است.
وی افزود: طبق دادههای سازمان ثبتاحوال، در سال ۱۳۹۷ بیش از ۶٬۳۰۰ مرد و ۱٬۹۵۰ زن سالمند طلاق گرفتند و در بیش از ۱٬۶۰۰ مورد، هر دو طرف بالای ۶۰ سال بودند. همچنین نرخ طلاق در این گروه سنی حدود شش برابر بیشتر از گروه ۵۱–۶۰ سال است.
ارسال نظر