کسری تراز تجاری غیرنفتی
تراز تجاری غیرنفتی، تفاوت ارزش صادرات و واردات کالاها و خدماتی است که وابسته به نفت خام نیستند. برای ایران، این شاخص اهمیت ویژهای دارد، زیرا نشان میدهد اقتصاد تا چه اندازه میتواند بدون اتکا به درآمدهای نفتی تداوم یابد. مثبت شدن این تراز به معنای مازاد صادرات غیرنفتی بر واردات است؛ موضوعی که با ارزآوری پایدار میتواند بخشی از فشار بر بازار ارز و تورم را کاهش دهد.
در مقابل، کسری مزمن وابستگی به نفت را افزایش داده و آسیبپذیری اقتصاد در برابر شوکهای خارجی را بیشتر میکند. بررسی دوره ۱۳۹۰ تا ۱۴۰۴ نشان میدهد این شاخص به شدت تحتتأثیر تحریمها، سیاستهای ارزی و ساختار تولید قرار داشته است.
۱. روند زمانی تراز تجاری غیرنفتی
۱۳۹۰–۱۳۹۲: کسری شدید، در سال ۱۳۹۱ حدود ۱۲- میلیارد دلار و در ۱۳۹۲ حدود ۷. ۸- میلیارد دلار کسری ثبت شد. واردات گسترده کالاهای مصرفی و واسطهای، همراه با محدودیت دسترسی به ارز، عامل اصلی این وضعیت بود. ۱۳۹۳–۱۳۹۵: بهبود نسبی و رسیدن به تعادل، سال ۱۳۹۴ با مازاد ۰.۸۹ میلیارد دلار و سال ۱۳۹۵ با مازاد ۰.۳۵ میلیارد دلار همراه بود. این دوره همزمان با اجرای برجام، افزایش دسترسی به ارز و رشد صادرات غیرنفتی بود. ثبات نسبی نرخ ارز و کاهش واردات لوکس نیز نقش داشتند. ۱۳۹۶–۱۳۹۹: نوسان و بازگشت به کسری، در ۱۳۹۷ مازاد ۱.۴۹ میلیارد دلاری ثبت شد اما پس از خروج آمریکا از برجام، شوک ارزی، کاهش ظرفیت صادرات و اختلال در زنجیره تأمین، تراز مجدداً منفی شد. ۱۴۰۰–۱۴۰۱: کسری پایدار و رو به افزایش، در سال ۱۴۰۱ کسری به ۶.۳۸- میلیارد دلار رسید. افزایش تقاضای واردات پس از دوران کرونا، تغییر سیاست تخصیص ارز، و رشد واردات واسطهای از عوامل اصلی بودند. ۱۴۰۲–۱۴۰۳: اوج کسری، سال ۱۴۰۲ با ۱۶.۸۷- میلیارد دلار و سال ۱۴۰۳ با ۱۴.۵۳- میلیارد دلار کسری، رکوردهای منفی ثبت شد. واردات بالای کالاهای واسطهای و سرمایهای، مشکلات فروش و حملونقل صادرات، فشار ارزی و خروج سرمایه، از عوامل کلیدی بودند. چهارماهه اول ۱۴۰۴: بهبود موقت، کسری به حدود ۱.۰۷- میلیارد دلار کاهش یافت. کنترلهای ارزی، محدودیت واردات غیرضروری، و افزایش فصلی صادرات غیرنفتی محتملترین دلایل هستند. پایداری این روند هنوز نامشخص است.
۲. علل اصلی کسری تراز تجاری غیرنفتی
الف) عوامل خارجی: تحریمها و محدودیت فروش نفت که مانع تأمین ارز موردنیاز برای واردات میشود. نوسان قیمت جهانی کالاها، افزایش هزینه واردات نهادهها و مواد اولیه. اختلال در حملونقل و بیمه بینالمللی، که هزینه صادرات را بالا برده است. ب) عوامل داخلی: سیاست تخصیص محدود ارز برای کنترل نرخ رسمی، که باعث کاهش واردات رسمی اما تداوم کسری میشود. رشد تقاضای واردات واسطهای و سرمایهای برای حفظ تولید، بدون رشد متناظر صادرات. ضعف رقابتپذیری صادرات غیرنفتی بهدلیل کیفیت، استاندارد، یا مشکلات لجستیک. خروج سرمایه و تقاضای سفتهبازی برای ارز. تغییرات تعرفهای و مقررات وارداتی که بعضاً فشار بر واردات را افزایش دادهاند.
۳. پیامدهای اقتصادی
فشار بر بازار ارز و نوسان نرخ ارز اسمی و حقیقی. کاهش ذخایر ارزی و آسیبپذیری در برابر شوکهای خارجی. افزایش تورم وارداتی و کاهش قدرت خرید. افت سرمایهگذاری مولد و فرسودگی ظرفیت تولید. وابستگی بیشتر به درآمدهای نفتی برای تعادل ارزی.
۴. سیاستهای ارزی و اثر آنها
کنترل نرخ ارز معمولاً از دو مسیر انجام میشود: الف. تخصیص ارز ترجیحی به واردات کالاهای اساسی و دارو. ب. محدودیت یا ممنوعیت تخصیص ارز به سایر واردات. اثر کوتاهمدت: کاهش فشار بر نرخ ارز بازار آزاد. اثر میانمدت و بلندمدت: آسیب به تولید و صادرات، افزایش قاچاق و واردات با نرخ آزاد، و تشدید کسری تراز غیرنفتی.
۵. نرخ حقیقی ارز، تورم و سرمایهگذاری
حتی با تثبیت نرخ اسمی دلار، اگر تورم داخلی بالا بماند، نرخ حقیقی ارز افزایش مییابد و ارزش پول ملی کاهش پیدا میکند. این موضوع هزینه واردات را بالا برده، تورم داخلی را تشدید کرده و انگیزه سرمایهگذاری مولد را کاهش میدهد. در نتیجه، ظرفیت صادرات غیرنفتی در آینده هم تضعیف میشود.
۶. نتیجهگیری و چشمانداز ۱۴۰۴
بهبود چهارماهه اول ۱۴۰۴ میتواند یا نشانه بازگشت به تعادل باشد، یا یک وقفه موقتی ناشی از محدودیت واردات و تزریق ارز. پایداری این روند به سه عامل کلیدی بستگی دارد: الف. تداوم رشد صادرات غیرنفتی و دستیابی به بازارهای پایدار. ب. ثبات و شفافیت در سیاستهای ارزی و تجاری. ج. تقویت ذخایر ارزی و کاهش تورم داخلی. اگر بهبود صرفاً حاصل کنترل واردات باشد، تجربه گذشته نشان میدهد که با اولین شوک خارجی، تراز تجاری دوباره منفی خواهد شد. اما اگر همزمان صادرات، سرمایهگذاری و بازگشت سرمایه تقویت شود، ۱۴۰۴ میتواند نقطه شروعی برای بازسازی تعادل ارزی کشور باشد.
کامیاب ابوالقاسمی
کارشناس اقتصادی
ارسال نظر