«آرمان ملی» از پژوهش انجمن صنفی درباره دستمزد روزنامهنگاران گزارش میدهد
جان کم رمق روزنامهنگاری در ایران
آرمان ملی – شفق محمدحسینی: روزنامهنگاری از دیرباز رشته جذابی بوده است، اما غم نان سبب شده است که در دهههای اخیر بسیاری از روزنامهنگارانی که زمانی جهت سازی میکردند و آگاهی را به جامعه تزریق میکردند، کمکم با کم اثر شدن رسانههای نوشتاری و مکتوب، کمرنگ شده و با نابسامانی شرایط اقتصادی جامعه، آنها هم بیش از گذشته درگیر مشکلات معیشتی شوند که دیگر جایی برای تاثیرگذاری و دغدغه اندیشه نمیگذارد. این میان اما سرنوشت آن دسته از روزنامههایی که در بخش خصوصی مشغول فعالیت بودند، تلختر از رسانههای بخش دولتی بود. همین مساله سبب کمرنگتر شدن رسانههای مستقلی شد، که مشکلات تهیه کاغذ و بودجه آنها آنقدر در دهههای اخیر شدت گرفت، که خیلی از آنها با اینکه دههها به انتشار خود ادامه میدادند و مخاطب خود را نیز در دنیای رنگارنگ انواع و اقسام رسانهها همچنان حفظ کرده بودند، به اجبار تن به توقف دادند.

توقف انتشار و تعطیلی که شاید به نظر تنها یکی دو کلمه ساده باشد، اما پسِ پشت آن سایه سنگینی بیکاری تعداد قابل توجهی انسان شریف است، که با قلم خود و از جان خود کلمهها را رهسپار کاغذ میکردند. و به این گونه بود که نشریات مستقل مدام کمتر شدند. تا جایی که امروز، اغلب تحریریههای مستقل در بخش خصوصی، اغلب ساکت و خاموش هستند. این رسانهها با حذف و تعدیل تدریجی نیروهای خود، مانند منابع آبی ایران، روزبه روز از کیفیت و کمیتشان به طور توامان، کاسته شد، قلمها خشک شدند و آنچه باقی مانده است، جان کم رمق قلم به دستانی است، که دغدغههای اقتصادی، دیگر جایی برای تلاش برای ارتقای کار و فعالیشان باقی نگذاشته است.
طبق پژوهشی که انجمن صنفی روزنامهنگاران تهران در روزهای اخیر از آن رونمایی کرده است، برای اولین بار وضعیت کاری این قشر زحمتکش کم درآمد، که از روح و جان خود مایه میگذارند و آنچه در نهایت به دست میآورند، آگاهی و بینشی است، که در جامعه ما خریدار چندانی ندارد. هرچند روزنامهنگاری با اندیشه سروکار دارد و برای هرکلمهای که مینویسی، تفکری در سر داری، و رشتهای است که برای آن افرادی که از بیرون به آن مینگرند، جذابتر است، تا آنان که با این وضعیت اقتصادی امروز ایران، تن به این حرفه میدهند. حرفهای که از دیرباز، در سرزمین ما، ارزان بود.
این پژوهش به صورت پرسشنامه آنلاین و آمارگیری نمونهای از میان 165 روزنامهنگار و 29 رسانه به دست آمده است، که از رسانههایی مانند اطلاعات، اعتماد، ایسنا، ایلنا، خبرآنلاین، شرق و... نام برده است. همچنین این پژوهش به سفارش انجمن صنفی روزنامهنگاران تهران و توسط سعید اردکانزاده انجام شده است، که نتایج آن مربوط به دستمزدها و وضعیت کاری نیمه دوم سال 1403 است.
سابقه بیمه عقبتر از سابقه کار
نه تنها در شغل خبرنگاری، بلکه در بسیاری از مشاغل، شما را به محض اینکه آغاز به کار میکنید، بیمه نمیکنند. این مساله دیگر به یک وضعیت ثابت تبدیل شده است و تنها مخصوص به یک صنف یا بخش خاص نیست. به طوری که در بسیاری از مشاغل روز اول میگویند که حالا بیمه میکنیم. جواب سربالایی که از چند ماه و گاه حتی تا یک سال هم طول میکشد. این میان اما خیلی از مشاغل دولتی و بخشهای کوچک خصوصی، اصلا بیمه نمیکنند و اغلب آنها هم این موضوع را از روز اول اعلام نمیکنند. این میان ممکن است افراد تازه کار یا جوانتر اصلا پیگیر بیمه خود نشوند، هرچند که گاهی حتی اگر پیگیر شوی هم پاسخ روشنی برایت ندارند! درنهایت هم برخی کارفرمایان میگویند که همین که کار داری و شاغل هستی خدارا شاکر باش! این میان اما روزنامهنگاران نیز اغلب درحالی با حقوق زیر حداقلی خود مشغول به کار هستند، که بیمه را اگر در رسانهای ماندگار شوند، چند ماه یا سال آن طرفتر دریافت خواهند کرد!
حالا طبق پژوهش انجام شده، که تقریبا 59درصد پاسخ دهندگان آن زن و 41درصد آنها مرد بودند، و حدود نیمی از آنان تا سطح کارشناسی ارشد تحصیلکردهاند، متاسفانه حدود نیمی از آنها حتی کمتر از ده سال سابقه بیمه داشتند و حتی 5درصد آنها هیچ سابقه بیمهای نداشتند. مقایسه سابقه کار پاسخگویان با سابقه بیمه آنها حاکی از آن است که بیشتر از نیمی از آنان، 65درصدسابقه بیمهشان دست کم 3سال از سابقه کارشان کمتر است. بیش از یک سوم پاسخگویان 37.7درصد هم سابقه بیمهای دست کم 5سال کمتر از سابقه کار خود دارند. سابقه بیمه 17.6درصد آنها هم حدقل 8سال کمتر از سابقه کارشان است و این رقم برای افرادی که سابقه بیمهشان با سابقه کارشان دست کم 10 سال اختلاف دارد، 10.7درصد است.
در حدود نیمی از روزنامهنگاران پاسخگو در این پژوهش نیز48.5درصد، اجاره نشین، 36.8درصد آنها، مالک خانه و 14.7درصد نیز اعلام کردهاند در خانهای زندگی میکنند که متعلق به دیگران(از جمله والدین) است.
حقوقهای حداقلی و افزایش نارضایتی
هرچند درآمد روزنامهنگاری در ایران، در دهههای قبلتر هم به صوت کف حقوق حداقلی و در برخی موارد حتی از آن هم کمتر بوده است، اما با شدت گرفتن مشکلات معیشتی مردم و عدم توازن میان دستمزد و سبد معیشت، روزنامهنگاران هم هرروز بر بار مشکلات اقتصادی و روانیشان افزوده شد. روزنامهنگاری به دلیل تنش و استرس و فشار کاری روزانه، در درازمدت شغلی نیست که هرفردی توان تاب آوری در آن را داشته باشد. درحالی این فشار بر جان روزنامهنگاران وارد میآید، که همین حقوق حداقلی که دریافت میکنند، به نیمه ماه هم نخواهد رسید. همین مساله سبب شده است که بسیاری از فعالان روزنامهنگاری در ایران، در دهههای اخیر عطای این حرفه را به لقایش ببخشند و در نهایت تن به کار حقالتحریری در حالی دهند، که روزگاری همه دلخوشیشان فضای شلوغ و پرهیاهوی تحریریهها بود.
در پیمایشی که صورت گرفته است، براساس یک بازه 5میلیون تومانی از پاسخگویان پرسیده شده است، که از زیر5میلیون تومان آغاز و به بالای 30میلیون تومان رسیده است، که براساس نتایج آن، حدود دوسوم روزنامهنگاران، 65.4درصد، بین 10 تا 20 میلیون تومان و حدود یک پنجم آنها 19.8 درصد نیز زیر10میلیون تومان دستمزد دریافت میکردند. این درحالی است که مقایسه دستمزد بین افرادی که در رسانههای دولتی و خصوصی فعالیت میکنند هم بسیار متفاوت بوده است. به طوری که طبق این آمار، درصد افرادی که در رسانههای حاکمیتی بین 15تا20میلیون تومان دستمزد دریافت میکردند، دوبرابر درصد گیرندگان همین بازه دستمزدی در رسانههای بخش خصوصی است. از دیگر سو، درصد پاسخگویانی که بخش خصوصی بین 5تا10میلیون تومان دستمزد دریافت میکردند، چهار برابر بیشتر از درصد کسانی است که همین بازه دستمزدی را در رسانههای حاکمیتی میگیرند. هیچ پاسخگویی در رسانههای حاکمیتی اعلام نکرده است که دستمزدش زیر 5میلیون تومان یا بالای 30 میلیون تومان است، درصورتی که مواردی از این دست، در رسانههای بخش خصوصی مشاهده شده است. این پژوهش با ضریب خطای کمتر از 5درصد، حاکی از آن است که بین دستمزدهای دو گروه رسانه حاکمیتی و خصوصی تفاوت معنی داری وجود دارد.
همچنین پاسخ دهندگان درباره میزان رضایت از دستمزد خود که میتوانستند بازهای از خیلی زیاد تا خیلی کم را انتخاب کنند، نزدیک به سه چهارم پاسخ دهندگان، 73.7درصد، کم و خیلی کم از دستمزد خود رضایت دارند. این درحالی است که هیچ کدام از این 165 نفر، پاسخ خیلی زیاد را انتخاب نکرده است.
این افراد همچنین در پاسخ به این سوال که میزان دستمزدشان چقدر تامین کننده مخارج زندگیشان است، 70 درصد معتقد بودند که میزان دستمزدشان کم یا خیلی کم تامین کننده مخارج زندگی آنهاست.
هرچند این پژوهش گستردهتر از آن است که در یک گزارش بگنجد و نیاز به بررسی کارشناسانهتری دارد، اما نشان از تلخی زندگی و معیشت قلم به دستانی دارد، که برای یک گزارش گاه آنقدر خون دل میخورند و با کار خود درگیر میشوند، که رمقی برای سر و سامان دادن به خلوت خود و زندگی شخصی خود پیدا نمیکنند. این میان اما قدر و قیمت قلمشان را نه کارفرمایی میداند که خود درگیر یافتن کاغذ و مشکلات تامین بودجه است و نه دولتی که تنها روزخبرنگار اگر فرصتی پیدا کند، یادشان میافتد.
ارسال نظر