امیر آریا زند در گفتوگو با «آرمان ملی» مطرح کرد:
غافلگیری دشمن از تابآوری جامعه ایران
آرمان ملی - احسان اسقایی: سناریوهای امنیتی ایالات متحده آمریکا در ارتباط با ایران در طول ماههای گذشته و در امتداد سیاستهای کلی این کشور به بخش نهایی خود رسیده بود. آمریکا بر اساس سیاست کنترل قدرت منطقهای تهران، حلقه محاصره را تنگتر کرد و در نهایت زمانی که به سیاست و خواسته «اورانیوم صفر درصد» در میز مذاکرات دست نیافت، در اقدامی جنایتکارانه در جنگ اسرائیل علیه ایران شرکت و تأسیسات هستهای ایران را بمباران کرد. به نظر میرسید اسرائیل بهعنوان مجری این سناریو، نقشههای دقیقی را در این حمله طراحی کرده بود: اول ضربه به پدافند ایران، دوم ترور مقامات ارشد نظامی کشورمان و درنهایت انتظار داشت با اوجگیری بمبارانها، شرایطی اعتراضگونه در ایران رخ دهد و با حضور مردم در خیابانها، به خیال خود تکلیف نظام جمهوری اسلامی مشخص شود.

آنها حتی برای جایگزینی نظام فعلی، رهبرانی را برگزیده یا به آنها چراغ سبز نشان داده بودند. رضا پهلوی که در این سالها بهخوبی در رسانههای ضد ملی مانند اینترنشنال پرورش یافته، از منظر آنان نماینده غربیها برای آرایش نظام جدید سیاسی در ایران محسوب میشد. اما آنچه را که آنها پیشبینی نمیکردند، رخ داد. در ساعات اولیه، پدافند کشور به عرصه نبرد بازگشت، موشکهای ایران بلافاصله به سمت تلآویو شلیک و فرماندهان اصلی نیز معرفی و جایگزین شدند. با شلیک موشکها ضربات سختی به اسرائیل وارد شد و از سوی دیگر، تمامی منتقدان و حتی بخشی از مخالفان جمهوری اسلامی در خارج از کشور به هر طریق در برابر طرح آخر آنها ایستادند. نهتنها مردم به خیابانها نریختند، بلکه در مراسم گوناگون در شهرهای ایران شرکت کرده و اثبات کردند که در برابر هر دخالتی -خصوصاً دخالت نظامی- پشت نظام و ایران خواهند ایستاد. «آرمان ملی» برای بررسی جنگل تحمیلی دوم و اتمام جنگ و شرایطی که در دورن کشور به وجود آمد با امیر آریا زند عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت به گفتوگو پرداخته است. او اعتقاد دارد پایمردی مردم توانست نقشه شوم اسرائیل را از بین ببرد و مردم ایران استقلال کشورشان را در هر شرایطی در نظر دارند. در ادامه این گفتوگو را میخوانید.
*در اوج مذاکرات ایران و آمریکا، شاهد تحمیل یک جنگ از سوی اسرائیل به ایران بودیم. چرا مذاکره با آمریکا و چرا جنگ اسرائیل علیه ایران؟
یک نکته را باید در نظر گرفت و آن اینکه ما برای این وارد مذاکره با آمریکا شدیم که قصد لغو تحریمها را داشتیم. با این وجود تمام شواهد نشان میدهد که برنامهریزی دشمنان در جهت براندازی نظام سیاسی ایران در دستور کار آنان بود. اسرائیل و بعدها آمریکا وارد جنگ علیه ایران شدند تا هم ضربه نظامی و هم ضربه اطلاعاتی وارد کنند. در این مسیر، بر روی نفوذیهای خود حساب ویژهای باز کرده بودند. آنها معتقد بودند میتوانند ظرف مدت زمان کوتاهی در کشورمان شورش و حتی جنگ داخلی ایجاد کنند تا تغییر نظام را پیش ببرند. اما آنگونه که آنها برنامهریزی کرده بودند، شرایط پیش نرفت. لذا از این جهت شکست سنگینی را تحمل کردند. امروز آنها میگویند که هدف آنها از بین بردن برنامه هستهای ایران بوده است اما به نظر هدف نهایی از بین بردن نظام جمهوری اسلامی و استقلال کشور بود.
*چه اتفاقی افتاد که نقشه و برنامههای آنها به ثمر ننشست؟
آنها در مسیر اجرای برنامههای خود با فوجی از همبستگی ملی و دفاع مردمی روبرو شدند. بلافاصله ظرف کمتر از 10 تا 12 ساعت، سلسله مراتب نظامی و پدافند و هماهنگیهای عملیاتی آفندی ایران بهگونهای شکل گرفت که ظرف 2 تا 3 روز اول، ضربات جدی در حوزه آفندی به اسرائیل زدیم و محاسبات آنها در ارتباط با حمله به ایران کاملاً بهم خورد. در این معنا، آنها نهتنها به اهداف تعیینشده خود نرسیدند، بلکه شرایط در حال تغییر به ضرر آنها بود و اگر جنگ حتی برای چند ساعت و چند روز ادامه مییافت احتمالا موج خرابیهای بیشتری در اسرائیل به وجود میآمد. امیر موسوی فرمانده ایران اعلام کرد که برنامه بیچاره کننده در نظر بوده اما جنگ در نهایت به اتمام رسید.
صهیونیستها خیلی زود متوجه شدند که اگر درگیری ادامه پیدا کند، بنیانهای اجتماعی و سیاسیشان از بین میرود و در نتیجه، با درمیان کشاندند برخی کشورها ایران را به توقف جنگ راضی کردند
*پس معتقد هستید در صورت ادامه جنگ و پاسخ ایران به نبرد تحمیلی اسرائیل، احتمالاً تلآویو دچار آسیبهای بیشتری میشد؟
بله. شواهد نشان میدهد که اگر آتشبس رخ نمیداد، ضعف شدیدی کلان حاکمیت رژیم صهیونیستی را دربر میگرفت. آمریکاییها ضربات ایران به اسرائیل را مشاهده کردند و به نفع اسراییل وارد جنگ شدند. آمریکاییها از برتریهای نظامی و تسلیحاتی خود در جهت نجات رژیم اسرائیل استفاده کردند و با عملیات شبانه علیه تأسیسات هستهای ایران، اسرائیل را نجات دادند. اما ایران در این مرحله هم ساکت ننشست و پاسخ قدرتمندی به پایگاه نظامی آمریکا در قطر داد، بهطوری که آنها مجبور شدند از طریق کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس پیشنهاد آتشبس داده و در فضای نبرد مداخله کنند. روشن است که اگر آمریکا مداخله نمیکرد، ضربههای بسیار شدیدتری به اسرائیل وارد میشد.
*اکنون در شرایط شبهجنگی که وجود دارد، چقدر این شرایط در کنترل ایران است؟
بعد از ضربه به سلسله مراتب فرماندهان نظامی، با انتخاب سریع فرماندهان بهخوبی نشان داده شد که سازمان رزم کشور منسجمتر و محکمتر از تصور دشمنان است و با توجه به پاسخ تهران، نگرانی در این ارتباط وجود ندارد. در بعد دیپلماسی نیز تلاش مجدانهای در دستور کار قرار گرفت. دیپلماتهای ایران و وزیر امور خارجه کشورمان دکتر عراقچی در این جنگ در سازمان ملل و نهادهای بینالمللی تلاش کردند تجاوز اسرائیل را محکوم کنند. در نتیجه، اکنون ایران هم در حوزه نظامی و هم در حوزه دیپلماتیک دست برتر دارد. در شرایط کنونی باید از فرصت آتشبس برای ترمیم تجهیزات پدافندی استفاده کرد و برای گسترش تجهیزات آفندی نیز کوشش نمود. این مورد احتمالا در دستور کار است و به قول معروف دست نظامیان ایران روی ماشه است تا در صورت تجاور اسرائیل این بار در همان ساعات ابتدایی پاسخ ویران کننده به تلآویو داده شود. چرا که کنون هیچ نشانهای مبنی بر پایان شیطنت متجاوزان دیده نمیشود و هر ثانیه باید هوشیار بود.
*به رغم پاسخ قدرتمند تهران، نمیتوان از برتری تکنولوژی نظامی دشمنان چشم پوشید. با وجود این برتری، چرا آنها به اهداف خود در سرنگونی نظام نرسیدند؟
آنچه باعث شکست آنها در اجرای طرحهایشان شد، پیوند اجتماعی بود که بین آحاد شهروندان به وجود آمد. شهروندانی که به چالشهای اقتصادی معترض بودند، زمانی که پای متجاوز و رژیم خبیث صهیونیستی در میان آمد، با تمام توان برای دفاع از کشور خود به میدان آمدند و همین همبستگی باعث تابآوری اجتماعی شد. در نتیجه، دشمن برای رسیدن به اهدافش ناامید شد و کار به سمتی پیش نرفت که انتظار داشتند و خودشان متحمل خسارات بیشتر و غیر قابل جبران شدند. صهیونیستها خیلی زود متوجه شدند که اگر درگیری ادامه پیدا کند، بنیانهای اجتماعی و سیاسیشان از بین میرود و در نتیجه، با درمیان کشاندند برخی کشورها ایران را به توقف جنگ راضی کردند.
*آینده را در پس این جنگ تحمیلی چگونه میبینید؟
در پس هر بحرانی، پنجرهای از فرصت به وجود میآید تا فرصتهای از دسترفته را جبران کنیم. از فضای همبستگی فعلی باید استفاده شود تا اگر اشتباهی در راستای حفظ و انسجام اجتماعی بوده، آن را تصحیح کنیم. اکنون نخبگان علمی و آکادمیک باید نقش تاریخی خود را ایفا کنند و از این فرصت برای تقویت همبستگی ملی و دفاع میهنی استفاده کرده و از افتادن به دام تحلیلهایی که موجب انشقاق شود، بپرهیزند. همه باید نقش خود را در شرایط کنونی برای تقویت و انسجام اجتماعی ایفا کنند.
*غربیها حتی در این مسیر بر روی گزینههای جایگزین حساب باز کرده بودند و احتمالاً رضا پهلوی را هم به عنوان جانشین برگزیده بودند. این پروژه اکنون در چه وضعیتی است؟
واقعاً مشخص نیست که اسرائیل با چه منطقی بر روی چنین دلقکی سرمایهگذاری کرده بود. این دون شأن ملت ماست که چنین افرادی به عنوان جانشین نظام کنونی انتخاب شوند، هرچند خودفروختگیهایی در این خاندان -از پدربزرگ تا پدر تا فرد کنونی- مشخص است. این فرد تن به هر سناریویی میدهد تا بتواند در خلال ترحمات دشمنان، جایگاهی برای خود طراحی کند و رویاهایی ببافد. اما انواع و اقسام تلاشهای رسانهای دشمن با پدافند رسانهای کشور عزیزمان مواجه شد. روشنگریهایی که در عرصه رسانه در این مدت رخ داد، کم از مجاهدتهای نظامی ندارد. اکنون بسیاری از ابرها کنار رفته و اگر برخی در خلال بحرانهای گذشته همدلیهایی با این دلقک خودفروخته پیدا کرده بودند، برای آنها مسجل شده که این خاندان دلسوز مردم نیستند و خلاف منافع ملی حرکت میکنند. این شکست فاحشی بود که مجموعه اپوزیسیون اکنون تجربه کرده و با همین آگاهی شاید تا سالیان سال نظام ما بیمه شود.
ارسال نظر