غلامعلی دهقان در گفتوگو با «آرمان ملی»:
دوگانگی در جامعه باید متوقف شود
آرمان ملی- احسان انصاری: دولت پزشکیان از همان ابتدای شکلگیری یعنی از روز تحلیف و با ترور هنیه درگیر تنشهای بینالمللی و جنگ بود. وضعیتی که تا حدود زیادی عملکرد دولت را تحت تأثیر قرار داده است. در چنین شرایطی و در صورتی که جنگ به پایان برسد دولت باید برای عمل و یا عمل نکردن به وعدههایی که به مردم داده پاسخگو باشد.

شرایطی که میتواند کار را برای دولت در بین پایگاه اجتماعی خود سخت کند. «آرمان ملی» برای تحلیل و بررسی این وضعیت و چشمانداز پیش روی دولت پس از جنگ12 روزه با غلامعلی دهقان استاد دانشگاه و فعال سیاسی گفتوگو کرده که در ادامه میخوانید.
*یکی از شعارهای اصلی مسعود پزشکیان در رقابتهای انتخاباتی و همچنین دوران ریاست جمهوری وفاق ملی بود. این در حالی است که پس از پایان جنگ ایران و اسرائیل سرمایه اجتماعی افزایش پیدا کرده و همبستگی ملی نیز تقویت شده است. پزشکیان چگونه میتواند از این شرایط برای تحقق شعار خود استفاده کند؟
آنچه طی روزهای مقاومت ملت ایران در برابر جنگ تحمیلی اسرائیل نشان داد این بود اگر ملتی متحد باشند میتوانند موفقیتهای بزرگی را دامن بزنند. الان بهتر متوجه میشویم طرح موضوع وفاق ملی از سوی رئیسجمهور منتخب ملت ایران مسعود پزشکیان طرحی عاقلانه و بجا بوده است. البته این موضوع پرسشهایی را مطرح میکند که وفاق ملی حول چه محورهایی باید شکل بگیرد و از سوی دیگر موانع تحقق این وفاق چیست؟ قرائن و شواهد نشان میدهد برای تحقق وفاق ملی میتوانیم حول این راهبرد به موفقیتهای بزرگی رهنمون گردیم. راهبرد ایرانی هستیم و مسلمان و توسعهگرا. برای شکلگیری مای بزرگ که در بر گیرنده آحاد ملت ایران باشد باید به ایران سرافراز و مانا بیش از گذشته تکیه کنیم. مفهومی که میتواند ملات مشترک همه ایرانیان اعم از کرد و لر و آذری و عرب و ترکمن و بلوچ و فارس و غیره باشد. با تکیه بر ایران همه اقلیتهای مذهبی هم مقولهای برای وفاق دارند. خوشبختانه اقلیتهای مسیحی و ارمنی و آشوری و زرتشتی طی قرنهای متمادی ذیل مفهوم ایران از جایگاه خوبی برخوردار و زندگی مسالمتآمیزی با دیگران داشتهاند. پس تکیه بر ایران در برگیرنده کلیت جامعه ایرانیاست، اما واقعیت این است بخش عمده جامعه ایرانی مسلمان است که در برگیرنده اهل تشیع و برادران اهل سنت است. بنابراین برای قوام جامعه ایرانی و مانایی آن نمیتوانیم نقش دین را نادیده بگیریم، اما تمامی سخن بر سر این است که باید خوانش و قرائتی از اندیشه دینی ارائه گردد که بتواند وحدت ملی و وفاق ایرانیان را سبب گردد و بیشتر بر نکات ایجابی متمرکز باشد تا بر جنبههای سلبی. خوشبختانه از همان اول انقلاب رهبران انقلاب و در صدر همه رهبر فقید انقلاب با تاکید بر شکلگیری هفتهای تحت عنوان هفته وحدت خوانشی از اسلام ارائه کردند که بر مشترکات شیعیان و اهل تسنن تاکید مینمود. با این وجود به خاطر نو بودن این حرکت این وحدت نتوانست به ایدهآل خود برسد. خوشبختانه یکی از دستاوردهای دولت پزشکیان این بوده که ذیل گفتمان وفاق توانست در کشور از استانداران اهل تسنن در استانهای سنینشین استفاده کند که خود گام مهمی برای تحقق مقوله وفاق است. همچنین حضور معاون رئیسجمهور از اهل سنت هم پیش از این مسبوق به سابقه نبود که در این دولت اتفاق افتاد. علاوه بر دو عامل ایرانیت و اسلامیت رویکرد توسعه گرایی و میل به پیشرفت و توسعه در میان مسئولان کشور میتواند باعث ثبات کشور و نزدیکی تودههای مردم با حکومت گردد، چراکه اگر بر فرض فردی تحت دو عنوان قبلی نخواست برای جامعه خود گامی بردارد حداقل میتواند ذیل این تفکر نفعی برای کشور خود داشته باشد.
*تجربه نشان داده که وحدت و همبستگی ملی در بین ایرانیان در درازمدت و در شرایط عادی کار راحتی نیست. به چه میزان تحقق شعار وفاق ملی را برای پزشکیان سخت میدانید؟
به نظر میرسد روحیه کار جمعی در ما ایرانیها آنطور که انتظار میرود قوی نیست و برخی اوقات استبداد رای بر تضارب آرا و اندیشه میچربد. نتیجهگیری ایرانیان در ورزشهای فردی همیشه بر ورزشهای جمعی ترجیح داشته است. در حرکتهای حزبی خیلی زود همه کارها به انشعاب منجر میشود. هم اکنون بالغ بر ۱۰۰ حزب و گروه سیاسی در وزارت کشور ثبت شده است. برای این ادعا مثالها بس فراوان است و کافی است نگاهی به دور و اطراف داشته باشیم. بنابراین برای شکلگیری آن مای بزرگ یعنی وطن بیش از گذشته باید بر مشترکات وفاق نمود و از سوی دیگر روحیه تسامح و تساهل را سرلوحه کار قرار داد. از دیگر عوامل ضعف وفاق ملی شکاف دولت و ملت در طول تاریخ ایران بوده است. اصولا نوعی بدبینی میان مردم و حاکمیتها وجود داشته است. انگار حاکمان از نوعی دیگر و مردم هم از جنسی دیگر بودهاند. همین تضاد و شکاف باعث شده انسجام ملی برای پیشرفت و توسعه شکل نگیرد و حتی نوعی دوگانگی را دامن زند. وقوع انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷ سبب شد تا مدتی این دوگانگی فرو افتد. اوج همگرایی دولت و ملت زمان حمله صدام حاکم عراق بود. اما پس از جنگ بخشهایی از جامعه بنا به دلایلی فاصله گرفتند. هر چند همچنان بخشهای زیادی از جامعه با نظام همراهی دارند. دولت پزشکیان طی چند یک سال تلاش کرده تا راهی برای آشتی دادن این بخش از جامعه پیدا کند. به نظر میرسد موضع پزشکیان در قضیه لایحه حجاب و نقد به مفاد آن تلاشی است تا از ایحاد فاصلهها جلوگیری و مقوله وفاق را دامن زند. بازگشت دوباره اساتید و دانشجویان پس از قضایای پاییز ۱۴۰۱ هم در این راستا تعبیر میشود. حضور چندین نفر از بانوان ایرانی در دولت از سخنگویی تا وزارت و به کارگیری آنان در مناصب دولتی تاکنون در این حد بیسابقه و تلاشی در جهت کاهش دوگانگی بوده و قابل تقدیر است.
*یعنی عدم اجرای لایحه حجاب در تقویت وفاق ملی تأثیر داشت؟
بله؛ ببینید علاوه بر دولت که نقد فراوان به این لایحه داشت شعام یعنی شورای عالی امنیت ملی هم عدم ابلاغ آن را خواستار شد. نکتهای که قالیباف رئیس مجلس هم به آن اشاره کرد. فرض کنید رقیب پزشکیان رای آورده بود و در هماهمگی با مجلس قانون مصوب مجلس اجرا میشد چه عواقب منفی داشت؟ چرا چون اساس آن نگاه بر روشهای سلبی استوار بود و انگار قرار بود فقط جریمه کنند. آن هم جریمه اندر جریمه. دفعه اول بیحجابی جریمه دوباره جریمه و همینطور الی آخر. نتیجه اجرای آن قانون قطعا نارضایتی در سطح جامعه و به هم زدن تعادل جامعه بود. بالاخره بانوانی که حجاب برایشان حل نشده کم نیستند و مقصر این عدم اقناع هم همه دستگاهها هستند و دیگر اینکه در مقوله حجاب نمیتوان از زور استفاده کرد. بنابراین اگر آن قانون اجرا میشد قطعا ما این فضای همدلی بین ایرانیان اعم از باحجاب و بیحجاب و دیگر اقشار را نداشتیم. به نظرم آنچه باعث شد نقشه نتانیاهو و دیگر دشمنان کشور را به هم بزند همین همدلی و همبستگی ایرانیان بود که نقش بانوان با حجاب و بیحجاب در آن قابل انکار نیست. در همین مدت سه هفتهای که از تجاوز میگذرد در فضای مجازی آنچه مشهود است مخالفت جدی تمامی بانوان ایرانی اعم از بیحجاب و باحجاب به حمله جنایتکارانه اسرائیل است. اگر پیش از این ما آنها را با آن قانون آزرده خاطر کرده بودیم بعید بود شاهد این همدلی و همبستگی در برابر متجاوزین باشیم. در مجموع به نظرم لطف خداوند در کنار انتخاب هوشمندانه پزشکیان از سوی مردم سبب شد تا در قضیه حمله اسرائیل یک وفاق ملی بالا را در ایرانیان شاهد باشیم. فکر میکنم طرح همین موضوع و عملی کردن و اعتقاد به لوازم آن یکی از مهمترین دستاورهای دولت پزشکیان بوده است. علاوه بر این اجرای طرح کالابرگ که الان هم فصل سوم آن در حال اجرا است هم طرح خوبی است که مورد استقبال آحاد ملت است. این طرحها میتواند محبوبیت دولت را هم بالا ببرد. در مجموع انتخاب پزشکیان انتخاب بهترین در شرایط کشور بود. در یک جمله پزشکیان با درک درست از شرایط کشور وفاق ملی را مطر ح کرد و با تصمیمات منطقی آن را محکم نمود و ما در قضیه حمله اسرائیل شاهد به ثمر رسیدن این تصمیم بودیم.
یکی از دستاوردهای دولت پزشکیان این بوده که ذیل گفتمان وفاق توانست در کشور از استانداران اهل تسنن در استانهای سنی نشین استفاده کند که خود گام مهمی برای تحقق مقوله وفاق است
*دولت پزشکیان از ابتدا با تنشهای بینالمللی مواجه بود و عملکرد دولت تا حدود زیادی تحت تأثیر معادلات بینالمللی و در نهایت جنگ قرار داشت. این مسأله به چه میزان تحقق وعدههای پزشکیان تأثیر دارد؟
دولت پزشکیان از همان اول بنای خود را در تعامل با جهان بجز رژیم صهیونیستی گذاشت و با حسن نیت تعاملات خود را با کشورهای جهان شروع کرد. حتی بعد از اینکه اذن مقام رهبری مربوط به مذاکره با آمریکا فقط در چارچوب هستهای داده شد دولت چهاردهم تلاشهایی را برای حل و فصل این موضوع شروع کرد. مذاکراتی که تمامی ارکان نظام از آن حمایت کردند. هنوز سخنرانی سرلشکر دلاور ایران شهید محمد باقری را به یاد دارم که داشتند در این مورد سخنرانی میکردند. با وجود این همه حسن نیت از سوی ایران دیدیم آمریکاییها نخواستند حق قانونی غنیسازی ایران در حد پایین را بپذیرند و بالاتر اینکه قبل از دور آخر حتی نخواستند اسرائیل را مهار کنند و روز قبل از مذاکره دور آخر اسراییل به ایران شبیخون زد که به فضل الهی و با درایت مقام رهبری و ارتش و سپاه ایران خیلی زود عکسالعمل مناسب داده شد و پس از گذشت چند روز تلآویو زیر ضرب موشکهای ایرانی بود. در مجموع دولت پزشکیان در امر دیپلماسی تلاش خود به خوبی انجام داد و میدان و دیپلماسی کنار هم بودند.
*دیدگاه شما درباره نامه خانه احزاب برای آزاد کردن زندانیان سیاسی پس از جنگ ایران اسرائیل چیست و پزشکیان چه نقشی میتواند در این زمینه ایفا کند؟
به نظرم این جنگ تحمیلی اسرائیل بر ملا کننده ماهیت برخی از آدمها هم بود. برای مثال کسانی در زندان جمهوری اسلامی بودند و یا از منتقدین نظام در گذشته بودند ولی صراحتا تهاجم اسرائیل را محکوم و برعلیه آن فعالیت هم نمودند؛ کسانی مانند دکتر سروش، افشاری، گنجی، فاطمه حقیقتجو، تاجزاده و بخشی از چهرههای سیاسی دیگر. افرادی هم بودند که در کنار اسرائیل قرار گرفتند مثل مهدی نصیری، مجتبی واحدی، مراد ویسی و دیگرانی که در خارج هستند. به نظر میرسد در شرایط فعلی میتوان انتظار داشت قوه قضائیه و یا نهادهای دیگر درباره این دو دسته افراد تصمیمگیری مناسب کنند. برای دسته اول شفقت و مهرورزی و درباره دسته دوم تصمیم متناسب و لازم. به نظر میرسد نامه خانه احزاب با چنین نگاهی منتشر شده است. واقعیت این است پزشکیان خشت اول بنای وفاق ملی را گذاشت و مردم پس از حمله اسرائیل آن بنا را کامل کردند. بدیهی است در چنین شرایطی میتوان با تسامح و تساهل و با در نظر گرفتن تمامی جوانب بخشی از خطا کاران سابق را مورد عفو و عنایت قرار داد.
ارسال نظر