قتل همسر بخاطر قسط 3 میلیونی گوشی!
خرید گوشی موبایل ۲۰ میلیون تومان با اقساط ماهیانه ۳ میلیون تومان، دلیل درگیری زن و شوهری بود که با قتل زن جوان پایان یافت.

به گزارش آرمان ملی، ساعت ۳ بامداد دیروز مردی قدم در یکی از کلانتری های تهران گذاشت و گفت: «من همسرم را به قتل رسانده ام؛ دستگیرم کنید.»
این مرد پس از گفتن این جمله، حالش بد شد و روی صندلی نشست. سپس افسر کلانتری روبه روی مردی که حدودا ۴۵ ساله بود نشست و از او خواست تا جزییات قتلی که مرتکب شده را توضیح بدهد.
متهم با گریه ادامه داد: من به خاطر یک مسئله جزیی و پیش پا افتاده با همسرم که عاشقش بودم درگیر شدم و ناخواسته جانش را گرفتم. درواقع به خاطر هیچ و پوچ، تبدیل به قاتل شدم و به زندگی مادر فرزندانم پایان دادم. دعوای ما به خاطر خرید یک گوشی موبایل بود که من ناخواسته او را خفه کردم.
کشف جسد
پس از اعتراف این مرد، گزارش قتل به قاضی موسی رضا زاده بازپرس جنایی تهران اعلام شد و به دستور او، تیمی از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران در محل حادثه که ساختمانی در یکی از مناطق پایتخت بود، حضور یافتند. جسد زن ۳۷ ساله در قسمت نشیمن خانه افتاده و فرزندان او در اتاق، خواب بودند. این زن به دلیل خفگی جانش را از دست داده بود که جسد وی به پزشکی قانونی انتقال یافت. از سوی دیگر ۳ فرزند وی به سازمان بهزیستی تحویل داده شدند. تحقیقات در این پرونده توسط تیم جنایی پایتخت ادامه دارد.
اشک ندامت
مرد ۴۵ ساله به شدت پشیمان است و مدام گریه می کند. او می گوید، آرزویش این است که زمان به عقب برگردد تا می توانست خشم خودش را کنترل کند. گفت و گو با او را می خوانید.
چند وقت از ازدواجتان می گذرد؟
حدود ۱۴ یا ۱۵ سالی می شد. ما زندگی خیلی خوب و عاشقانه ای داشتیم اما من با دستان خودم، زندگیم را نابود کردم.
چه شد که با او درگیر شدی و جانش را گرفتی؟
به خاطر هیچ و پوچ. به خاطر ... (گریه، اجازه نمی دهد که جمله اش را تمام کند)
چرا گریه می کنی؟
چون خیلی پشیمانم و عذاب وجدان دارم. نمی دانم چطور می توانم به صورت فرزندانم نگاه کنم و بگویم جان مادرشان را گرفتم. ۳ فرزندم خیلی به مادرشان وابسته بودند.
تعریف کن شب حادثه چه اتفاقی افتاد؟
آن شب از سرکارم برگشتم به خانه. ۳ فرزندم شامشان را خوردند و خوابیدند. چون قرار بود صبح به مدرسه بروند و به همین دلیل زود، خوابیدند. همسرم به من گفت که فردا باید ۳ میلیون تومان قسط گوشی موبایلش را بدهم. شوکه شدم و گفتم مگر گوشی خریده ای؟ خندید و گفت یک گوشی ۲۰ میلیون تومانی با اقساط ماهیانه ۳ میلیون تومان خریده است. این را که شنیدم به شدت عصبانی شدم و از کوره در رفتم. او بدون اجازه من، گوشی ۲۰ میلیون تومانی خریده بود! به او گفتم ما ۳ فرزند داریم و شرایط مالی من اصلا خوب نیست. ضمن اینکه با این گرانی ها، حقوق پایین و قسط هایی که دارم، از پس هزینه های سنگین زندگی بر نمیایم. واجب نبود که او گوشی بخرد و یک قسط ۳ میلیونی به قسط های من اضافه کند. ضمن اینکه، گوشی موبایل مدل پایینی هم نداشت. وقتی همه اینها را به او با عصبانیت گفتم، همسرم به جای اینکه بپذیرد که کارش اشتباه بوده، با لحن تند و حق به جانب جوابم را داد و گفت حالا که من نمی توانم یک گوشی قسطی ۲۰ میلیونی برایش بخرم و ماهیانه ۳ میلیون تومان قسط بدهم، ترکم می کند و می رود. شنیدن این جمله از زبان همسرم، عصبانیت مرا دو چندان کرد. اصلا متوجه نشدم که چطور دستانم را روی دهان او قرار دادم و جانش را گرفتم.
بعد از قتل چه کردی؟
وقتی به خودم آمدم، همسرم جانش را از دست داده بود. سپس بالای سر جسد او گریه کردم و بعد تصمیم گرفتم خودم را معرفی کنم.
شغلت چیست؟
من در یک شرکت، نیروی خدماتی هستم.
حرف آخر؟
خیلی پشیمانم؛ ای کاش بچه هایم مرا ببخشند و حلالم کنند.
چرا جنایت؟
همسرکشی پدیده ای است که هر ازگاهی در گوشه و کنار این شهر اتفاق می افتد. مردانی که ناخواسته و به خاطر عدم کنترل خشم مرتکب قتل می شوند؛ گاها به دلیل مسائل جزیی و پیش افتاده جنایت رخ می دهد اما ریشه یابی این پرونده ها نشان از تحلیل موشکافانه ای دارد که به شخصیت فرد جنایتکار و گذشته او برمی گردد.
دکتر محبوبه یخچالی روانشناس و مشاوره خانواده در این باره می گوید: قتل همسر به دلایل اقتصادی، یکی از تلخترین جلوههای فروپاشی روانی در بستر بحرانهای اجتماعی است. هنگامیکه فشارهای شدید مالی، بیکاری، ناتوانی در تأمین نیازهای اولیه و احساس ناکامی مزمن بر فرد غلبه میکند، امکان بروز رفتارهای خشونتآمیز افزایش مییابد. این شرایط معمولاً با احساس بیقدرتی، خشم فروخورده، و سرزنش خود یا دیگران همراه است.
این روانشناس ادامه می دهد: در بسیاری از موارد، فردی که دست به چنین جنایتی میزند، سابقهای از اختلالات روانی درماننشده، مانند افسردگی شدید، اختلال شخصیت مرزی یا اختلالات کنترل خشم دارد. فقر، محرومیت اجتماعی، نبود حمایتهای روانی و اجتماعی و بیثباتی اقتصادی، میتواند فرد را به نقطهای برساند که راهی برای رهایی از فشارها نمیبیند جز اعمال خشونت.
دکتر یخچالی می گوید: به نظر من نبود آموزشهای مهارتهای زندگی، ناتوانی در حل مسئله، و فرهنگ تابو پیرامون مراجعه به روانشناس، موجب میشود آسیبهای روانی انباشته شوند و در نهایت در قالب جنایت ظهور کنند. چنین قتلهایی نهتنها نشانه فروپاشی یک رابطه عاطفیاند، بلکه نمادی از فروپاشی نظام حمایت اجتماعیاند. اما در مورد کنترل خشم باید بگویم که کنترل خشم یکی از مهم ترین مهارت های زندگی است که نقش اساسی در کیفیت روابط و آرامش فردی دارد.
وی ادامه می دهد: خشم یک هیجان طبیعی و عمومی است که در پاسخ به احساس تهدید، بی عدالتی، تحقیر یا ناکامی بروز می کند. بسیاری از افراد، آموزش ندیده اند که چطور خشم خود را کنترل کنند و در مقابل مسائل اینچنینی که از نظر خودشان پیش پا افتاده است، ناگهان بروز کرده و منجر به خشونت و جنایت می شود.
دکتر یخچالی در پایان می گوید: پیشگیری از این نوع جنایات نیازمند سرمایهگذاری جدی در آموزش مهارتهای روانی، گسترش خدمات سلامت روان برای اقشار آسیبپذیر و حمایت اقتصادی از خانوادههاست؛ چراکه سلامت روانی و امنیت خانوادگی، ارتباطی مستقیم با عدالت اجتماعی دارند.
ارسال نظر