چه بايد کرد؟
کوروش الماسی محقق و پژوهشگر
پر بيراه نيست اگر گفته شود، مهمترين پرسش بيشتر شهروندان، فعالان، دغدغه مندان و دلسوزان اجتماعي و ملي، «چه بايد کرد»، است. يقينا پرداختن و تبيين چه بايد کرد، فراتر از توان و مجال يک موجز است. بنابراين، به منظور ساماندهي انواع و انبوه ايدهها و راهکارهاي موجود، نکاتي کلي و مختصر ارائه ميشود. پاسخ به پرسش، چه بايد کرد؟ منوط به پاسخ به پرسش، چه ميخواهيم؟ است. انواع و انبوه چالشهاي اجتماعي و ملي در عرصههاي اقتصادي، بهداشت و درمان، آموزش، اخلاق سياسي، روابط خارجه و... منجر به فقر، درد و رنج، سردرگمي و.... براي برخي شهروندان شده است. بنابراين، بر اساس شرايط پر چالش زيست اجتماعي؛ طبيعي، عقلاني و منطقي است که بگوييم ما ميخواهيم که «زيست غير قابل توصيف شهروندان بهبود يابد.» به عبارتي، شهروندان تهيه و تامين نيازهاي ابتدايي ميخواهند. شهروندان انتظار دارند تا براي رفع فقر، نگراني از آيندهاي مبهم و... و نه انواع آرمانهاي غير ملي يا متافيزيکي، تلاش و برنامهريزي کنند. «شهروندان ميخواهند انسان و نه انواع ايدهها، آرمانها و روياها، هدف باشد.» اگر صادقانه، پر چالش و غير قابل توجيه بودن شرايط را درک و بپذيريم، آنگاه، بايد قبول کنيم که اين همه اختلاف نظر ميان سياست ورزان و فعالان عرصه سياسي و مديريتي، قابل قبول نيست. به عبارتي، با وجود اين همه چالشهاي اجتماعي و ملي که روند مخاطره آميزي را طي ميکند، اختلاف نظر، تناقض در اهداف، ناتواني اجماع پيرامون راهکارهاي مشترک، عدم درک شرايط و... حاکي از برخي موانع روانشناختي ادراکي نزد فعالان سياسي و دغدغه مندان سلامت است. بهبود و تغيير شرايط نيازمند يک تشکل(اجماع) ملي است. رابطهاي علت و معلولي ميان انواع انديشهها، راهکارها و مفاهيم سياسي با محيط زيست عيني وجود دارد. يکي از اصليترين دلايل عقيم بودن «سياست ورزان اخراجي»، تکيه بر انديشهها، راهکارها، اهداف و مفاهيم وارداتي از جوامعي که هيچ شباهتي با شرايط ايران ندارد، است. بيشک انديشهها، راهکارها، طرحها و مفاهيم کاربردي که منجر به افعال و اقدامات سياسي شود، برآيند «تحليل بومي» شرايط سياسي است. تحقق خواست عمومي مبني بر انساني شدن زيست اجتماعي مستلزم کارآمدي مديريت سياسي است. کارآمدي مديريت کلان منوط به اجماع و تشکل نخبگان، صرف نظر از هر قيدي، پيرامون يک هدف ملي به منظور هدايت مديريت کلان در راستاي منافع و امنيت ملي است. تنها هدف ملي که قابليت اجماع سازي نخبگان را دارد، «هدف صيانت از ايران از طريق تحقق منافع ملي» به عنوان مبدا و مقصد تمامي فعل و انفعالات اجتماعي است. به بياني «اجماع و تشکل رفتاري نخبگان و سياسيون، پيرامون «هدف صيانت از ايران از طريق تحقق منافع ملي»، آن ابزار و بستر کاربردي است که ميتواند مديريت کلان سياسي را در مسير تحقق منافع ملي هدايت کند. نکته بسيار کاربردي و اجتناب ناپذير که همه صرف نظر از انواع گرايشها و اهداف سياسي گوناگون و متناقض، بايد بهطور جد در آن تعمق کنند، اينکه اگر ما(همه آنهايي که احساسي خالص نسبت به سلامت، پايداري و امنيت ايران دارند) نتوانيم امور رادرست مديريت کنيم، به گواه تجربيات تلخ، دچار مشکلات بسيار خواهيم شد. سلامت، پايداري، امنيت، توسعه و اقتدار ايران مقدم بر اصولگرايي، اصلاحطلبي، اعتدالگرايي و... است.
ارسال نظر