آقای رئیسی میتواند از مواضع انقلابی عدول کند؟
مهدی مطهرنیا آینده پژوه سیاسی و اجتماعی
مسیر مذاکرات وین نشان میدهد که آمریکاییها به دنبال منتقل کردن ایران از این مذاکرات به برجام پلاس هستند. پذیرش این امر توسط ایران و آن هم از سوی دولت انقلابی سیزدهم به طور طبیعی هزینههای سنگینی را از منظر سیاست داخلی خواهد داشت. گفت وگوهای ایران با 1+5 به طور مستقیم تحت تأثیر پرونده ایران با ایالات متحده آمریکا قرار دارد. باید توجه داشت که پرونده هستهای ایران مسالهای جدا از حاکمیت انقلابی ایران نیست. این دولت در چارچوب نگرشهای ایدئولوژیکی خود درصدد آن است تا تجدیدنظر در اصول حاکم بر روابط بین الملل را به عنوان یک هدف انقلابی به نمایش بگذارد؛ این در حالی است که حتی قدرتهای بزرگ جهانی از جمله چین و روسیه نگاه دیگری به این موضوع دارند. این دو کشور با وجود نزدیکی به تهران و برخوردار بودن از تفاهم نامهها و قراردادهای استراتژیک، به خوبی به این امر واقف هستند که تهران نمیتواند با جهت گیریهای ایدئولوژیک خود، شریک استراتژیک مسکو و پکن در نظام بینالملل باشد. شعار ۴ دههای جمهوری اسلامی در این مدت نشان داده که ایران در سیاست خارجی خود مدعی رودررویی با هرگونه چیرگی و تسلط در نظام بینالملل توسط قدرتهای بزرگ است. مسالهای که در طول این چهل سال به مبنایی برای تعریف جمهوری اسلامی ایران تبدیل شده است. جمهوری اسلامی ایران با توجه به فشارهای بینالمللی ناشی از پرونده هستهای اگر بخواهد به خواستههای ایالات متحده آمریکا تن در دهد، باید خود را از محتوای انقلابی و ادعاهای ناشی از آن طی ۴ دهه اخیر به ویژه ۳ دهه گذشته تهی کند. در این صورت جمهوری اسلامی ایران هیبت انقلابی خود را کنار گذاشته و در مسیر قبول تفاهم نامه، توافق نامهها، قراردادها و قواعد نظام بینالملل به عنوان یک بازیگر عادی، همچون دیگر بازیگرانی که در لایههای گوناگون نظام بین الملل وجود دارند قرار میگیرد که پذیرش چنین امری برای ایران انقلابی بسیار دشوار خواهد بود. نکته دوم آنکه ایران کریدور نظم نوین جهانی آینده در محل تلاقی اراده قدرتهای بزرگ و رقابت آنها در فلات ایران یا نوهارتلند محسوب می شود. با توجه به آنچه که اکنون بیان میشود آمریکا به همراه دیگر قدرتهای بزرگ در شکل دادن به نظم نوین جهانی در عین رقابت با یکدیگر، اتفاق نظر دارند. بنابراین در سطح تحلیل دوم این همکاری در عین رقابت، بر روی پرونده هستهای ایران تأثیر میگذارد. نکته سوم آنکه مذاکره کنندگان ارشد ایران تصمیم گیرندگان اصلی نیستند. در ایران سیاست خارجی مانند بسیاری از کشورهای جهان در حوزه فرا قوه مجریه تصمیم گیری میشود، اما تفاوت در اینجاست که پاسخگوی تودههای مردم قوه مجریه بوده و تصمیم گیرندگان اصلی در برابر آنچه که انجام میشود مسئولیت پاسخگویی ندارند. از همین رو و با توجه به تغییر و تحول دولتها، نظام موجود تصمیم گیری، فرآیند تصمیم خود را دنبال میکند، اما دستگاه مذاکره کننده در قوه مجریه با تغییر افراد، زمینه های مکرر شدن پرونده هستهای از نقاط گرهای موضوع میان ایران و طرفهای برجامی را از نو مجدد میکند. به این دلیل که دستگاه دیپلماسی تصمیم گیرنده نیست و با عوض شدن دیپلمات ها و تیم مذاکره کننده بر مبنای تصمیم گیری نظام جمهوری اسلامی که محصول یک نگرش انقلابی و ایدئولوژیک بوده، بار دیگر زمینههای تلاطم دیپلماتیک فراهم میشود و اکنون نیز با پایان دولت روحانی و آمدن دولت رئیسی به طور طبیعی باید بگوییم که این تلاطم نیز بر آن اثر می گذارد. در سطح تحلیل چهارم آمریکا نیز متوجه این امر بوده که ایران انقلابی نمیخواهد از مواضع انقلابی خود دست بکشد. به همین دلیل فشارهای بینالمللی علیه ایران را کاهش نداده و تنها تلاش دارد که در حوزه میز مذاکره زمینههای همگرایی با دیگر کشورهای متحد و خلع ید کردن کشورهای نزدیک به ایران را ایجاد کند تا حلقه فشار بر ایران تنگ تر شود. به گونهای که هزینههای افزایش این حلقه فشار بر ایران، تنها بر ایالات متحده آمریکا وارد نشود. بایدن پس از فشارهای حداکثری دولت ترامپ، به دنبال افزایش همگرایی بیشتر با متحدان و همچنین رقبایش در ارتباط با تهران در چارچوب پارادایم قدرت هوشمندتر آمریکایی و دکترین بازیگر والد بالغ است. این مسیر نشان می دهد که آمریکاییها به دنبال منتقل کردن ایران از مذاکرات وین به برجام پلاس هستند. پذیرش این امر توسط ایران و آن هم از سوی دولت انقلابی سیزدهم به طور طبیعی هزینههای سنگینی را از منظر سیاست داخلی خواهد داشت، چراکه یک پرسش مهم را متوجه نظام تصمیم گیری، نهادهای فرادولتی و شخص رهبری نظام جمهوری اسلامی میکند که چگونه ایران در زمان مذاکرات و در دوره آقای رئیسی میتواند از مواضع انقلابی خود عدول کند؟ و هزینههای چندین سال تحریم بر مردم در گذشته به واسطه جهت گیری مخالف با مذاکرات صورت پذیرد؟ موضوعی که میتواند در میان مدت و بلند مدت بسیار چالشبرانگیز باشد.
ارسال نظر