جناب آقای رئیسجمهور منتخب!
ادامه از صفحه اول/ و در پرتو این طبقات، درآمد ملی، روحیه ملی، پرستيژ ملی، توان ملی، وجدان ملی، انسجام ملی و... رشد کند و جامعه نه به حرکت که به جهش و غرش درآید و پتانسیلهای عظیم ملی، غوغا بیافرینند! و عزم ملی برای توسعه و پیشرفت جهت بگیرد! اما واقعیت تلخ این است که دستگاههای اجرایی کشور این روزها آشفتهتر و ناهماهنگتر و نامعقولتر از گذشته به روزمرگی و افسردگی روزگار میگذراند! مصلحتاندیشی تیم اجرایی دولت مستقر، سکوت و عدمواکنش مناسب به چالشهای دیروز و امروز حادث شده توسط عناصر بیشناسنامه اما شناختهشده، بروز خلاقیت، نشاط، تحرک و پویایی را از جامعه ودولت سلب کرده است! احساس بین دو صندلی نشستن دولت و عدمتعلقخاطر خیل عظیمی از مدیران میانی کشور به دولت و حتی نظام سیاسی کشور، بلاتکلیفی نیروهایی را در بدنه دولت رقم زده است که حاصل آن انفعال اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و اجرایی در کشور است! عدمشفافیت در تصمیمگیریها و نبود جهتگیری مناسب در مدیریت اکثر وزارتخانهها، ترس دولتمردان از سوال و تذکر و استیضاح مراکز قدرت و بیشناسنامه، محافظهکاری منفعلانه فرمانداران و استانداران در کسب رضایت غیرکارشناسی مراکز قدرت، ترجیح عدمحضور چهرههای نخبه در مدیریت اجرایی و سیاسی کشور و... همگی موضوعاتی هستند که سنگینی آن بر دولت، حاکی از عدمچابکی و بیانسجامی دولت در حوزههای مذکور است! و اگر شما نیز بر همین سیاق عمل کنید اطمینان داشته باشید که نه دولت؛ بلکه نظام فرو میپاشد! تسلیم در برابر فشار بر اعمال سیاستهای دولت پنهان در حوزههای فرهنگی و سیاسی، بیتحرکی و تماشاچی بودن وزارتها و بهخصوص وزارت داخله در امور داخلی کشور و غیرسیستمی عمل کردن دولت در سیاست خارجی، همگی از عواملی هستند که اگر جدی گرفته نشوند نارضایتی و ناامیدی پایگاه اجتماعی دولت و عدمحضور مردم در صحنههای سیاسی و حمایتی دولت را نشانه خواهد رفت و از هماکنون میتوان حدس زد که کشور و افسردگی ناشی از سردرگمی دولت و نظام اجرایی، نشاط سیاسی و اجتماعی کشور را کمرنگ خواهد کرد! این روزها، بسیاری از کسانی که با حضورشان در انتخابات، معادلات را بههم ریختند و نتیجه غیرمنتظرهای را رقم زدند توقع دارند دولت محکمتر در برابر تندرویها بایستد و از سیاستها و روشهای اصلاحگرانه دفاع کند. البته منظور از ایستادگی، دامنزدن به اختلافات یا بیتوجهی به مخالفان و منتقدان نیست، بلکه منظور آن است که دولت تلاش کند بر تصمیمگیریها، رفتارها و عملکردها، استاندارد حاکم کند و جامعه و افراد و گروهها و شخصیتها را با برنامهریزی و هنر مدیریت به افکار و رفتار چارچوبدار و منظم و منطقی مجهز سازد! منظور از ایستادگی دولت، عدمعقبنشینی از شعارها و برنامهها و شفافیتها و اطمینان دادن به افراد و گروهها بر تداوم ارزشها و ابزارهایی است که حرکت تکاملی و اصلاحی جامعه را به طرف وضع مطلوب مسیر میسازد، نه اینکه خدای ناکرده وزیرانی سکاندار کشور شوند که با کمترین اخم و انتقادی از سوی مراکز قدرت پیدا و پنهان، متوقف شوند و بهجای دستبردن به منطق و علم و استدلال و اقناع دست به عصا شوند و صورت مساله را کمرنگ یا بیرنگ کنند! لذا انتظار داریم شخص رئیسجمهور منتخب، با مشورت و رایزنی با نخبگان و بزرگان سیاسی و اجتماعی و اقتصادی کشور، راهی را بهسوی نخبهگرایی و عقلگرایی باز کند و فصلی نو دراندازد.
ارسال نظر