تصاوير «خشونتآميز» براي مردم بس نيست؟
آرمان ملی: باز هم پخششدن تصاویری تلخ از نحوه برخورد با یک شهروند از سوی نیروی انتظامی. کشیده شدن پسری جوان روی زمین. مادر و خانوادهاش فریادزنان و متعجب از این نحوه برخورد. پسر که روی زمین با دستبند افتاده، داد میزند که با شما میآیم اما فقط بگویید برای چه؟ در این بین سرباز همراه مامور اسلحه میکشد. ادعا شده که همهچیز از یک سگگردانی شروع شده است. این ادعا درست یا غلط باشد، با هر دیدی به این صحنه نگاه کنید غمزده خواهید شد؛ آن هم در بین این همه گرفتاری و اندوه و جانی که از مردم به لب رسیده است، اما حالا باید شاهد چنین تصاویری به بهانههایی مبهم نیز باشند. حالا پلیس پایتخت از برخورد با سگگردانی در تهران خبر داده است. مرکز اطلاعرسانی پلیس پایتخت با تاکید بر اینکه برخورد با سگگردانی مطالبه مردم است، اعلام کرده است: در پی طرح مطالبات بسیاری از شهروندان برای برخورد با پدیده سگگردانی، این موضوع در دستور کار پلیس پایتخت قرار گرفته است. این مرکز با اشاره به انتشار فیلمی از موضوع سگگردانی در فضای مجازی اعلام کرده که این موضوع در حال بررسی است. البته گفته شده به دلیل فحاشی سرباز حرکتی غیرحرفهای کرده است. البته به نظر نمیآید مامور هم چندان حرفهای باشد. اکنون بسیاری از خود میپرسند کرونا و بیبرقی، وضع بد اقتصادی و... کم نیست، که باید برای سگگردانی هم بازخواست شویم؟ قطعا بعد از پخش این تصاویر مسئولان دلایلی خواهند آورد و میگویند ماجرا آنطوری که در شبکههای مجازی آمده نیست و موضوعات دیگری را مطرح میکنند، اما هر موضوعی که باشد آیا این نحوه برخورد تاسفآور با مردم و آن فرد، قابلتوجیه است؟ شوربختانه اما در تمام این سالها از این صحنهها به کرات دیدهایم. صحنههایی که هر بار اگر در شبکههای اجتماعی پخش میشد گهگاهی سعی بر آن بود که بهنحوی به این اتفاقات پاسخهایی قانعکننده نیستند، داده شود و البته بارها هم از پیگیری موضوع یا برخورد با مامور خبر داده میشد. خبرهایی که از نحوه عملکر بد بخشی از مامورانی که باید نویددهنده امنیت مردم باشند، خبر میداد. تصاویر دختران و زنانی که برای انداختهشدن در ماشین گشت ارشاد روی زمین کشیده میشدند کم نبودهاند یا پرت کردن دختری از آن باجه پست، یا برخورد با زنانی که قصد رفتن به ورزشگاه داشتهاند و... . در همه این سالها از این قبیل اتفاقات رخ داده و البته چهبسا از بسیاری از آنها نیز تصویری در دست نیست. در کنار این مسائل حتی نحوه برخورد پلیس با برخی مجرمان و متهمان نیز مورد سوال است. مثلا اینکه عدهای را سوار وانت میکنند و در ملأعام بر سروصورت آنها بکوبند تا بلند بگویند غلط کردیم! این کار، بیش از آنکه عاملی تنبیهی برای آن فرد باشد؛ گویی قرا است به مردم عام چیزی را گوشزد کند(!) اقداماتی خشن که قطعا بروز و ظهور و عادیسازی آن در میان مردم برای بسیاری جای سوال دارد. پخش شدن تصاویر مردی مشهدی - حالا با هر خطا و جرمی- که با دست بسته به میلهها و شوکر برقی و گاز فلفل جلوی دیدگان همه آنقدر کتک خورد و زجر کشید که دست آخر جان خود را از دست داد، کسی از یاد نبرده است. همچنین کتک زدن مادر افغان یا خیلی از رفتارهای دیگر یا بعضا جانباختن یک کودک سیستانی . نمونههای تلخی که هرازگاهی پخش یکی از آنها با ماجرای جورج فلوید آمریکایی مقایسه میشود؛ اما بعد از آن تصویری دیگر و واقعهای دیگر و... . به غیر از اینها باید شاهد نمایشهای تلخ از برخوردهای وقیحانه ماموران شهرداری با دستفروشان و... هم باشیم. این برخوردهای خشن تا کجا میتواند ادامه داشته باشد و چه کسی مسئول پایان بخشیدن به آن است؟ مردمانی که این روزها وقت غصه خوردنهایشان با غصهای دیگر پر میشود چرا باید روزبهروز با رخ دادن این اتفاقات از مسئولان و مقامات فاصله بگیرند؟ آیا امروز معضل کشور سگگردانی است؟ ملت مظلومی که نجیبانه در تمام این سالها خود را باهمه کمی و کاستیها با شرایط تطبیق داده چرا باید بهرغم این نجابت و سکوت با چنین رفتارهایی روزبهروز بیشتر تحقیر و تهدید شود. چرا برخی از ماموران اعمال قانون و امنیت، خود نماد بیقانونی و ناامنی میشوند؟. قطعا که این فضا تنها به تنشهای جوی وضع موجود میافزاید و باید با قاطعیت به آن پایان داد. مگر جان و رمقی هم برای این ملت مانده که بخواهند برایش این چنین قدرتنمایی کنند؟ چهبسا مردمانی که این روزها از خود میپرسند اینها که در جلوی چشم ملت و در روز روشن چنین میکنند در پس پرده و دور از چشمها چه خواهند کرد؟ا به مردم رحم کنید؛ آنها دیگر طاقت ندارند.
ارسال نظر