بایدن در تنگنای بازگشت به برجام
صابر گلعنبری تحلیلگر مسائل بینالملل
شش دور از مذاکرات وین انجام شده و قرار است دور هفتم آن در میان بیم و امید اوایل جولای شروع شود. طرف ایرانی نسبت به رسیدن به توافق بسیار خوشبین و آن را به نوعی تحققیافته میداند. البته اینجا بیشتر منظور دولت است و اظهارات رئیسجمهوری نشان داده است که اختلافنظری میان دولت و بقیه تصمیمگیران در این حوزه وجود دارد. روحانی در این باره گفته که جنگ اقتصادی را به پایان رسانده و همین امروز اگر به مذاکرهکننده ارشد اختیارات داده شود به وین برمیگردد و ظرف چند روز توافق را امضا میکند. اما در آن سو، دیگر طرف اصلی برجام یعنی آمریکا با احتیاط فراوان درباره نتایج مذاکرات وین سخن میگوید و نسبت به حصول توافق در دور هفتم و آینده نزدیک تردید دارد. به هر حال، فارغ از این خوشبینیها و بدبینیها، واقعیت این است که آمریکا با یک تنگنای راهبردی مواجه بوده و همین تصمیمگیری برای آن را بسیار سخت کرده است. آمریکا از یکسو با برجامی روبهروست که تهی از محتوا و مضمون شده، اما همچنان آن را بهترین راهحل برای کنترل برنامه هستهای ایران میداند و به این علت، به دنبال احیای این توافق برای اعمال مجدد محدودیتها و نظارتهای سختگیرانه بر این برنامه است. اما با پافشاری ایران بر رفع موثر و کارآمد تحریمها و خودداری از بازگشت به تعهدات هستهای بدونراستیآزمایی روبهرو است. تنگنای آمریکا اینجا این است که اگر با رفع تحریمها با این کیفیت صرفنظر از کمیت و تعداد آنها موافقت کند، درواقع عملا اهرم فشار خود را برای پیگیری دیگر پروندههای محل مناقشه با ایران از دست میدهد و از سوی دیگر هم اگر موافقت نکند، برنامه هستهای ایران از کنترل بینالمللی خارج میشود و هر چه احیای برجام بیشتر به تعویق بیفتد، این برنامه بیشتر توسعه و گسترش پیدا میکند؛ بهگونهای که دیگر آن محدودیتهای پیشین حتی در صورت اعمال مجدد میرود که کارآیی خود را از دست دهند. همچنان که اگر هم با احیای برجام از طریق رفع موثر تحریمها موافقت کند، معتقد است این مساله و آزادسازی منابع مالی هنگفت و عادی شدن مراودات تجاری ایران به تقویت هر چه بیشتر نقش منطقهای و برنامه موشکی آن خواهد انجامید و ایران پس از سرکار آمدن دولتی اصولگرا و یکدست شدن میدان و سیاست به شکل منسجمتر و فشردهتر از قبل، این دو برنامه خود را پیش خواهد برد. این مساله از آن جهت برای آمریکا حائز اهمیت است که خود قصد کاهش حضور منطقهای خود در خاورمیانه و تمرکز بر حوزه پیرامونی چین را دارد. اما این مهم میطلبد که قبل از آن منطقه پرآشوب خاورمیانه آرام گیرد و وضعیتی نسبتا آرام و کم تنش پیدا کند، ولی بر این باور است که خلق چنین وضعیتی از طریق برداشتن جدی و موثر تحریمها امکانپذیر نیست. این انگاره اخیرا در آمریکا پس از نتایج انتخابات ریاستجمهوری ایران پررنگ شده و این باور جدی مطرح است که برنده احیای برجام در این حالت، ایران خواهد بود و به معنای سپردن خاورمیانه به آن است. حال، در سایه چنین خوانشی، آمریکا در برابر یک تصمیم و انتخاب بسیار دشوار قرار دارد؛ اینکه به برجام برگردد و تحریمها را به شکل موثری بردارد تا برنامه هستهای ایران مجددا تحتکنترل و نظارت شدید بینالمللی قرار گیرد، اما در آن سو، این روند به تقویت دیگر برنامههای ایران در سطح موشکی و منطقه منجر شود؛ یا اینکه به همین دلایل، قید احیای برجام را بزند که در این صورت هم با مشکل گریز هستهای و رسیدن برنامه هستهای ایران به نقطه غیرقابلبازگشت مواجه میشود. ازاینرو، پیداست که آمریکا راه سومی را در نظر دارد؛ آن هم احیای برجام بدون ما به ازای جدی برای ایران در مساله رفع تحریمها. اینجا در واقع، مخالفت واشنگتن با راستی آزمایی لغو تحریمها مطابق نظر و خواست ایران در جریان مذاکرات وین موید این مدعا و نگرانی از تبعات جدی آن است. از این نظر، با توجه به لاینحل ماندن اصل و دیگر مظاهر نزاع آمریکا و ایران، انتظار اینکه واشنگتن اهرمهای فشار خود را در قبال تهران صرفا در قبال احیای یک توافق، آن هم برای حل و فصل موقت یکی از پروندهها که عمر آن در سال 2025 به سر میرسد، کانلمیکن کند، غیرواقعبینانه است. به هر حال، اگر هم فرضا در قبال احیای برجام تحریمها به شکل موثر، برطرف شوند، به احتمال زیاد این امر موقت خواهد بود و دوباره در آیندهای نهچندان دور همین تحریمها به دلایل دیگری غیرهستهای بازگردانده میشوند؛ به ویژه که احتمال پیروزی جمهوریخواهان در انتخابات میانهدورهای کنگره زیاد است و همین فشار مضاعفی را بر بایدن وارد خواهد کرد. لب کلام اینکه در برابر این تنگنای راهبردی، احیای برجام در هر سطحی لزوما به کاهش تنشها با آمریکا و متحدان آن در آینده منجر نخواهد شد و احتمال تشدید تنشها در آینده چه با احیا چه بدون احیای برجام بالاست.
ارسال نظر