آمريكا- ايران مطالبات حداكثری را كنار بگذارند
آرمان ملی- احسان انصاری: در حالی که ایران عنوان کرده اجرای پروتکل الحاقی را در پنجم اسفندماه تعلیق خواهد کرد در روزهای اخیر پالسهای مثبتی از سوی آمریکا فرستاده شده و حتی گمانهزنیهای جدی برای اعلام بازگشت آمریکا به برجام وجود دارد. از سوی دیگر سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا عنوان کرده واشنگتن دعوت نماینده عالی اتحادیه اروپا را به منظور شرکت در جلسه با اعضای کمیسیون مشترک 1+5 و ایران برای گفتوگو درباره یافتن راهی دیپلماتیک پیرامون برنامه هستهای ایران را میپذیرد. همچنین نماینده آمریکا در سازمان ملل طی نامهای به شورای امنیت، بهصورت رسمی ادعای ضدبرجامی دولت ترامپ مبنی بر احیا و اعمال همه تحریمهای سازمان ملل علیه ایران موسوم به مکانیسم ماشه را پس گرفته و خواستار لغو موضوعات نامه ۳۰ و ۳۱ مرداد و ۳۱ شهریور ماه ۱۳۹۹ آمریکا شد.اتفاقاتی که نشان می دهد معادله پیچیده ایران و آمریکا وارد مرحله جدیدی شده است. به همین دلیل و برای تحلیل و بررسی این موضوع «آرمان ملی» با دکتر یوسف مولایی، استاد حقوق بینالملل دانشگاه تهران گفتوگو کرده است. دکتر مولایی در این زمینه معتقد است:«آمریکا باید در گام نخست سادهترین راه ممکن را که امکان عملیاتی شدن دارد، برگزیند. در شرایط کنونی نیز سادهترین راه آزاد کردن اموال بلوکه شده ایران است. راه دیگر این است که دولت بایدن با صدور یک بیانیه فروش نفت ایران را آزاد کند. حتی آمریکا میتواند فروش نفت ایران را به یک میزان مشخص تعیین کند. به عنوان مثال میتواند عنوان کند ایران در ابتدا میتواند500 هزار یا یک میلیون بشکه نفت به کشورهای جهان بفروشد.به دلیل اینکه آمریکا از برجام خارج شده و آن را نقض کرده این کشور باید گام نخست را بردارد. در صورتی که آمریکا گام نخست را بردارد ایران نیز باید با انعطاف برخورد کند». در ادامه ماحصل این گفتوگو را میخوانید.
با پالسهاي مثبت دولت آمريکا به ايران اين احتمال وجود دارد که بايدن در روزهاي آينده به برجام بازگردد. اين بازگشت با چه ملزوماتي همراه است؟
مواضع اخير دولت بايدن منطقي بوده است. بايدن معتقد است آمريکا برجام را نقض و تحريمها عليه ايران را فعال کرده است. به همين دليل بازگشت آمريکا به برجام همراه با پيششرط نيست؛ بلکه يک درخواست منطقي است که آمريکا براي اثبات حسننيت خود بايد نشان دهد و تحريمها عليه ايران را لغو کند. از سوي ديگر دولت بايدن به دليل اينکه تازه مستقر شده و اپوزيسيون قوي نيز دارد به راحتي نميتواند همه تحريمها را بردارد. به هر حال ترامپ و هواداران وي از جمله مهمترين منتقدان دولت بايدن هستند و تلاش ميکنند به شکلهاي مختلف دولت بايدن را تحتفشار قرار بدهند. در شرايط کنوني موضوع برجام با يک مشکل فني مواجه شده است. ايران و آمريکا هر کدام تمايل دارند دوباره برجام احيا شود. با اين وجود سازوکار مشخصي براي اين کار تدوين نشده است و مشخص نيست از چه طريقي اين اتفاق خواهد افتاد. به همين دليل هر دو طرف بايد يک انعطاف منطقي براي رسيدن به يک هدف بزرگتر را در دستور کار خود قرار بدهند. دو کشور نبايد انتظار داشته باشند مطالبات حداکثري آنها محقق شود. به همين دليل نقش واسطهگري کشورهاي اروپايي و کشورهايي که به انسانيت جهاني علاقهمند هستند پررنگتر خواهد شد. در اين زمينه کشورهايي اروپايي تلاشهايي نيز انجام دادهاند تا بتوانند ديدگاههاي دو کشور ايران و آمريکا را درباره برجام به هم نزديک کنند. آن چيزي که قطعيت دارد اين است که دولت بايدن از اراده کافي براي حل کردن مشکلات به وجود آمده توسط دولت ترامپ برخوردار است. اين در حالي است که از نظر فني بازگشت به برجام مسير راحتي نخواهد بود و با دشواريهايي همراه است. از سوي ديگر موضوعات ديگري مانند مسأله موشکي ايران نيز مطرح شده که اين مسأله نيز ميتواند پيچيدگيهاي شرايط کنوني را افزايش بدهد. براي اينکه حرکت مثبت آغاز شود هر دو طرف بايد در گام اول از خود انعطاف نشان بدهند. اين در حالي است که آمريکا براي نشان دادن حسننيت خود بايد گام اول را بردارد و حداقل بخشهايي از پولهاي بلوکه شده ايران را آزاد کند. اين در حالي است که ايران نيز ميتواند خروج از پروتکل الحاقي را حداقل براي مدتي به تعويق بيندازد. در چنين شرايطي است که ميتوان راهي پيدا کرد تا مسير بين ايران و آمريکا براي بازگشت به برجام باز شود.
در اين شرايط ايران و آمريکا مدعي هستند که طرف مقابل بايد حسننيت خود را براي احياي برجام نشان بدهد. به نظر شما نشان دادن حسننيت به چه شکلي ميتواند باشد و آيا ارادهاي در اين زمينه در بين طرفين وجود دارد؟
هر دو طرف بايد از خود انعطاف نشان بدهند. آمريکا بايد در گام نخست سادهترين راه ممکن را که امکان عملياتي شدن دارد، برگزيند. در شرايط کنوني نيز سادهترين راه آزاد کردن اموال بلوکه شده ايران است. راه ديگر اين است که دولت بايدن با صدور يک بيانيه فروش نفت ايران را آزاد کند. حتي آمريکا ميتواند فروش نفت ايران را به يک ميزان مشخص تعيين کند. به عنوان مثال عنوان کند ايران در ابتدا ميتواند500 هزار يا يک ميليون بشکه نفت به کشورهاي جهان بفروشد. به دليل اينکه آمريکا از برجام خارج شده و آن را نقض کرده اين کشور بايد گام نخست را بردارد. در صورتي که آمريکا گام نخست را بردارد ايران نيز بايد با انعطاف برخورد کند. نکته ديگر اينکه اگر در اين زمينه يک ميانجي معتبر وجود داشته باشد دو کشور ميتوانند تعهدات خود را به صورت همزمان انجام بدهند. در بيانيه الجزاير نيز که براي آزادي گروگانهاي آمريکايي در ايران بود چنين مسيري در نظر گرفته شد و دو طرف به صورت همزمان به تعهدات خود عمل کردند. بيانيه الجزاير نيز داراي مناسبات پيچيدهاي بود. با اين وجود به واسطه دولت الجزاير به نتيجه مطلوب رسيد. همزماني در عمل به تعهدات نيز صددرصدي نيست. ممکن است يک طرف اقدام نخست را انجام بدهد تا طرف مقابل اقدام مقابل را انجام بدهد. با اين وجود بايد مقدمات و زمينههاي لازم براي اقدام متقابل فراهم شود. به همين دليل معتقدم بيانيه الجزاير مدل خوبي است که ميتوان درباره برجام نيز آن را پياده کرد. واقعيت اين است که بحثهاي حقوقي در قبال موضوع پيچيدهاي مانند برجام که ظرفيتهاي تفسيري سليقهاي بسياري دارد و تاکنون هم مشابه آن در حقوق بينالملل به اين ميزان از پيچيدگي وجود نداشته است، به خوانشهاي متعدد، متنوع، متناقض و گاه متضاد کشيده ميشود. از اين رو در يک کلام ميتوان گفت توافق هستهاي يک پرونده خاص در حوزه حقوق بينالملل است و مشابه آن، نه در داوريها، نه در محاکم بينالمللي و نه حتي در محاکم خارجي وجود نداشته است.
از نظر حقوقي بين بازگشت آمريکا به برجام و برداشته شدن تحريمها چه پروسه زمانياي طول خواهد کشيد؟ آيا اين پروسه طولاني مدت خواهد بود؟
سيستم تحريمها به دليل اينکه به تدريج وضع و اجرا شده شرايط پيچيدهاي دارد. بخشهايي از تحريمها شکل سادهتري دارد و برداشته شدن آنها کار راحتتري است. اين در حالي است که تيم مذاکرهکننده هستهاي ايران داراي کارشناسان اقتصادي و بانکي کارآمدي است که ميتوانند در اين زمينه اقدامات لازم را انجام بدهند. در اين موضوع بحثهاي فني وجود دارد که زمانبر است. با اين وجود به تدريج قابليت عملياتي شدن دارد. در اين زمينه بايد يک مکانيسم گام به گام از سوي طرفين در نظر گرفته شود تا تحريمها با موانع کمتري برداشته شود. البته بخشهايي از اين تحريمها نيز ميتواند به دستور مستقيم رئيسجمهور آمريکا برداشته شود. براي باز کردن فضا بهترين گزينه طرفهاي اروپايي برجام هستند. آنها ميتوانند آمريکا را درگير کنند و مشخص شدن چگونگي بازگشت به برجام از سوي آمريکا از مسير اتحاديه اروپا، روسيه و چين بهتر انجام خواهد گرفت، اما مهم است که قبل از مشخص شدن سازوکار بازگشت آمريکا، ايران موضعش را درباره سطح همکاري با آمريکا در چارچوب برجام مشخص کند.
ايران به دنبال اين است که در پنجم اسفندماه از پروتکل الحاقي خارج شود و تعهدات برجامي خود را بيش از گذشته کاهش بدهد. اين اقدام چه تأثيري در روند بازگشت طرفين به برجام خواهد داشت؟
اگر در روزهاي باقي مانده آمريکا به شکلهاي مختلف حسننيت خود را اثبات کند و گامهاي عملي براي کاهش تحريمهاي ايران و بازگشت به برجام بردارد در چنين شرايطي ايران نيز ميتواند عدم اجراي پروتکل الحاقي را به تعويق بيندازد. حتي ميتوان مکانيسم جديدي را طراحي کرد که در صورت برداشته شدن گام نخست از سوي آمريکا اين شرايط فراهم شود که ايران نيز کاهش تعهدات برجامي خود را به تعويق بيندازد. اين امکان نيز وجود دارد که ايران براساس آنچه اعلام کرده در موعد مقرر عدم اجراي پروتکل الحاقي را اعلام کند اما در عمل به ساختارهاي آن آسيب وارد نکند تا در صورت لزوم بتواند آن را احيا کند. از سوي ديگر ايران ميتواند بازرسان آژانس بينالمللي را از کشور بيرون نکند و ويزاهاي آنها را باطل نکند تا بازگشت احتمالي ايران به پروتکل الحاقي دشوار نشود. همه اين مسائل به داشتن اراده سياسي طرفين بستگي دارد که به چه ميزان نسبت به تعهدات خود متعهد باشند. اغلب مسائل پيشرو نيز فني است. به همين دليل نيز اينکه جزئيات آنها به چه صورت باشد موضوعي است که نياز به بررسي و زمان بيشتري دارد. زماني که کشوري ميخواهد در سطح بينالمللي به منافعي دست پيدا کند يا از منافع ملي خود دفاع کند با چالشهاي بسياري مواجه خواهد بود؛ زيرا کشورهاي ديگري که با اين روند مرتبطند نيز به دنبال تامين منافع ملي خود هستند. در چنين شرايطي، «موازنه قدرت» سهم هر کشور را تعيين ميکند. ايران در بحث برجام در مقابل آمريکايي قرار داشت که يکي از قدرتهاي بزرگ جهان است و غير از آن چهار عضو دائم شوراي امنيت نيز رودرروي ايران قرار داشتند. اين کشورها در مسير توافق برجام و پس از آن همواره در پي آن هستند که منافع ملي خود را بهصورت کوتاهمدت و بلندمدت تامين کنند و ابزارهاي فشار لازم را نيز در مقابل ايران در اختيار دارند. با اين وجود سياست کلان دموکراتها در آمريکا همواره همسويي بيشتر با جامعه بينالملل به ويژه متحدان اروپاييشان بوده است. از نظر دموکراتها استقرار صلح پايدار در جهان مستلزم همکاري کشورهاي عضو جامعه جهاني است. به همين دليل نيز با استقرار دولت بايدن اميدواريها در اين زمينه بيشتر شده است.
آيا بازگشت بايدن به برجام ميتواند زمينههايي را به وجود بياورد که ايران و آمريکا به سمت حل مناقشات تاريخي خود حرکت کنند و در آينده شاهد گفتوگوهاي فرابرجامي بين ايران و آمريکا باشيم؟
در شرايط کنوني بايدن در موضوع يمن موضع مثبتي داشته که مورد دلخواه ايران بوده است. به نظر ميرسد بايدن به دنبال اين است که با ايران در زمينه حل شدن مشکل يمن همکاري داشته باشد. به همين دليل بايدن بايد گام نخست را در موضع برجام محکم بردارد تا زمينهها براي اعتمادسازي بين دو طرف فراهم شود.در صورت شکلگيري چنين بستري ميتوان در اين بستر براي اقدامات بعدي حرکت کرد. واقعيت اين است که انتخابات رياستجمهوري در ايران نزديک است و به همين دليل بايد منتظر نتيجه انتخابات ايران نيز بود. با اين وجود ميتوان در فاصله برگزاري انتخابات زمينههاي اعتمادسازي و حرکت در مسير مثبت بين ايران و آمريکا را فراهم کرد. اين اعتمادسازي ميتواند در دولت بعدي ايران عملياتي و اجرايي شود. متغيرهاي مختلفي در روند تغيير سياست خارجي کشورها تاثيرگذار است که در مقطع فعلي نميتوان اين متغيرها را شناسايي کرد. اتفاقاتي مانند شيوع ويروس کرونا که امروزه بسياري از معادلات دنيا را برهم زده و مشکلات اقتصادي متعاقب آن ممکن است در آينده موضع آمريکا در همکاري با اروپا يا موضعگيرياش در قبال همکاري با ايران يا برجام را تغيير دهد. نکته ديگر اينکه جمهوري اسلامي رويکرد واقعگرايانهاي را در مسائل سياست خارجي دنبال ميکند و اگر زماني مشاهده کند فضاي جديدي ايجاد شده که در آن فضا، ايران و آمريکا منافعشان همپوشاني دارد اين احتمال وجود دارد که به سمت يک توافق جديد گام بردارد.
برجام در سال2015 به نتيجه رسيد. اين در حالي است که در شرايط کنوني ما در سال2021 قرار داريم. آيا در صورت بازگشت آمريکا به برجام مفاد برجام از نظر حقوقي تغيير خواهد کرد يا اينکه همان مفاد گذشته اعمال خواهد شد؟
قالب و چارچوب يک توافق حقوقي براساس مطالبات سياسي توافق است. در نتيجه جنبههاي حقوقي از اراده سياسي طرفين قرارداد تبعيت ميکند. به همين دليل نيز احتمال تغيير مفاد حقوقي برجام وجود دارد. اگر اراده سياسي طرفين مبتني بر خواستههاي جديدي باشد اين احتمال وجود دارد که چارچوب فعلي برجام پاسخگوي اراده سياسي طرفين نباشد و به همين دليل تغييراتي در برجام صورت خواهد گرفت.
ارسال نظر