پاسخگویی در خصوص آنچه تاکنون انجام شده و آنچه در دستور انجام است. این مساله موجب خواهد شد تا جامعه نیز نسبت به دولت نگاه مثبتی داشته باشند. اما اینکه این دولت نیز بخواهد مثل سایر دولتها صرفا بر مبنای احتجاجات خود عمل کند و در مقام پاسخگویی هم بر نیاید صرفا سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی را کاهش داده و از بین خواهد برد و تفاوتی میان این دولت با دولتهای سابق بر این نخواهد بود. اما واقعیت این است که نقطه تمایز و تفاوتی که دولت پزشکیان را از سایر دولتیها جدا میکند همین نوع نگرش نسبت به مسائل و موضوعات است. اگر نیک بیندیشیم در دولتهای سابق و به طور مشخص از زمان روی کارآمدن دولت احمدینژاد به این سو همه دولت عادت بر این داشتند که همه ناکامیهای خود را به گردن دولت پیش از خود بیندازند و خود را بیتقصیر بخوانند. حرکتی که دولت احمدینژاد با دولتهای هاشمی و خاتمی، دولت روحانی با دولت احمدینژاد و دولت رئیسی با دولت روحانی کرد. اما دولت پزشکیان تنها دولتی است که صرفا به بیان مشکل میپردازد و بهجای فرافکنی و انداختن تقصیر به گردن دولت سابق دنبال راهکارها برای حل مشکلات است. با این حال تا دیر نشده دولت باید نوع برنامهها راهکارها و پلن خاص خود را مشخص کند چه مواجههای با مشکلات پیش روی کشور و جامعه از جمله مشکلات اقتصادی و ناترازیها دارد و آن را شفاف با مردم در میان بگذارد.
*تغییر در برنامه یا کارگزاران؟
سالها است که در برابر مشکلات موجود در جامعه نسخههای مختلفی تجویز میشود و هر دولتی با نگاه خاص خود با مشکلات برخورد کرده است. اما آنچه در بین همه دولتها معمول و شایع بوده اینکه به سمت تغییراتی از جنس کارگزاران رفتهاند. از همین رو است که بارها شاهد بودیم هر زمان که معضلی در حوزهای بهوجود آمده به جای پرسش و تحقیق در باب علل وقوع آن مدیران را بر کنار کردهاند و اینگونه تصور شده است که با برکناری افراد مشکلات خاتمه پیدا میکنند. گویی اینکه مشکلات بهواسطه مدیران بهوجود آمده است. البته این گفته نافی برخی عملکردهای انتقاد آمیز و بعضا ناکارآمدی برخی وزرا، و مدیران نیست، اما اینکه همهچیز را نیز به اشخاص گره بزنیم به نظر صحیح و دقیق نمیآید. چه اینکه روز گذشته نیز مسعود پزشکیان، رئیسجمهور در همایش روز ملی صنعت و معدن گفت: «۴۷ سال است بهخاطر اینکه مشکل وجود دارد، مدیر را عوض میکنیم. خب، چرا نمیشود؟ مدیریت، علم، و تجربه است. مدیر اشتباه میکند، بلند میشود و اصلاح میکند. وقتی اشتباه کرد، نباید او را کلهمعلق کنیم، کنار بگذاریم و یک نفر صفر کیلومتری را بیاوریم. مدیریت را باید اصلاح کرد. نتیجه این روند ما را به اینجا رسانده است و همه ما در رابطه با این روند تا حدودی مقصریم». لذا بهنظر میرسد وقت آن رسیده که بهجای تغییر مدیران به فکر تغییر برنامهها، راهبردها و تصمیمها باشیم. اگر این رویکرد در دولتهای مختلف تا کنون انجام میشد شاید امروز با مشکلاتی از این دست در حوزههای اقتصادی یا مشکلات ناترازی مواجه نبودیم. لذا مشکل راهبرد- کارگزار همواره مطرح بوده است و بهنظر این دولت نیز یا باید به یک سمت از این دوگانه حرکت کند یا اینکه مدیرانی را همگام و با شناخت از این راهبردها و برنامهها به کار گمارند.
* میراث دولت رئیسی
یک فعال سیاسی اصولگرا در خصوص نوع مواجهه دولت با مشکلاات موجود اظهار داشت: این روش که مشکلات را به گردن دولت قبل بیندازیم بیش از همه در دولت آقای رئیسی اتفاق افتاد و اگر یادتان باشد ایشان بود که عبارت بانیان وضع موجود را خلق کرد و در واقع برای تخریب دولتهای پیش از خودش این کار را انجام داد. اکنون نیز آقای پزشکیان چه تقصیرها را به گردن پیشینیان بیندازد چه نیندازد یعنی مردانگی کند و حرف نزند ولی واقعیت امر تغییر نخواهد کرد. بخش بزرگی از مشکلاتی که الان مواجه هستیم متاسفانه در دولت سیزدهم اتفاق افتاده و قسمتی از ناترازیها به آن دولت مربوط است. محمد مهاجری به «آرمان ملی» گفت: بهخاطر اینکه آن دولت موقعیت و فرصت مذاکره را به سرعت از دست داد. فرصتی که میتوانست تحریمها را بردارد و با برداشتن تحریمها به توسعه اقتصادی کمک کند. حال اینکه آقای پزشکیان گفتند که 47 سال است که فقط مدیر عوض میکنیم حرف درستی است اما لزوما اینگونه نیست که در تغییر راهبردها نیازمند تغییر مدیر نباشیم. بعضی از راهبردها اگر راهبردهای اساسی باشند مردان مخصوص خودش را لازم دارد. وی افزود: در واقع برای رشد و توسعه اقتصادی یا سیاست خارجی هر راهبردی را که تغییر دهید باید آدمهای متناسب با آن راهبردها را انتخاب کنید. ممکن است یک مدیر با یک سیاستگذاری به لحاظ تئوریک مشکل داشته باشد. یعنی مثلا سیاست دولت تک نرخی کردن نرخ ارز باشد اما یک مدیر ارشد اقتصادی در بانک مرکزی یا در وزارت اقتصاد با این رویکرد موافق نباشد طبیعتا وقتی رویکرد تغییر میکند نمیتوانید تک نرخی شدن ارز را به کارگزاری بدهید که این تصمیم را اصلا قبول ندارد. وی ادامه داد: بنابراین اگر راهبردها بخواهند تغییر کنند که باید عوض بشوند و اتفاقا در برنامههای توسعه کشور معمولا خیلی از اوقات تغییر راهبرد مدنظر است گاهی اوقات نیاز به مدیران جدید با ایدهها و توان تجدید هست و گاهی هم میتوان با مدیران پیشین هم کار را پیش برد. مهاجری در خصوص اولویت تغییر راهبردها یا کارگزاران تصریح کرد: این دو رویکرد در هم تنیده هستند و با هم میتوانند انجام شوند.