به گزارش آرمان ملی آنلاین، این مرد، که تا کنون سابقه کیفری نداشته، میگوید این حادثه نهتنها زندگی مقتول را پایان داد، بلکه سرنوشت خودش را نیز به تاریکی کشاند. در ادامه گفتوگو با این متهم را میخوانید:
«او سوار خودروی ساندرو بود و من با تیبا رانندگی میکردم. بر سر سبقت گرفتن با هم درگیر شدیم. در مسیر، او راه مرا سد کرد و از ماشین پیاده شد. به شدت مرا کتک زد. آن لحظه تصمیم گرفتم از او انتقام بگیرم.»
چطور از او انتقام گرفتی؟
«بعد از درگیری اولیه، این بار من راه او را سد کردم. چند متر جلوتر، جلوی او پیچیدم. چاقویی در وسایل کوهنوردیام داشتم و در یک لحظه سه ضربه زدم. قصد کشتن نداشتم، همه چیز ناخواسته بود.»
چرا چاقو همراه داشتی؟
«من مهندس و کوهنورد هستم. آن روز از کوه میآمدم و چاقو جزو وسایلم بود. اصلاً برای درگیری با خودم چاقو حمل نمیکنم.»
چطور به کلانتری رفتی؟
«میدانستم پلیس دیر یا زود شماره پلاکم را پیدا میکند. از طرفی قصد کشتن نداشتم و حتی تصور نمیکردم که او کشته شده باشد. وقتی خبرش را شنیدم، شوکه شدم و خودم را تسلیم کردم.»
مقتول را میشناختی؟
«نه، او را نمیشناختم. بعد از دستگیری فهمیدم که او نمایشگاهدار بوده و خودرویی که با آن کورس گذاشته بودیم، متعلق به نمایشگاهش بود.»
«چطور میتوانم پشیمان نباشم؟ تا به حال حتی پایم به چنین جاهایی باز نشده بود. قصد کشتن نداشتم. نمیدانم چرا و چطور اینطور شد. این یک لحظه اشتباه بود که زندگی مرا نابود کرد.