اخیرا مطالعهای انجام شد که در آن مغز نوجوانان مضطرب را قبل و بعد از رفتار درمانی شناختی که نوعی از رویکردهای درمانی در جلسات مشاوره است اسکن کرد. نتایج نشان دهنده تغییراتی در عملکرد مغز پس از درمان بود. رفتار درمانی شناختی بر تغییر افکار مضطرب و رفتارهای مرتبط تمرکز دارد و علاوه بر بهبود حال عمومی، بر شیوه فکر کردن افراد هم تاثیر دارد.
تحقیقات جدید در مورد نوجوانان مضطرب نشان می دهد که درمان موفق با تغییرات مثبت در مغز همراه است و این بهترین خبر برای افرادی است که به اثرگذاری روان درمانی شک دارند.
مجله روان پزشکی آمریکا به تازگی گزارش داده است که محققان پس از تکمیل یک دوره رفتار درمانی شناختی (CBT) برای اضطراب، بهبود عملکرد مغز نوجوانان را مشاهده کردند. شصت و نه شرکت کننده در این مطالعه که میانگین سنی ۱۲.۸ سال داشتند، مبتلا به اختلال اضطراب عمومی، اضطراب اجتماعی و / یا اختلال اضطراب جدایی تشخیص داده شدند. محققان مغز آن ها را با MRI عملکردی قبل و بعد از رفتار درمانی شناختی (CBT) اسکن کردند. هیچ یک از شرکت کنندگان دارو مصرف نمی کردند. آن ها با گروهی از همسالان مقایسه شدند که اضطراب را تجربه نمی کردند.
به طور خاص، محققان دریافتند که بیش فعالی در نواحی پیشانی - آهیانه ای مغز شرکت کنندگان پس از درمان طبیعی می شود. با این حال، آن ها هنوز هم افزایش فعالیت سیستم لیمبیک را در مقایسه با گروه کنترل تجربه کردند.
رفتار درمانی شناختی به تغییر تفکر و رفتارهای مشکل ساز می پردازد و به موضوعی که فرد می خواهد تغییر دهد، دامن می زند. این رویکرد درمانی یکی از مهم ترین تاثیرات روان درمانی بر مغز را شامل می شود که شامل موارد زیر است:

افراد یاد می گیرند که افکار فاجعه بار را زیر سوال ببرند و روشی متعادل تر و واقع گرایانه تر برای مشاهده ترس های خود داشته باشند. به عنوان مثال فرض کنید یک نوجوان از بلند کردن دست خود در کلاس اجتناب می کند زیرا نگران است که اگر پاسخ اشتباه بدهد عواقب وحشتناکی در پی خواهد داشت. یک مشاور روانشناس خوب می تواند به او کمک کند تا ترس های فاجعه بار خود را بررسی کند و اگر واقعا چیز نادرستی گفت، به نتایج جایگزین واقع بینانه ای برسد.
رفتار درمانی شناختی اغلب شامل مواجهه با موقعیت هایی است که افراد از آن ها می ترسند. این بخش رفتاری بسیار مهم است زیرا افراد از تجربه مستقیم می آموزند که ترس هایشان به حقیقت نخواهد پیوست. به عنوان مثال نوجوان مضطرب اجتماعی، ممکن است روی تمرین بلند کردن دستش در کلاس برای شرکت کار کند. به عنوان بخشی از مقابله با ترسش، او حتی ممکن است عمدا پاسخ اشتباه بدهد تا امتحان کند واقعا چه اتفاقی می افتد.
دلایل زیادی وجود دارد که چرا این تحقیق مهم است.
هنوز چیزهای بیشتری وجود دارد که ما باید در مورد چگونگی تاثیر مغز بر احساسات و رفتار یاد بگیریم و اینکه چگونه درمان می تواند مغز را تغییر دهد. مطالعاتی از این دست گامی بزرگ در تحقق این ارتباط هستند. با این حال تجربه نشان داده تاثیر روان درمانی بر مغز و شیوه فکر کردن ما غیرقابل انکار است و همه به نوعی از آن تاثیر می گیریم. حتی مطالعه مقاله و مطلب با موضوع روانشناسی به مرور شیوه تفکر و ساختار مغز انسان را تغییر می دهد.
اگر از موضوعی مرتبط با ذهن و روان خود رنج می برید، صحبت با متخصص روانشناس می تواند به مرور شیوه فکر کردن شما را تغییر دهد. این روند زمانبر اما حتمی است.