بستن
کد خبر: ۱۰۶۶۷۴۷
موتیف‌هایی بر محور جانشینی و هم‌نشینی

موتیف‌هایی بر محور جانشینی و هم‌نشینی

آرمان ملی : اثر مدنظر در این گفتاورد دفتر شعر: «آسایشگاه متروک با یک مهتابی روشن» از مریم موفقی است که در سال1402 توسط انتشارات اسین به چاپ رسیده و دومین دفتر شاعر است.

. او در مجموعه اول خود با نام او «زخم‌های کهنه‌ی یک عروسک» در زوایایی زیر تأثیر شعر نوگرا به سرآیندگی می­پردازد و اغلب اشعار مینی‌مال(کوتاه) و در واقع نمادی از دردمندی و من فردی‌–‌شخصی خود سراینده نسبت به درونیّات خویش‌اند، اما در دفتر جدید می­توان ابراز داشت که موفقی در دنیای شعر، در ابعادی توانسته موفق نشان دهد. فرهنگ کلمات در شعر، زمانی فرهنگ‌مند و چندگانه صدا و چندگونه معنا می­شوند که زبان در راستای همین کلمات به تعریف می­رسد و به تعریف رسیدن زبانِ شعر توسط کلمات صورت می­پذیرد. گمان می­رود موفقی جهان‌بینی کلمات را با تکیه بر نهان‌بینی شعر تغییر داده و با جهان پسا‌نوگرا، ارتباطِ بهتری را درجهتِ نیلِ به بایستگی‌ها در شعر برقرار کرده است. از مؤلفه‌های شعر پسا‌نوگرا می­توان دو مؤلفه را در این دفتر شعر به‌خوبی مشاهده کرد؛ نخست: نگاه متفاوت و ساختارشکنی است و دو دیگر، مفاهیمی کُلاژگون، دو پهلو و تجریدگراست که در زبانِ سرآینده در زوایایی قابلِ تأمل و تفعل و احساس است. تم (‌درونمایه‌ی) این اشعار اغلب اعتراضی- انتقادی است و در جهاتی هم سُرآینده به عشق و اجتماع توجه می­کند؛ به طوری که من اجتماعی بیشتر از من فردی–شخصی در شعر شاعر دیده می­شود که این فرآیند می­تواند بر پایه‌ فرآیند (فراتجربه) سُراینده شکل و شمایل پذیرد زیرا گذر زمان پیامدی به نامِ تجربه را به همراه دارد و زیست تجربی و تجربه‌ زیستی هر شاعر می­تواند به زبانِ شعرِ آن کمکی بایسته و شایسته باشد. اشعارِ این مجموعه از حیثِ معنا گاهی سرخوش‌اند و گاهی هم غمناک و تریلر(هیجان و احساس) نشان می‌دهند. معنا مستقیماً در اشعار نمود ندارد؛ بلکه با گریزهایی پنهانی به دنبالِ آشکار کردن خود در معانی دیگر است. شاید بتوان گفت دیگری در متن بیشتر از خودِ متن خودنمایی می­کند که این فرآیند از خصیصه‌ها و پارامترهای شعر امروز به‌شمار می­رود. صنعت واژه‌گزینی از دیگر عناصری است که در این دفتر شعر نِماد و نُمود دارد؛ زیرا که سُراینده از واژِگانی اجتماعی و مصنوعی که متعلقِ به زمانِ امروز هستند بهره‌مند و مُستفاد می­شود که این مهم خود می­تواند روندی رونده در زبانِ شعر امروز به‌شمار آید. منیّتِ در شعر می­تواند منِ فردی – شخصی باشد که شاعر بیشتر درد و دردمندی شخصی و درونی دارد اما منِ اجتماعی شاعر را به داخلِ جامعه و جهانِ بیرون هدایت می­کند و زبانِ آن با جامعه پیوند می­خورد؛ به‌طوری که به شاعری دغدغه‌مند و اجتماعی مبدل می­شود. دیگر نکته دیالوگ‌سُرایی است که این دیالوگ‌ها در سیرِ اندیشگی زبان تبدیلِ به مونولوگ می­شوند. زبان شاعر در واقع مونولوگ‌هایی را بیان می­کند که پیامد این مونولوگ‌ها مضمون‌هایی دیالوگ‌وار است؛ به مانندِ این نمونه: « قفسی درگلویم گیر کرده/ پرنده­اش سال‌هاست/ با صدای تو/ از خواب می‌پرد» نوعی پلی‌فونی (یا چند صدایی) در شعر محسوس است که با مونولوگ آغاز می‌شود، اما صدای توی شعر را تبدیلِ به منِ اجتماعی می­کند. در واقع دموکراسی واژِگان در این دفتر در جهت نطقی اجتماعی پیدا و هویداست به‌سانِ: «نان را/ برای گندم/ تعریف کردم/ خوشه خوشه گریست/ کودکی گرسنه/ در خوابش جیغ می­کشید.» درونمایه‌ شعر از موتیف‌هایی جانشینی- هم‌نشینی بهره‌مند شده و کاملاً دموکراسی واژِگانی چون: نان، گندم و خوشه علاوه بر اینکه مراعاتِ نظیر هستند، در جهتِ نیلِ به یک معنای واحد نیز در تلاش و تکاپویند. چند‌گانگی معنا در شعر به چندگونگی تبدیل می­شود و شعر از تجریدگرایی قابل ملاحظه‌ای هم بهره‌مند شده است. چند دیگر، حضورِ زبانِ تعاملی- تقابلی در برخی از اشعارِ موفقی است که در قالبی هنری قالب گرفته است. گفت‌و‌گو و گفت‌و‌گومندی کلمات درجهتِ نیلِ به یک مقابله که منجرِ به دموکراسی واژِگان از برای تصویری معنایی است از دیگر مؤلفه‌های ادبی- فکری در این دفتر محسوب می­شود. پی‌رنگ(یا طرح) نیز در برخی از اشعار شاعر به چشم می­آید با نمونه‌ ذیل: «از شیشه‌ی اتوبوس نگاهت کردم/ من می­رفتم؟/ تو می­رفتی/ شاید هم ماه می­رفت/ هر چه بود/ بُغضی تلخ شد/ درگلوی ایستگاه/ و جاده­ای که شب را دور می­زند/ ترسی از مرگ نداشت.» شعر نوعی تجریدگرایی را دنبال می­کند که پیامد آن، پیرنگی قابلِ ملاحظه است. ذهنیتِ شاعر می­خواهد طرحی از یک منظر اجتماعی را با استفاده از صنعتِ دیالوگ دربافتی عاشقانه به تصویر بکشد. درد سُرآینده ازخود شروع می­شود و چنان کودکی آنقدر می­دود تا بزرگ شود تا که به قله‌ دردمندی برسد و این دردمندی را با زبانِ شعر چنین بازگو می­کند: «آسایشگاهی متروکم با یک مهتابی روشن/ بر پیشانی سیزدهمین اتاق/خالی از سکوتم/ بی‌بهانه‌ی فریاد/ بی‌تفاوت به تماشا نشسته‌ام/تا کسی بیاید / و چراغ را خاموش کند.» شاعر در بین خود و بی‌خود در رفت و آمد است و نمی‌داند چه گفتن‌های خود را با چه چگونه گفتنی بیان کند. وضعیتی از خود و جامعه را بیان می‌کند که اُپوخِهْ‌وار(معلق وار) درحالِ ریشتن و زیستن است. به هر روی، دفترِ شعرِ: «آسایشگاه متروک با یک مهتابی روشن.» به نوبه‌ خود توانسته از مؤلفه‌های شعر امروز اقتباس کند؛ اگرچه پیامد این اقتباس می­تواند با سبک و روش‌هایی تازه‌تر درآثارِ بعدی سُراینده نمایان شود.

انتشار :
ارسال نظر
آخرین اخبار
پربازدیدترین اخبار