آرمان ملي – مطهره شفيعي: در جايگاههايي بود که انتقادات زيادي متوجه او نميشد و در سالهايي که رياست قوهقضائيه را برعهده داشت به نحوي عمل کرد که منتقدان سياسياش ميدان چندان بزرگي براي انتقاد از عملکردش نداشته باشند، اما امان از روزي که دربهاي پاستور به روي او گشوده شد. سيدابراهيم رئيسي نه مانند زمانيکه توليت آستان قدس را داشت روزهاي آرامي را گذراند و نه مانند روزهايي که بر کرسي قاضيالقضات تکيه زده بود، در مقام پرسشگري قرار داشت. او در جايگاهي قرار گرفت که بايد پاسخ دهد و توجه ميليونها ايراني به تصميمات وعملکرد دولت اوست. اين مسير براي يک رئيسجمهور طبيعي است اما آنچه رئيسي را از ساير روسايجمهور متمايز ميکند به جرياني مربوط است که در سال 1400 براي نشاندن او بر کرسي رياستجمهوري خود را مشتاق نشان داد؛ اما پس از گذشت يکسال نيات واقعي خود را آشکار کرد!
تخريبگران در لباس دوست
در سال 1400 اصولگراياني که تا پيش از آن تمرکز و اصرار زيادي به کانديداتوري شخصيتهايي مانند سعيد جليلي براي رياستجمهوري داشتند، ناگاه از او رويگردان شدند و خود را حامي سيدابراهيم رئيسي نشان دادند. حتي ديگر کانديداهاي جريان خود را خواستارانصراف از کانديداتوري کردند. در زمان انتصاب وزرا هم برخي اوقات خود را مخالف نشان دادند اما ميدانستند که پروژه اصلي يکسال و نيم پس از عمر دولت سيزدهم آغاز خواهد شد. پروژه تغيير چهره و جلوس بر کرسي منتقدان رئيسي! بنابراين نقش اصلي اين پروژه را رسانهها و تشکلهاي کوچک آنها ايفا ميکنند، مانند بسيج دانشجويي دانشگاه اميرکبير که 6 ديماه خطاب به رئيسي نوشت: « رياستجمهور در جلسه نظارت ستادي وزارت صمت اعلام ميکنند: دلايل گران شدن کالا بايد شفاف بيان شود! آقاي رياستجمهور ديگر زمان تعيين بايدها و نبايدها گذشته است. تريبون رياستجمهوري هم، تريبون سخنوري و گفتن از اقداماتي که بايد انجام بشود نيست! تريبون عمل است. گراني بيش از حد اقلام و دلار، يد مردانه ميطلبد مردم چشم انتظار اقدامند نه گفتن از دلايل! بسما...!» يا کيهان که پيشتاز انتقاد به دولت رئيسي شد و در ارديبهشت نوشت: « بهرغم خبرهاي مسرتبخش درباره برکناري مديران ناکارآمد، بعداز گذشت نزديک به 9 ماه از تشکيل دولت مردمي، تصور ميشود برخي از مديران ناکارآمد قبلي بر سر کار باشند که نه انگيزه خدمت و نه از روحيه خدمت برخوردارند، امري که نشان ميدهد روند جابهجايي مديران خسته و بيانگيزه به کندي صورت ميگيرد.» يا روزنامه رسالت 28 آذرماه چنين به انتقاد از رئيسجمهور پرداخت: «از دولت سيزدهم نيز يکسال و نيم گذشته است. نجات اقتصاد و توجه به معيشت مردم، غالب شعارهاي مسئولان فعلي را تشکيل ميدهد. بهرغم دويدنهاي ستودني، محصولات نامرغوبي به دست مردم رسيده است؛ حالا اين را به دولتهاي قبلي و زمين مينگذاري شده و تحريم و امثالهم گره بزنيم يا نزنيم، دردي از مردم دوا نميکند. کساني هم که مسئوليت پذيرفتند پيش از اين هم در بدنه حاکميت کشور بودند و از سوئيس نيامدند! فلذا به مختصات کشور احاطه داشتند و با علم و اميد به اصلاح، به بهارستان و پاستور قدمرنجه فرمودند.» يکي از چهرههايي که سوداي حضور در انتخابات رياستجمهوري 1400 را داشت سعيد محمد بود که ردصلاحيت شد و پس از آن بر جايگاه دبيري شورايعالي مناطق آزاد تکيه زد اما خيلي زود حکم برکناري در دست داشت. طبيعي است که او هم در اين پازل نقشي داشته باشد و بگويد: «ناهماهنگي و کمتجربگي از آفتهاي تيم اقتصادي دولت است. مطمئنا ترميم تيم اقتصادي با نگاه کارآمدسازي از اولويتهاست. البته سکوت مجلس جاي تامل دارد.»
منحرف کردن اذهان
بخشي هم در اين پازل وظيفه منحرفکردن اذهان را دارد و ادعاهايي را مطرح کند که اذهان به سمت اهداف آمران اصلي نرود. بهعنوان نمونه روزنامه جوان مينويسد: «اصلاحطلبان، از رئيسي ميخواهند استعفا دهد تا خودشان روي کار بيايند و برنامههاي غرب را اجرا کنند.» يا جهاننيوز که مينويسد: «فقط بازخواني بلايي که اعتداليون بر سر معيشت مردم آوردند براي باطلکردن آرزوهاي خام اين جريان منزوي کافي است. بازي با سلامت مردم تا روزي هفتصد کشته کرونايي و تعليق اقتصاد، سلامت و هرچيز ديگر به برجام، تحريم و FATF هيچگاه از ياد مردم نخواهد رفت. رويکرد اخلاقمدار آيتا... رئيسي بهرغم توصيههاي اکيد به ايشان در اعلام اوضاع اسفباري که تحويل دولت سيزدهم شد، قطعا يکي از دلايل ايجاد اين توهم است.» اما ظاهرا اين ترفندها نخنما شده و تاثيري نداشت.
اصلاحطلبان همکاري ميکنند
اصلاحطلبان بر تامين منافع ملي تاکيد دارند، بنابراين براي آنها شکست رئيسي خوشايند نيست و در برهههاي مختلف براي همکاري با آن دولت اعلام آمادگي کردهاند. حتي روحاني در جايگاه رئيس دولت قبل که مورد هجمه حاميان دولت فعلي است هم از اعلام آمادگي براي کمک به دولت رئيسي دريغ نکرد. احمد زيدآبادي، فعال سياسي نزديک به اصلاحطلبان هم چندي قبل نسبت به برنامهاي که براي تخريب دولت از سوي دوست نمايان او طراحي شده بود، هشدار داد و گفته بود: «هر که ميگويد بدون احياي برجام، اقتصاد ايران قابل کنترل است، نقشهاي براي شکست دولت کشيده است. پس از آنها برحذرباش!» يا اسماعيل گراميمقدم تصريح کرده بود: «اصلاحطلبي فقط با انتقاد تعريف نميشود. ما اصلاحطلب هستيم براي آنکه منافع ملي را تأمين کنيم و اگر دولت آقاي رئيسي بتواند اصلاحاتي مهم در کشور بهوجود آورد و مشکلات را رفع کند، از آن حمايت ميکنيم.» بنابراين بهنظر ميرسد اکنون وقت آن است که رئيسي از اصلاحطلبان مدد بخواهد.