شرايطي که طي هفتههاي اخير پس از اعتراضات ايجاد شده و همچنين بيثباتي که نسبت به ساماندهي اعتراضات مردمي در کشور وجود دارد، محصول اين مهم است که طي سالهاي گذشته نهادها و نيروهاي واسطه که ميتوانند ميان دولت و توده جامعه نقش ايفا کنند و انتقال دهنده پيامها و مطالبات ميان دولت و جامعه باشند، به حاشيه رفتهاند. بازيگر فضاي فعلي سياسي ايران احزاب نيستند. در واقع با کنار رفتن نهادهاي مدني و توده جامعه که فاقد سازمان است تحت عنوان جامعه تودهاي مطالبات و خواستههاي خود را پيگيري ميکنند و اين امر در واقع همان خروجي عملکرد گذشته دولتهاست. البته به رسميت شناختن به اين مفهوم نيست که دولت صرفا به احزاب مجوز فعاليت بدهد، اما در مقطعي مانند انتخابات برخي نيروها رد صلاحيت شوند. در گذشته به گونهاي با احزاب رفتارشد که فعالين سياسي با در نظر گرفتن اينکه مبادا مدام با شرايط خاصي مواجه شوند ناگزير به سکوت ميشوند به همين دليل بايد گفت مسالهاي که به خروج کشور از بحران ميتواند کمک کند تقويت نظام نمايندگي است نه صرف اينکه نمايندهها و احزاب و گروهها با هم به گفتوگو بپردازند. وقتي که نظام نمايندگي توسط حاکميت تقويت و به رسميت شناخته شود و نماينده مجلس بايد عصاره ملت باشد، در آن زمان است که ميتوان انتظار داشت نهادهاي واسطه نقش خود را به درستي ايفا ميکنند و مسئوليت و پيامدهاي رفتارها و اتفاقات اجتماعي را هم بپذيرند.