تحليل انتقادي ترجمه
محمدرضا اربابی مترجم، زبانشناس
يادداشت حاضر با يادداشتهاي قبلي زير چتر نقد متفاوت است. زيرا به اثري ترجمه شده نميپردازد. بلکه اثري در باب ترجمه را مورد بررسي قرار ميدهد. به عبارت بهتر قرار است اثري درباره نقد ترجمه «زير چتر نقد» قرار گيرد. «تحليل انتقادي ترجمه» اثري علمي-پژوهشي از دکتر عليرضا خانجان است که نشر آگه در سال 1400 آن را به زيور طبع آراست و روانه بازار کتاب کرد. اين اثر به موضوعي مهم و راهبردي به نام نقد ترجمه ميپردازد و کوشيده تا مدلي علمي و در عين حال کاربردي براي نقد ترجمه مبتني بر نقشگرايي ارائه نمايد. خانجان در مقدمه کتاب و البته پيش از آن در نشستهايي که توسط انجمن صنفي مترجمان درخصوص نقد ترجمه برگزار شده، به اين موضوع اشاره کرده است که جرقه اوليه تحليل انتقادي ترجمه در جريان رساله دکتري وي خورده و درحقيقت واکنشي بوده است به مدل نقد ترجمه جوليان هاوس. خاطر نشان ميسازد دکتر عليرضا خانجان، دانشآموخته دکتري زبانشناسي از دانشگاه اصفهان، مترجم و پژوهشگر حوزه ترجمه است. خانجان در پيشگفتار اين اثر به خوبي سه کارکرد را براي نقد ترجمه تبيين ميکند که عبارتند از: سازندگي، اصلاح و بهبود؛ اداي حق نويسنده و خواننده؛ آگاهي بخشي. به واقع ميتوان نقد را اصلاحگر دانست و نقدي که چنين هدفي را دنبال نکند، بهنوعي بيراهه رفته است. همين دليل است که بهجاي تيغ نقد، چتر نقد را برگزيدهايم. زير چتر نقد است که ميتوان به اصلاح و بهبود کيفيت ترجمه اميدوارتر بود. از طرفي ديگر مترجمي که دست به ترجمه اثري ميبرد بايد هم به نويسنده متعهد باشد و هم به خواننده و نقد اصلاحگر ميتواند به اداي دين مترجم به نويسنده و خواننده کمک کند. و اما درباره آگاهيبخشي، بايد گفت نقد علمي و کاربردي ذائقه مخاطب را ارتقا ميدهد و همين امر گزيش ترجمه و مترجم را براي او تسهيل ميکند. آنچه به اعتقاد راقم اين سطور بايد به کارکردهاي سهگانه مورد اشاره خانجان براي نقد اضافه کرد، «آموزش» است. نقد نظريهبنياد ميتواند براي مترجمان نيز جنبه آموزش داشته باشد. خوانده و شنيدهايم که برخي مترجمان نامدار گذشته نيز به تطبيق ترجمههاي خوب بامتن اصلي بهعنوان راهبردي آموزشي اشاره کردهاند. بنابراين براي نقد نيز ميتوان کارکرد آموزشي در نظر گرفت. زيرا الگوي انديشيدن و راهبردهاي منتخب مترجمان را نيز بهبود ميبخشد. دکتر خانجان در «تحليل انتقادي ترجمه» نقد علمي را از نقد ژورناليستي متمايز کرده و داشتن چارچوب نظري و نظاممندي را مرز تميز بين اين دو نوع نقد عنوان ميکند. البته ايشان در اين اثر ارزش نقد ژورناليستي را نفي نميکند اما به اعتقاد نگارنده، نقد ژورناليستي در شرايط اکنون با کارکرد آگاهيبخشي مخاطب همخواني بيشتري دارد و در نتيجه نبايد از آن غافل شد. متاسفانه آنچه شاهدش هستيم، انباشت مقالهها و پاياننامههاي علمي متعدد نظريهبنياد و نظاممند در حوزه نقد است که به سبد مطالعه مخاطب عام کتاب راهي نيافتهاند. بنابراين ضمن تأکيد مجدد بر اهميت نقد ژورناليستي، به نظر ميرسد شايسته و حتي بايسته است به همپوشانيهاي نقد علمي و ژورناليستي نگاهي ويژه داشت. «تحليل انتقادي ترجمه» در 5فصل به مخاطب ارائه شده است که شامل مقدمه، ارزيابي کيفيت ترجمه از نگاه ديگران، زمينه نظري، بازخواني و نقد الگوي ارزيابي کيفيت ترجمه و پيشنهاد الگوي تحليل انتقادي ترجمه است. خانجان کوشيده تا در فصل «زمينه نظري» مباني مدنظر براي الگوي خود را تبيين کند که به نظر کافي و ضروري ميآيد. در فصل پنجم نيز علاوه بر معرفي الگوي خود، نمونههايي از کاربرد عملي الگوي تحليل انتقادي ترجمه را ارائه کرده است که در نوع خود جالب توجه و کاربردي است، گرچه افزودن نمونههاي بيشتر ميتوانست در کاربرديتر کردن اين اثر مفيد باشد و آن را به کتاب کاري براي منتقدان ترجمه تبديل کند؛ موضوعي که پيشنهاد ميشود نويسنده آن را براي ويراستهاي بعدي مدنظر قرار دهد. نکته مهم ديگري که در اين اثر چشمنواز است، ارائه تبيينها و توضيحات بيشتر در پيرامتن اثر بهويژه پانوشت است. توضيحات ارائه شده سودمند و در برخي موارد ضروري هستند. در بررسي «تحليل انتقادي ترجمه» نبايد از قلم شيوا و انسجام کلامي خانجان غافل شد. وي زباني پيراسته و قلمي ويراسته دارد که خوانش اثري علمي را هم براي مخاطب پژوهشگر و هم علاقهمند به نقد تسهيــــل ميکند. اميــــد است ايـــــــــن اثر بتواند مبنـاي توليدات بيشتــري در حوزه نقد ترجمه قرار گرفتــــه و به توسعه نقــد علمي و کاربــردي کمک کند.
ارسال نظر