جریان سوم مردم را امیدوار میکند
آرمان ملی- محمدهادی علیمردانی: کاهش میزان مشارکت مردم در انتخابات یکی از چالشهای موجود در کشور است. نامزدهای احتمالی انتخابات که تاکنون اعلام حضور کردهاند، نسبت چندانی با احزاب فعال نداشته و بهنظر میرسد، ساختار حزبی در ایران هنوز به بلوغ کافی نرسیده است. در همین خصوص «آرمان ملی» گفتوگویی با فریدون عباسی دوانی نماینده مجلس یازدهم و نامزد احتمالی انتخابات داشت که در ادامه میخوانید.
مـقام معظم رهبری بارها انتخابات پرشور را مورد تاکید قرار دادهاند. ارزیابی شما از میزان مشارکت مردم چیست و فضای کشور تا چه حد انتخاباتی است؟
مقام معظم رهبری این دیدگاه را داشته و در هر دوره از انتخابات همین توصیهها را به مردم شریف ایران میکنند که توصیههای کاملا درستی نیز هست. مشارکت مردم در انتخابات یعنی تثبیت سیاسی نظام بیش از گذشته و این مطلوب نظام انقلابی است که با توجه به قانونگرا شدن و نهادینه شدن بسیاری از مسائل به سمت پذیرایی بیشتر مردم نسبت به نظام حرکت کنیم. این بحث منطقی است، اما عملکردهای اجرایی و عملکردهای قوهمقننه و قضائیه، باید با این توصیه رهبر انقلاب تناسب داشته باشد. میبینیم در دوره گذشته مجلس مشارکت مردم مطلوب نبود و شاید یک سوم واجدین شرایط در رایگیریها شرکت کردند. این نشان میدهد که مردم نسبت به مشارکت در انتخابات هیجان لازم را نداشته یا آن را در امور خود موثر نمیدانند. این امور تنها معیشتی نیست. عمده مشکل در عدم وجود انسجام مدیریت است. جناحهای مطرح کشور در صحنه سیاسی و در قوای مختلف حاضر هستند اما اینها هماهنگی و انسجام لازم را برای اداره کشور به نحوه مورد درخواست مردم، ندارند. اگر بخواهیم انگیزه مشارکت انتخاباتی در مردم ایجاد شود، باید به سمتی حرکت کنیم که همه سلیقهها و علائق مختلف سیاسی و جناحی که در چارچوب
نظام اسلامی قرار دارند، در صحنه بوده و در جهت حل مشکلات کوشا باشند. اگر این موضوع را به مردم ثابت کنیم، مشارکتی که در انتخابات ریاست جمهوری سالهای 88 و 96 وجود داشته تکرار خواهد شد.
بعضی از چهرههای سیاسی انتقاد دارند که چرا نامزدهای انتخاباتی به صورت حزبی انتخاب نمیشوند. دیــدگاه شمـا درباره قدرت گرفتن تحزب در ایران چیست؟
ما احزاب قدرتمنــد و ریشهدار نداریم و شاید طبیعت یک نظام انقلابی باشد که با گذشت 40 سال هنوز شرایط این موضوع در کشور فراهم نشده باشد. ما اصلاحطلب و اصولگرا در کشور داریم و ذیل این دو عنوان زیرمجموعهها و تشکیلاتهایی هستند که ثبت قانونی نیز شدهاند. اگر به وزارت کشور مراجعه کنید، فهرستی از احزاب ثبت شده را در اختیار دارند اما این احزاب ریشههای لازم را نداشته و بیشتر در زمان انتخابات وارد صحنه میشوند. احزاب در آگاهیبخشی به جامعه نقشی نداشته و بیشتر ریشههای سیاسی دارند. آن ریشهها نیز به صورتی است که اطلاع از اساسنامه و مرامنامه این احزاب ممکن نیست. تشکلهای سیاسی باید به سمتی بروند که سیاستهای داخلی و اقتصادی، فرهنگی، نگاهشان به انقلاب، دیدگاههای حضرت امام، اصل ولایت فقیه و آزادیهای اجتماعی مندرج در قانون اساسی مشخص باشد. نباید سخنان بعضا نابجایی به تناسب زمان بیان شده، وعدههای تو خالی داده شود و مردم با امید به احقاق وعدهها رایدهند. زمانی که این وعدهها داده شد، ماجرای چوپان دروغگو پیش میآید. خطاب به جناحهای سیاسی میگویم، اگر این وعدهها داده شد اما محقق نشد، چه دلیلی دارد که مردم دوباره
اعتماد کنند. این بیاعتمادی به سمت احزاب نرفته و به سمت نظام میرود، زیرا اینها مشخص نیست، از چه حزبی هستند. هرگز نمیتوانید یقه جناحهای سیاسی را بگیرید که وعدههایی که دادید چه شد؟ سپس مجدد تلاش میکنند تا با تبلیغات داخلی و خارجی خود را به جامعه تحمیل کنند.
سوال ابتدایی گفتوگو را تکرار میکــنم. آیا فضای مردم به فضای انتخاباتی نزدیک است؟
با ورود چهرههای مستقل که در طول 42 سال گذشته نشان دادند برای آرامش و رفاه مردم کار میکنند و عزت و افتخار کشور را در نظر میگیرند، سابقه خوبی داشته باشند و در گذشته سیاسی و جناحی نبوده باشند، اگر مردم واقعا چنین چهرههایی را در میان نامزدها ببینند، فکر میکنند جریان سومی در انتخابات وجود دارد که از جنس خود آنها است. در این صورت مشارکت بالا خواهد رفت. باید به سمت جلب اعتماد مردم نسبت به حاکمیت حرکت کنیم. این موضوع حالا در دست نیروهای مستقل است تا به صحنه بیایند و نشان بدهند، از همه جناحها در حکومتداری و حکمرانی کشور استفاده میکنند، یعنی در این زمینه امتحان خود را پس داده باشند. ما راهی غیر از این نداریم. مردم احساس کنند، افرادی که میخواهند راس قوه اجرایی را در دست بگیرند و در روابط با دو قوه دیگر تاثیرگذار باشند، باید نشان داده باشند که برای مردم و نه یک جناح سیاسی خاص کار خواهند کرد.
این شعارها در سالهای 84 و 88 از سوی آقای احمدینژاد نیز داده میشد. تفاوت این صحبت شما با آن مسائل چیست؟ آیا دولت آقای احمدینژاد را موفق میبینید؟
دولت نهم، محصول عملکرد دولتهای هفتم و هشتم است. ما نمیتوانیم بگوییم عملکردی که دولتهای هفتم و هشتم داشتند، در روی کار آمدن دولت نهم تاثیر نداشته است. دولتهای یازدهم و دوازدهم نیز محصول عملکرد دولتهای نهم و دهم است. جامعه داشت 8 سال به سمت شعارهای توسعه سیاسی حرکت میکرد، مردم آن را نپذیرفتند و شعار عدات برای آنان مطلوبتر بود. رای دادند و عدهای از مردم هنوز بر آن رای باقی هستند. ممکن است، جریان اصلاحات و کارگزاران از عدالتخواهی مردم خشنود نشود اما این در جامعه وجود دارد، همانطور که آرمان توسعهطلبی در جامعه خواهان دارد. باید بین اینها بالانسی ایجاد کنیم، نه اینکه آن را نفی کنیم. هم پیشرفت کشور و هم عدالتخواهی مدنظر باشد. افرادی وجود دارند و علایق سیاسی و جناحی آنان متفاوت است، اگر کسی بیاید و از همین افراد در چارچوب نظام استفاده کند، کمکم به سمت جامعهای مطلوب که مشخصات یک جامعه اسلامی- ایرانی را دارد، حرکت خواهیم کرد.
شــعــارهای توسعــه سیاسی در دولــت اصلاحات داده میشد، اما آرمان عدالت هرگز و در هیچ دورهای مورد غفلت نبود. چرا تاکنون به دولت جامعی که اشاره کردید، دست پیدا نکردهایم؟
ظرفیت پیشرفت با الگوی اسلامی ایرانی در کشور وجود دارد و میتواند محقق شود. عدالت نیز میتواند گسترش پیدا کند. این امر مشروط بر آن است که قوای ما با یکدیگر سازگار باشند. عدم سازگاری و انسجام مدیریتی که در قوای سهگانه وجود دارد، باعث شده نتوانیم شعارهای جناحهای اصلاحطلب مبنی بر توسعهگرایی و پیشرفت ایران اسلامی را در کنار عدالت محقق کنیم. این امر، فرصت را برای افراد سودجو فراهم میکند.
از یکدستسازی حکومت دفاع میکنید؟
اگر کشوری بخواهد پیشرفت کند، باید انسجام مدیریت داشته باشد، این با یکدستسازی حکومتی که نام آن را میآورید متفاوت است. نمیگوییم یک حزب بیاید، چون ما حزب مشخصی نداریم که کار کرده باشد و افراد درون حزب امتحان خود را پس داده باشند، یعنی از شاخه دانشآموزی، دانشجویی، کارگری و کارمندی بالا آمده باشند و سیاستمداران رتبههای بالای جامعه و اقتصاددانان باشند. همچنین سیاست خارجی آن حزب نیز مشخص باشد. در کشور ما هنوز آن ساختارها وجود ندارد. همیشه فردگرایی وجود داشته و چهرهها شاخص میشوند اما عقبه آن شخص کیست؟ شما به هر کدام از افراد موجود نگاه کنید، مشخص است که اطراف او چه کسانی هستند یا امتحان خود را پس داده است. موافق نیستم این افراد دوباره کشــور را اداره کنند، چون پاسخ نمیگیریم. باید چهرههای مستقل به انتخابات بیایند و از ظرفیت کشور، مراکز علمی، دانشگاهها و حوزههای علمیه بهتر استفاده کنند. ما متفکران بسیاری در این کشور داریم. آنها چه سهمی در اداره کشور دارند. خطاب به دو جناح مطرح در کشور میگویم، اجازه باز شدن فضا برای حضور افراد جدید را بدهیم، آسمان باز نشده که تنها همین افراد آمده باشند تا مشکل ما را حل
کنند.
ارسال نظر