اجرای استندآپکمدی توسط روحانیون تنزل روحانیت است / طلبه باید مردم شناسی، جامعه شناسی و سواد رسانهای بداند
حجتالاسلاموالمسلمین محمدباقر نائیجی، عضو هیاتعلمی دانشگاه علوم توانبخشی و سلامت اجتماعی و مدیر حوزه علمیه امام حسن عسکری(ع) هروی تهران میگوید یک روحانی و مبلغ دین باید تلاش کند تا جامعه پویاتر و بانشاطتر شود و رویکردهای نوین را با رویکردهای سنتی درآمیزد و کمک کند تا جامعه در مسیر درست زندگی قرار گیرد اما باید بررسی کنیم که آیا حضور در رسانه ملی برای اجرای استندآپکمدی به تحقق این امر کمک میکند یا این حضور صرفا برای اجرای یک نمایش است؟

آرمان ملی آنلاین خبرآنلاین نوشت، حجتالاسلاموالمسلمین دکتر محمدباقر نائیجی، عضو هیئتعلمی دانشگاه علوم توانبخشی و سلامت اجتماعی و مدیر حوزه علمیه امام حسن عسکری(ع) هروی تهران، در گفتوگو با «مبلغ» به بررسی بایستههای حضور روحانیت در رسانه ملی و نحوه بهرمندی مبلغان علوم دینی از ابزارهای نوین رسانهای در راستای تبیین معارف اهلبیت(ع) پرداخته است که متن آن را در ادامه میخوانید.
ارزیابی شما از حضور روحانیون در رسانه ملی چیست؟ آیا استفاده از روحانیت در برنامه های صدا و سیما برای خنداندن مردم متناسب با رسالت دینی آنها انجام میشود؟
به نظر میآید حضور روحانیت در میان مردم و نحوه مواجهه روحانیت با مردم، از طریق رسانه بسیار مهم باشد. به هر حال شما میبینید که برخی از روحانیون عزیز و طلبه های گرامی در نقشهایی مثل کمدین یا اجرای برنامه های شاد برای کودکان یا اجرا در رسانهها حضور دارند، و به این شکل با مخاطبان شان ارتباط بر قرار میکنند. این حضور یک چالش است و البته راهکارها و رویکردهایی نسبت به آن وجود دارد، بعضی این حضور را نقد میکنند و بعضی دیگر آن را میپسندند و البته این برای امروز هم نیست یعنی در گذشته نیز بعضی از شخصیتها در برنامه های مختلف رسانه به شکل های مختلف و با برنامه های نو و نوین تر، سعی میکردند با مخاطب خودشان ارتباط برقرار کنند.
امروزه به علت گسترش فضاهای مجازی و رسانه های نوپدید و نوین این مسئله بیشتر در بین مردم نمود پیدا کرده است و بیشتر به آن میپردازند و به دلیل گستردگی ارتباطات و ارتباطاتی که در فضای بینالملل وجود دارد و نیر به جهت شبهات مختلفی که مطرح میشود، انتقادها هم به روحانیت و هم نسبت به دین بیشتر شده است. به هر حال یکی از مسائلی که امروز مطرح است و هر از گاهی با بعضی نمایش ها، سخنان و تبلیغاتی که بعضی طلبهها در فضای مجازی و رسانه های دیگر دارند، این چالش یا این سؤال مطرح است که آیا این نحوه ورود یک شخص روحانی، در رسانهها درست است یا خیر؟
برخی از این جهت انتقاد میکنند که سطح کار یک طلبه و نحوه ورود یک روحانی در سانه ملی آن هم به این شکل، او را از جایگاه و مقامی که دارد، تنزل میدهد و پایین میآورد یا نگاه مردم را نسبت به لباس روحانیت خدشه دار میکند، بعضیها هم با نگاه مثبت به آن نگاه میکنند و در پاسخ میگویند که اتفاقا یک روحانی باید اینطور در فضاهای مجازی وارد شود و با زبان روز و با استفاده از قابلیت های جدید فناوری، بتواند با مردم ارتباط برقرار کند. از آن طرف هم ممکن است انتقادهایی به رسانه ها، خصوصا رسانههایی که حکومتی هستند وارد شود که این رسانهها چرا درمورد مسائل مربوط به روحانیت و حضور مبلغین و برنامههایی که جنبه دینی و مذهبی دارد، یک ساختار منظم ندارد.
ابتدا لازم میدانم در این رابطه نکاتی را مطرح کنم؛ اول اینکه به هر حال درباره این مسئله نه نفیا و نه اثباتا نمیشود خیلی راحت صحبت کرد، یعنی نمیشود به صورت کلی آن را نفی کرد یا به صورت کلی آن را مثبت دانست و به آن از جنبه اثباتی نگاه کرد. یعنی باید در این زمینه بحث و گفتوگو شود، و کارشناسان در این باره صحبت کنند تا به یک نتیجهای برسیم. یعنی به این راحتی نیست که بگوییم حضور روحانیون به شکل کمدین در برنامه رسانه ملی یا در قالب کارهای دیگر، این کار درست یا اشتباه است، ولی به هر حال میشود در این باره حرف زد و گفتوگو کرد.
ما میدانیم که روحانیت از گذشته یک جایگاه مرجعیت فکری و دینی داشته است و روحانیت خودش به عنوان یک منبع علمی شناخته میشد، و نه فقط به عنوان یک پیام رسان و واسطه. یعنی رفتار، گفتار و نوشتار یک روحانی، حتی راه رفتن یک روحانی، پیام های خاص خودش را داشته است و همچنان هم دارد و مردم همچنان وقتی یک روحانی را میبینند به عنوان یک مرجعیت دینی و فکری او را میشناسند و توقعی که از یک روحانی دارند، در سطح بالایی دارد.
نکته بعدی اینکه هر پیامی که منتقل میشود - هر پیامی که باشد - ما با چهار رکن اصلی مواجه هستیم، یک رکن این پیام و انتقال آن، گوینده آن است، رکن دیگر شنونده است یعنی کسی که میخواهد پیام را دریافت کند و مخاطب پیام است. رکن سوم خود پیام است که شامل متن پیام و محتوای آن است. و رکن آخر؛ وسیله یا روشی است که قرار است آن پیام با آن منتقل شود. بنابراین ما در مواجهه با انتقال یک مطلب، پیام یا خبر، با چهار رکن مواجه هستیم. همچنین درباره پیام های دینی و تبیین معارف دینی و تبلیغ مطالب دینی هم با این چهار رکن مواجه خواهیم بود.
در موضوع پیامها و مطالب دینی؛ رکن پیام، دینی و معرفتی است که از منبع دین گرفته شده و صرفا یک خبر سیاسی یا معمولی نیست بلکه یک پیام وحیانی است که از قرآن یا روایات اهل بیت(علیهم السلام) است و جنبه الاهیئتی، دینی و معنوی دارد. گوینده و انتقال دهنده این پیام ها، معمولا کسانی اند که در لباس روحانیت هستند، کسانی که در حوزه های علمیه تحصیل کردهاند و در عرف جامعه میگوییم اینها در همان مسیر انبیا و به عنوان کسانی که ادامه دهنده نقش معلمی در جامعه هستند، قرار دارند. همان طور که انبیا راهبر و معلم جامعه هستند، روحانیت و طلاب هم این نقش را در جامعه و هم راستا با ایشان نقش معلمان اجتماع را بر عهده دارند. البته بدیهی است که مقام عصمت را ندارند.
در طرف دیگر با مردمان و مخاطبانی مواجه هستیم که این پیام را دریافت میکنند و سطحشان با یکدیگر متفاوت است، بعضی کودک و نوجوان هستند، بعضی زنان یا مردان اند، بعضی اهل دانشگاه هستند و بعضی مردم عام کوچه و خیابان هستند و در کل مخاطبان بسیار متنوعی در دریافت این پیام وجود دارند.
درباره محتوای پیام خیلی بحثی نداریم چون گفتیم محتوای پیام نشئت گرفته از منبع دینی و الهی است. اما درباره گوینده پیام، شنونده پیام و آن وسیله و ابزار انتقال آن باید دقت داشته باشیم و در اینجا حرف برای زدن است و باید در این رابطه بحث و گفتوگو کنیم.
سازوکار انتخاب روحانیون حاضر در تلویزیون چیست؟ به عبارت دیگر روحانیونی که در این عرصه حضور مییابند چه شاخصههایی باید داشته باشند؟
شخصی که لباس روحانیت را بر تن کرده است، در عین حال که باید به علوم سنتی از قبیل فقه، منطق و فلسفه و… تسلط کافی داشته باشد، لازم است مجهز به علوم و اطلاعات دیگری هم باشد و آنها را هم بداند. یک طلبه لازم است مردم شناسی (مخاطب شناسی) و جامعه شناسی بداند و با جامعهای که در آن زندگی میکند و کنشهایی که در آن جامعه وجود دارد، آشنا باشد. بتواند به نوعی با روانشناسی هم ارتباط داشته باشد و سواد اخلاقی، اجتماعی و رسانهای را بلد باشد. همه اینها برای یک روحانی الزامی است. البته مسلم است که دانستن همه اینها در سطح عالی شاید امکان پذیر نباشد ولی به هرحال یک روحانی وظیفهای دارد و به تناسب این وظیفه و رسالت سنگینی که دارد باید با این علوم که قطعا در جامعه اثرگزار هستند، آشنا باشد و در مسیر تبلیغ دین، کم کم اینها را بیاموزد و به کار ببندد. این مسئله لازم است چرا که هدف یک طلبه از درس خواندن و تبلیغ، تبیین کردن مباحث دینی و اصول و قواعد دینی است و میخواهد در اجتماع اثرگذار باشد و به رشد جامعه کمک کند.
یک روحانی و مبلغ دین باید کمک کند تا جامعه پویاتر و با نشاط تر شود و رویکردهای نوین را در رویکردهای سنتی در بیامیزد و کمک کند تا جامعه در مسیر درست زندگی قرار گیرد. به هرحال ما قائل به این هستیم که این عالم و این خلقت یک مبنایی دارد و بیهوده و بی علت نیست و پیامبران و امامان آمدهاند که به عنوان یک راهنما و مسیر شناس و مسیر ساز، برای قرار گرفتن در این مسیر به ما کمک کنند. در واقع رسالت امامان هم جاده سازی و هم کمک به مردم برای حرکت در این مسیر است. لذا یک روحانی، مسیر جاده سازی ندارد، یعنی قرار نیست مسیری برای رسیدن به خدا بسازد، او فقط وظیفه دارد ابتدا خودش و سپس مردم را در این مسیر هدایت و راهنمایی کند و به هموار شدن راهشان به سمت خداوند کمک کند. او یک معلم و راهنما است. یک روحانی باید بداند در کدام مسیر میخواهد راهنمایی کند، چه نقشی دارد و از چه ابزار و وسایلی میخواهد استفاده کند. یک روحانی آگاه به زمانه باید تشخیص دهد که امروز وظیفه اش چیست؟ ممکن است وظیفه یک روحانی ده سال یا صد سال قبل با وظیفه یک روحانی در زمان حال متفاوت باشد و لذا باید آن وظیفه را درست تشخیص دهد و طبق آن عمل کند.
روحانیونی که در چند روز گذشته ویدئویی از اجرای آنها در فضای مجازی دیده شد و با انتقاداتی مواجه شدند
اما هدف روحانیت از حضور در رسانه چیست؟ ما گفتیم یکی از ارکان انتقال پیام، روش و وسیلهای است که با آن پیام را منتقل میکنیم، رسانه یک ابزار است و یک روحانی باید بداند از چه ابزارهایی استفاده کند تا هدف رسالت خود را تحقق ببخشد.
در دورهای از زمان ابزارهای انتقال پیام سنتی بودند، مثل منبرها و تریبون نماز جمعه یا گفتوگوی رو در رو با مردم و تدریس کردن برخی دروس فقهی برای کسبه بازار، یا حضور محله محور یک طلبه در بین مردم یعنی یک روحانی در منطقه و محلی از زندگی مردم حضور مییافت و با مردم آن محله ارتباط داشت که البته امروز هم این روشها و ابزارها هنوز کاربرد دارند، اما تغییراتی در طول زمان داشتهاند. مثلاً در گذشته های دور وقتی یک منبری میخواست با مردم صحبت کند، باید صدایش را بلند میکرد و صحبت میکرد اما در طول زمان وسایلی اختراع شد مثل میکروفون و مسلم است که یک روحانی باید از آن استفاده کند، چون این وسیله کمک میکند که پیام آن روحانی بهتر به مخاطبینش برسد.
آیا حضور روحانیت در رسانه ملی به عنوان مجری برنامه های کمدین و شاد میتواند در انتقال مفاهیم دینی به جامعه اثرگزار باشد؟
در دهه های اخیر ابزار جدید رسانهای به نام صدا و سیما و تلویزیون در جامعه مطرح شد و بین مردم کارکرد پیدا کرد و به عنوان یک رسانه نوین چون جذاب بود با اقبال مردم مواجه شد. همچنان که ماهوارهها و اینترنت هم به عنوان یک ابزار جدید رسانهای با جذابیتهایی که دارند به سرعت بین مردم فراگیر شدند.
حالا موضوعی که در اینجا باید به آن پرداخته شود این است که آیا یک طلبه باید از این ابزارهای نوین استفاده کند یا نکند؟ آیا به عنوان یک گوینده وقتی ما میخواهیم یک پیام و معارف دینی را منتقل کنیم، میتوانیم از این ابزارهای جدید استفاده کنیم یا خیر؟ خب! عقل ما میگوید، همانطور که در طول تاریخ اتفاق افتاده است، یک روحانی وقتی میخواهد اثرگذاری بیشتری در اجتماع داشته باشد، باید از ابزار های نوین، و همچنین از روش های جدید و نوع ادبیات گفتاری نوین، استفاده کند، چرا که میخواهد متناسب با ذائقه جامعه محتوای دینی و تبلیغی خود را به گونهای ارائه کند که همچنان اثربخش و مورد توجه و استفاده مردم واقع شود. چون میخواهد پیامش را بهتر برساند و مخاطبین بیشتری را جذب کند و این کاملا امر مثبتی است. زیرا یک روحانی همانطور که زمانی در وسعت یک محله بود و اثرگذار هم بود، هم اکنون با کمک این رسانهها در سطح شهر و کشور فرصت تبلیغ دین را پیدا کرده است، و الآن با این ابزار و وسایل، میتواند به صورت گسترده با دنیا ارتباط برقرار کند و پیام دین را با استفاده از چنین ابزارهای جدیدی به همه دنیا برساند. لذا گریزی از استفاده نکردن از ابزارهای جدید و رسانهها نیست و بلکه استفاده از آنها مثبت هم هست.
حال این سؤال مطرح میشود که هدف ما از حضور در رسانه چیست و چه میخواهیم؟ آیا میخواهیم اثر گذاری و انتقال مفاهیم دینی و ساختن خود و جامعه را بیشتر کنیم یا فقط میخواهیم نمایش دهیم؟
پیام که مشخص است، من روحانی هم به عنوان گوینده آن مشخص هستم و مخاطب هم مردم هستند، پس میماند ابزار و روش ها. اینجاست که هدف خیلی مهم است و باید ببینیم که آیا من میخواهم خودم را نمایش دهم و بگویم من را ببینید و از این راه کسب درآمد کنم و خودم را جلوه دهم، یا میخواهم دین را به مردم معرفی کنم و معارف دینی را به مردم منتقل کنم. اگر این را متوجه شویم خیلی به ما کمک میکند.
بله این سؤالات در مورد منبر هم است، اما در مورد رسانه این سؤال خیلی مهم تر هست چرا که پهنه وسیع تری دارد و اثر مثبت یا منفی آن خیلی بزرگ تر خواهد بود و مواجهه مردم با آن خیلی بیشتر خواهد بود. پس این سؤال را باید از خود بپرسیم که هدفمان از استفاده از رسانه چیست؟ آیا قصد من به عنوان یک روحانی در رسانه ملی کمک به رشد دینی جامعه است؟ یا فقط یک نمایش اجرا خواهم کرد؟ به عبارت دیگر هدف این است که من به عنوان یک روحانی صرفاً نقش کمدین را دارم که فقط یک نمایش کمدی اجرا کرده باشم و خودم را نشان بدهم؟ بله این خیلی قبیح است و مورد تأیید نیست. اما چنانچه یک روحانی بدون اینکه خودش را یک کمدین یا استنداپ کمدی جا بزند، و از این فرصت و از این روش و وسیله برای انتقال مفاهیم دینی استفاده کند اتفاقا این خیلی هم پسندیده و مورد توجه مردم است.
البته در اینجا نگاه و برداشت مخاطبان هم بسیار مهم است. مثلا یک وقت پیش میآید که متناسب با موضوع، در بین صحبت هایم از یک لطیفه یا حرکات جدیدی استفاده میکنم که در انتقال آن پیام موثر است ولی یک وقت است که نه اینطور نیست. حالا باید ببینیم استفاده از لطیفه یا حرکاتی که انجام میشود؛ آیا با این روش مخاطب دارد به من نزدیک میشود و پیام و هدف را بهتر دریافت میکند؟ یا نه! مخاطب نه تنها از من دور میشود بلکه این حرفها و حرکات او را هدف اصلی که تبیین دین و انتقال درست مفاهیم دینی است، دور میکند؟ وقتی به این سؤال جواب بدهیم، مشخص میشود که آیا حضور روحانیت در رسانه درست است یا خیر.
ارسال نظر