| کد مطلب: ۱۰۶۳۶۴۹
لینک کوتاه کپی شد

اثری تاریخی- مذهبی با قصه‌ای تخیلی

حسن آخوندپور کارگردان سریال «عشق کوفی» درباره محتوای آن گفت: این سریال اثری تاریخی- مذهبی است که البته قصه‌ای تخیلی دارد و در حاشیه واقعه کربلا روایت می‌شود.

اثری تاریخی- مذهبی با قصه‌ای تخیلی

به گزارش آرمان ملی آنلاین، در ایام ماه محرم سال جاری پس از مدت‌ها سریالی تاریخی- مذهبی جدیدی روی آنتن تلویزیون رفت. «عشق کوفی» اثری تاریخی- مذهبی است  که البته قصه‌ای تخیلی دارد و در حاشیه واقعه کربلا روایت می‌شود و در کنار به تصویر کشیدن فضای ملتهب کوفه در سال 61 هـ. ق. قصه‌ای عاشقانه را نیز دنبال می‌کند.

به نقل از ایلنا، «عشق کوفی» به کارگردانی حسن آخوندپور و نویسندگی مشترک فائزه یارمحمدی و یزدان محمدکاظمی ساخته شده و لعیا زنگنه، نادر سلیمانی، سعید شریف، شبنم قربانی، حسین سلیمانی، سوگل طهماسبی، مریم کاویانی و نادر فلاح در آن ایفای نقش می‌کنند.

به بهانه پخش این سریال با حسن آخوندپور (کارگردان) گفتگویی داشتیم که در ادامه مشروح این گفتگو را از نظر می‌گذرانید:

فیلم‌ها و سریال‌های شاخصی درباره ماجراهای پیرامون واقعه کربلا ساخته شده‌اند. مطمئناً می‌دانستید که «عشق کوفی» با این آثار مقایسه خواهد شد. با وجود این، این سریال چه جذابیت‌هایی داشت که ساخت آن را پذیرفتید؟

وقتی با اثری برای ساخت مواجه می‌شوم ذهنم سمت قضاوت‌های بعد از ساخت نمی‌روم و اصلاً خودم را مقایسه نمی‌کنم اما درباره «عشق کوفی» این دغدغه را تا حدی داشتم و سعی من بر این بود که «عشق کوفی» شبیه آثار دیگر نشود.

در واقع در نظر داشتم که دکوپاژ کلاسیک را در این سریال حفظ کنم، در واقع در آثار خارجی و داخلی که به موضوعات تاریخی می‌پردازند مخاطب نوعی دکوپاژ کلاسیک را می‌بیند که شاید تفاوت بصری این آثار در جزئیاتی باشد که کارگردان‌ها در نظر داشته‌اند. سعی من این بود که تفاوت را در همین جزئیات لحاظ کنم و «عشق کوفی» شبیه آثار مشابه خودش نباشد. به طور کل نگران قضاوت‌ها نبودم چون «عشق کوفی» از اساس تفاوت‌هایی دارد که من را هم برای ساخت جذب کرد.

از طرفی قصه «عشق کوفی» یک قصه تخیلی است و ما سرگذشت انسان‌های حقیقی تاریخی و مذهبی را دنبال نمی‌کنیم و به همین دلیل محدودیت‌ها برای ما کمتر است و از طرفی حساسیت‌های چندانی هم برای شخصیت‌ها وجود ندارد. در واقع وقتی قرار است شما به قصه‌ای واقعی بپردازید دست شما در درام بسته‌تر است و به همین جهت نویسنده‌ها تخیل کردند و هر اتفاق دراماتیکی که در نظر داشتند را رقم زدند و من هم در کارگردانی سعی کردم به این تفاوت دامن بزنم و این تفاوت در جزئیات نورپردازی، دکوپاژ، طراحی لباس و... به چشم می‌خورد.

ایجاد تفاوت‌هایی در دکوپاژ و این آشنایی‌زدایی به نظر شما ریسک این را نداشت که مخاطب با سریال ارتباط برقرار نکند؟

به نظر من مهم‌ترین عنصر برای ارتباط مخاطب با اثر قصه است و با فاصله دکوپاژ در گزینه‌های بعدی قرار می‌گیرد. در واقع اگر شما یک قصه جذاب و درگیرکننده داشته باشید که بتواند مخاطب را در چندین قسمت با خود همراه کند بخش اعظمی از موفقیت را کسب کرده‌اید و در گزینه‌های بعدی احتمالاً می‌توان به انتخاب بازیگران اشاره کرد و بعد از آن احتمالاً با فاصله فراوان دکوپاژ تعیین‌کننده است.

مثلاً برای سکانس‌هایی که شرایطش وجود داشت با توجه به حسی که مخاطب امروزی از فیلم‌های سینمایی دارد در سکانس‌های پرتنش و پرتعلیق از دوربین روی دست استفاده کردیم که در کارهای تاریخی- مذهبی کمتر دیده می‌شود. تلفیق دکوپاژ کلاسیک با سینمای مدرن امروزی که مخاطب روز با آن آشنا است اگر به شکلی یکدست اتفاق بیفتد تفاوتی برای مخاطب ایجاد نمی‌شود و در این صورت ما کارمان را به درستی انجام داده‌ایم.

سعی ما بر این بود که به تفاوت‌های جزئی توجه داشته باشیم و در شیوه جنگیدن‌ها هم اگر دقت کرده باشید متوجه می‌شوید که تفاوت‌هایی نسبت به دیگر آثار وجود دارد. ما با دوستان بدلکار برای خلق این صحنه‌ها چالشی داشتیم که آن‌ها شکلی از مبارزه را به من پیشنهاد می‌دادند و من معتقد بودم دلیل این پیشنهاد این است که ما چند سریال به این شکل ساخته‌ایم و می‌توان با حفظ فضا و دقت در اینکه همه چیز به درستی اجرا شود به شکل دیگری نیز مبارزه‌ها و جنگیدن‌ها را نشان داد. خوشبختانه نسبت به صحنه‌های اکشن این سریال بازخوردهای خوبی را شاهد بودم. در ضبط این صحنه‌ها من تا حدی اندکی سعی کردم از کلیشه‌ها فاصله بگیرم؛ کلیشه‌هایی که به خودی خود بد نیستند.

با وجود فاصله گرفتن از کلیشه‌ها در کارگردانی، به نظر شما قصه عاشقانه «عشق کوفی» کلیشه‌ای نیست؟

کلیشه در تمام آثار ادبی و فیلمنامه‌ها وجود دارد چرا که تنها 36 وضعیت نمایشی وجود دارد و همه قصه‌ها همین 36 وضعیت را تکرار می‌کنند و بعضی خیلی کلیشه‌ای هستند و برخی کمتر کلیشه‌ای به نظر می‌رسند. شاید «عشق کوفی» خیلی کلیشه‌ای به نظر برسد اما باید بگویم شروع این سریال کلیشه‌ای است و در ادامه غافلگیری‌هایی داریم و فضا به سمتی می‌رود که از کلیشه‌ها فاصله می‌گیریم و با قصه متفاوتی روبرو می‌شویم.

نکته دیگر در اینباره این است که شاید قصه و بستر دراماتیک تا حدی کلیشه‌ای باشد اما بستر تاریخی و روایت این قصه در این برهه زمان که مخاطب پیشینه و عقبه‌ای احساسی با آن دارد به نظر من باعث می‌شود که حواس‌ها کمی پرت شوند و کلیشه‌ای بودن اثر احساس نشود.

با وجود غیرواقعی بودن قصه «عشق کوفی»، این سریال در زمانی روایت می‌شود که برای فضای شهر کوفه و دیگر نکات بصری باید الزاماتی رعایت شود. از چه منابعی برای دستیابی به فضای بصری شهر کوفه استفاده کردید؟

در این سریال و دیگر فیلم‌ها و سریال‌های تاریخی- مذهبی وفاداری چندانی نسبت به پوشش انسان‌ها در آن زمان وجود ندارد، پوشش آن زمان پوششی نیست که بتوانیم در تلویزیون نمایش دهیم و به همین دلیل از این نظر به تاریخ وفادار نبودیم و وقتی چنین مسئله رعایت نشده نشان می‌دهد که محدودیت‌های پخش ما از واقعیت‌های تاریخ مهم‌تر است و دیگر مسائل هم به همین شکل در نظر گرفته می‌شوند که ببینیم چه نشانه‌هایی با این جنس از تصاویر هماهنگ هستند و اصطلاحاً باید ببینیم چه چیزی به این جنس از کار می‌نشیند.

این در حالی است که مثلاً در فیلم «محمد رسول‌الله (ص)» به این نکات توجه شده است، مثلاً می‌بینیم که اکثر افراد در این فیلم سفیدپوش هستند چرا که پوشیدن لباس تیره کراهت دارد و در زمان پیامبر(ص) هم همه این مسئله را رعایت می‌کردند و در فیلم «محمد رسول‌الله (ص)» هم این نشانه‌ها را می‌بینیم اما در فیلم‌ها و سریال‌های ما مثل «مختارنامه» یا «امام علی (ع)» و دیگر آثار حتی پیروان پیامبر(ص) هم لباس تیره می‌پوشند چرا که احتمالاً ما امروز این پوشش را می‌پسندیم.

در نهایت باید بگویم که ما نمی‌توانیم در این مسائل به تاریخ وفادار باشیم و البته فیلم ما هم اصلاً درباره پوشش آدم‌ها در آن زمان نیست. ما سریالی ساختیم که حتی می‌توانم بگویم قصه «عشق کوفی» قصه روز است که ما در دل تاریخ روایتش کرده‌ایم. اگر بخواهیم با سختگیری به این سریال نگاه کنیم شاید در آن زمان اصلاً دختری مثل نائله تا این حد جسور وجود نداشته باشد.

یعنی کاراکتر نائله با ویژگی‌های یک زن امروزی طراحی شده است؟

ما نمی‌توانیم با قطعیت بگوییم که چنین کاراکتری در آن زمان وجود نداشته است یا حتی نمی‌توانیم وجودش را قطعی بدانیم؛ اگر تصور می‌کنیم که احتمالاً زن جسوری چون نائله در آن زمان نبوده یا خیلی در اقلیت بوده، به دلیل کلیشه‌هایی است که در ذهن ما شکل گرفته است.

منظور من این است که ما به دلیل محدودیت‌های پخش و کمبود روایت‌ها نمی‌توانیم به واقعیت کاملاً وفادار باشیم. اگر بخواهیم طبق باورها و روایت‌های رایج قصه‌ای از 1400 سال پیش تعریف کنیم احتمالاً قصه ما فقط روایتگر ماجرای مردها است چرا که زن‌ها طبق کلیشه‌های ذهن ما در آن زمان در خانه بودند و هیچ بروز و ظهور سیاسی و اجتماعی نداشتند اما چون چنین قصه‌ای جذابیت ندارد چاره‌ای جز بهم زدن این کلیشه‌ها نداریم. در واقع یک فیلم یا سریالی اینچنین درصدی به واقعیت وفادار است و درصدی از آن هم برای تزریق جذابیت و درام تخیلی است.

درصد تخیلی بودن «عشق کوفی» بسیار بالا است، به شکلی که قصه کاملاً تخیلی است و شخصیت‌های آن هیچکدام وجود نداشته‌اند. در این شرایط من بیش از هر چیز به ساختار مناسب اثر و جذابیت آن برای مخاطب توجه داشته‌ام.

معمولاً در فیلم‌ها و سریال‌های تاریخی- مذهبی با موضوع واقعه کربلا، آنچه که روایت شده قصه‌ای پیرامون این واقعه است که البته ارتباطی نزدیک با آن دارد اما به نظر می‌رسد ارتباط «عشق کوفی» با واقعه کربلا بسیار کمرنگ است. آیا در قسمت‌های بعدی این ماجرا به این واقعه تاریخی نزدیک‌تر می‌شود؟

در ادامه ارتباط قصه «عشق کوفی» با واقعه کربلا پر رنگ‌تر می‌شود و حتی قصه‌ای که روایت کردیم تا سرزمین نینوا پیش می‌رود و کاراکترهای اصلی پا در این سرزمین می‌گذارند و در این مسیر هم تا آنجا چند شخصیت واقعی تاریخی نیز دیده می‌شوند که حبیب‌بن مظاهر، و ام سلمه (همسر پیامبرـ«ص») از جمله این افراد هستند.

سریال «عشق کوفی» حجم زیادی از تخیل است که بخش کوچکی از حقیقت نیز در آن روایت می‌شود که این بخش بیشتر به شخصیت‌ها و واقعه کربلا مربوط می‌شود.

چرا این کاراکترهای واقعی را برای قصه «عشق کوفی» انتخاب کردید؟

انتخاب این کاراکترهای واقعی به دلیل واقعیتی است که می‌خواستیم به آن بپردازیم و در کنار آن، پرداختن به این کاراکترها برای این سریال کارکرد محتوایی نیز دارد. زمانی که قصه وارد نینوا می‌شود چند کاراکتر حقیقی به قصه اضافه می‌شوند که مخاطب کم‌کم وارد حقیقت شود.

در این سریال شهر کوفه درگیر یک دودستگی بین علویان و عثمانیان هستیم. آیا این دو دستگی به لحاظ تاریخی حقیقت دارد؟

یکی از اتفاقاتی که ما در تحقیق و پژوهش بر آن تمرکز داشتیم و آقای حجت‌الاسلام کاشانی (ناظر محتوایی) نیز بر آن تأکید داشتند همین مسئله دودستگی در شهر کوفه است. شاید مهم‌ترین دلیلی که این سریال ساخته شد نشان دادن وضعیت سیاسی- اجتماعی مردم کوفه در آن زمان باشد. در کوفه آن زمان هشت طایفه بزرگ زندگی می‌کردند که همیشه این شهر پر از اختلافات درونی بوده و در سال‌های 60- 61 پس از مرگ معاویه و روی کار آمدن یزید این چند دستگی شدیدتر شد و با نوید آمدن امام حسین (ع) چند دستگی به یک دو دستگی بزرگ تبدیل شد و مردم و بدنه اصلی حکومت به نوعی با هم درگیر شدند.

در این مورد ما تحقیق بسیاری داشتیم و اگر بخواهم واقعی‌ترین نکته این سریال را عنوان کنم باید بگویم که همین وضعیت سیاسی- اجتماعی کوفه در آن زمان واقعی‌ترین نکته است. ما همیشه با این جمله کلی مواجه بودیم که مردم کوفه به امام حسین (ع) خیانت کردند و ما در این سریال وارد جزئیات شدیم و می‌خواهیم ببینیم که آیا واقعاً آن‌ها چنین کاری کردند یا اصلاً اتفاقات دیگری هم وجود دارد.

چرا با وجود مسائل مختلفی که پیرامون موضوع کربلا وجود دارد همین محتوای دو دستگی در شهر کوفه را انتخاب و تمرکز سریال را به این موضوع معطوف کردید؟

اگر دکور، لباس و اسامی در «عشق کوفی» امروزی شوند به نظر من مخاطب امروزی ما می‌تواند آن را کاملاً درک کند. آدم‌هایی که بین دو دستگی عشق و مذهب یا مذهب و قدرت یا عشق و قدرت درگیر هستند و این درگیری اولویت‌هایی برای آدم‌ها ساخته که آن اولویت می‌تواند بر دیگر مسائل غلبه کند. به نظر من «عشق کوفی» ما به ازاهای زیادی دارد و این دو دستگی هم یکی از همین ما به ازاهای امروزی است و مطمئن هستم در ادامه داستان که جلوتر برود مخاطب با ما به ازاهای واقعی بیشتر روبرو می‌شود.

 

 

ارسال نظر

هشتگ‌های داغ

آخرین اخبار

پربازدیدترین اخبار