| کد مطلب: ۱۰۶۰۴۸۲
لینک کوتاه کپی شد

پیش‌بینی غم‌انگیز فیلمساز مشهور سینمای ایران که به واقیت تبدیل شد

20 سال پیش که ناصر تقوایی فیلم کاغذ بی‌خط را ساخت و در آن فیلم هشدار داد که آدم‌هایی که در خیابان راه می‌روند، رفتارشان هیچ شباهتی با رفتاری که در خانه خود دارند، ندارد. حالا بیش از هر زمانی این پیش‌بینی فیلمساز مشهور و معتبر سینمای ایران به واقعیت نزدیک شده است.

پیش‌بینی غم‌انگیز فیلمساز مشهور سینمای ایران که به واقیت تبدیل شد

به گزارش آرمان ملی آنلاین، ناصر تقوایی که ۱۹ تیرماه ۸۲ ساله می‌شود، خودش را این‌طور معرفی کرده است: «در تابستان سال ۱۳۲۰ خورشیدی، در گرمای جنگ جهانگیر دوم، در قلب جنگلی از نخل‌های ستبر سبز، در یک روستای عرب‌نشین زاده شدم. در کودکی یک سیاح حرفه‌ای بودم و همراه پدر به دوردست‌ترین بندرهای دریای جنوب سفر کردم و هر کلاس ابتدایی را در شهری و ده‌کوره‌ای خواندم و هفت سال بعد که به زادگاه خودم برگشتم در عالم خیال یک سندباد نوجوان بودم. در مدرسه به ادبیات علاقه داشتم، اما ریاضی خواندم. در جوانی داستان کوتاه می‌نوشتم و فریفته‌ شیوه‌های نو بودم، اما باز نمی‌دانم چه شد که از سینما سر درآوردم.»

درباره ناصر تقوایی که بیش از ۲۰ سال است فیلمی نساخته و نزدیک یک دهه است که در محافل رسمی هنری و سینمایی هم حضوری نداشته و صحبتی نکرده، برخی اطلاعات نادرست وجود دارد از جمله تاریخ تولد و نیز سوابق تحصیلی‌اش که بارها به آن اشاره کرده بود.

او که همیشه تاکید داشته هیچ وقت به کار فرهنگی به عنوان شغل نگاه نکرده، در جایی گفته است: من اصلا دانشگاه نرفته‌ام در حالی که خیلی‌ها فکر می‌کنند فارغ‌التحصیل رشته‌ ادبیات و زبان فارسی از دانشگاه تهران هستم. من دیپلم ریاضی دارم و معدلم هم حدود ۱۰ بوده است. رشته‌ ریاضی را هم از این جهت انتخاب کردم چون ریاضیاتم ضعیف بود، می‌خواستم پایه‌ ریاضی‌ام قوی شود.»

ایسنا نوشت: تقوایی درباره نحوه ورودش به سینما گفته است: «از کودکی عاشق ادبیات بودم و اولین داستانم را در سن ۱۰ سالگی نوشتم. کارم را با داستان کوتاه شروع کردم. خوشبختانه دوستانی مثل تقی‌زاده و صفریان داشتم که مترجم‌های خوبی بودند و این جزو شانس‌های زندگی من است اما در ادامه به سمت سینما کشیده شدم. بچه آبادان بودم و در آبادان دو دسته فیلم به نمایش در می‌آمد؛ نخست فیلم‌هایی که از تهران به شهرستان‌ها می‌آمد و در سینماهای عادی نمایش داده می‌شد، دوم فیلم‌هایی که در سینمای شرکت نفت پخش می‌شد. شرکت نفت چند سالن سینمای درجه یک داشت. پدر من شرکت نفتی نبود ولی برای رفتن به این سینماها یا کارت سینما را جعل یا از طریق دوستانی که شرکت نفتی بودند کارت تهیه می‌کردیم.  فیلم‌هایی که در این سینماها به نمایش درمی‌آمد به دلیل پرسنل غیرایرانی در شرکت نفت، به زبان اصلی بود و چون زبان انگلیسی نمی‌دانستم به ناچار توجه زیادی به تصویر داشتم. از کودکی شیفته سینما شدم و می‌دانستم روزی بالاخره در این سینما خواهم بود. این مسیر را بدون زور زدن برای خودم هموار کردم. می‌خواهم به نوجوانان و جوانان بگویم به هر حرفه‌ای علاقه دارند، برای موفقیت نه نیاز به دوندگی زیاد و نه حرص خوردن دارند. اعتماد به نفس خود را از دست ندهید، بلکه جست‌وجو کنید و راه ورود به آن کار را پیدا کنید. هیچ دستی از غیب شما را وارد حرفه مورد علاقه‌تان نمی‌کند؛ خودتان باید آن‌را پیدا کنید. هر چیزی برای ورود، دروازه‌ای دارد و بن‌بست را نمی‌پذیرم. اتفاقا در جامعه ما نسبت به جاهای دیگر دنیا، راه ورود به سینما و تئاتر چندان بسته نیست. فضاها و مشاغل زیادی هم در این عرصه وجود دارد که می‌توان به آنها وارد شد.»

ارسال نظر

هشتگ‌های داغ

آخرین اخبار

پربازدیدترین اخبار