مجید ابهری در گفتوگو با «آرمان ملی»: مطرح کرد:
رشد عقلانیت جامعه در برابر بحران ها
آرمان ملی- احسان انصاری: مردم ایران نسبت به بحران انرژی چه واکنشی از خود نشان دادهاند؟ ادامه این وضعیت با چه واکنشی از سوی مردم مواجه خواهد شد؟ چرا زندگی مردم در شرایط کنونی با بحرانهای بزرگی مانند بحران انرژی و دغدغههای معیشتی مواجه شده است؟ با توجه به شرایط موجود آیا میتوان در چشمانداز آینده کشور گشایشی مشاهده کرد؟ «آرمان ملی» برای پاسخ به این سوالات با دکتر مجید ابهری آسیبشناس اجتماعی گفتوگو کرده است. ابهری در این زمینه معتقد است: «در شرایط کنونی نیز نهادهای تصمیمگیر در این زمینه بحران انرژی را گردن نمیگیرند و بلکه تلاش میکنند گردن یکدیگر بیندازند. مردم ایران مردمی صبور هستند و نسبت به مخاطرات خارجی و داخلی موجود آگاهی دارند و به همین دلیل نیز نسبت به سوءمدیریتها در زمینه بحران انرژی سکوت کردهاند.

نکته اینجاست که برخی مدیران جامعه باید احساس شرمندگی کنند و مشکلات مربوط به انرژی مردم را حل کنند و نه اینکه بیتفاوت باشند. مردم متوجه هستند که در شرایط کنونی کشور با تهدیدهای امنیتی خارجی مواجه است و به همین دلیل نسبت به امور کشور با عقلانیت رفتار میکنند. البته هشدارهایی که در زمینه انرژی داده شد و کسی توجه نکرده در زمینههای دیگر مانند وضعیت اقتصادی و اجتماعی نیز داده شد اما کسی توجه نکرد. نتیجه این سوءمدیریتها کشور را به این نقطه رسانده که با بحرانهای متعددی مواجه شده است.» در ادامه ماحصل این گفتوگو را میخوانید.
*مهمترین پیامدهای اجتماعی بحران انرژی در کشور چه بوده؟ تحلیل شما از واکنش مردم نسبت به بحران انرژی چیست؟
بحران انرژی در کشور ما در شرایطی شکل جدی به خود گرفته که از سالها قبل توسط کارشناسان هشدارهای لازم داده شده بود، اما کسی به این هشدارها توجه نمیکرد. در طول سالهای گذشته بارها متخصصان و صاحبنظران محیط زیست نسبت به بحرانهای احتمالی هشدار داده بودند. امروز نکته مهم این است که چرا کسی به این هشدارها توجه نکرد وچه کسی مسئولیت این بحران را برعهده خواهد گرفت؟ من معتقدم آن مدیرانی که در طول این سالها به هشدارهای محیط زیستی توجه نکردند امروز باید پاسخگو باشند. در شرایط کنونی نیز نهادهای تصمیمگیر در این زمینه بحران انرژی را گردن نمیگیرند و بلکه تلاش میکنند گردن یکدیگر بیندازند. مردم ایران مردمی صبور هستند و نسبت به مخاطرات خارجی و داخلی موجود آگاهی دارند و به همین دلیل نیز نسبت به سوءمدیریتها در زمینه بحران انرژی سکوت کردهاند. نکته اینجاست که برخی مدیران جامعه باید احساس شرمندگی کنند و مشکلات مربوط به انرژی مردم را حل کنند و نه اینکه بیتفاوت باشند. مردم متوجه هستند که درشرایط کنونی کشور با تهدیدهای امنیتی خارجی مواجه است و به همین دلیل نسبت به امور کشور با عقلانیت رفتار میکنند. البته هشدارهایی که در زمینه انرژی داده شد و کسی توجه نکردن در زمینههای دیگر مانند وضعیت اقتصادی و اجتماعی نیز داده شد اما کسی توجه نکرد. نتیجه این سوء مدیریتها کشور را به این نقطه رسانده که با بحرانهای متعددی مواجه شده است. واقعیت این است که به دلیل ضعف مشهود عملکرد دولتهای گذشته و دولت فعلی شرایط کنونی جامعه به شکلی است که خبرهایی که شبکههای معاند ماهوارهای و برخی معاندان در فضای مجازی مطرح میکنند به آسانی پذیرفته میشود. از سوی دیگر ضعف رسانههایی مانند صداوسیما باعث شده که مردم اخبار خود را رسانههای بیگانه دنبال کنند.
به دلیل ضعف مشهود عملکرد دولتهای گذشته و دولت فعلی شرایط کنونی جامعه به شکلی است که خبرهایی که شبکههای معاند ماهوارهای و برخی معاندان در فضای مجازی مطرح میکنند به آسانی پذیرفته میشود
*تابآوری مردم نسبت به بحران انرژی که تنها مختص به تابستان نیست و احتمالا در زمستان نیز به شکل دیگری ادامه پیدا خواهد کرد، به چه صورت است؟
در مرحله نخست باید این مسأله را مطرح کنم که عقلانیت مردم نسبت به بحرانهای کشور به معنای تأیید برخی مدیریتها نیست و کسی نباید تفسیر اشتباهی از این رفتار داشته باشد. از سوی دیگر تحمل مردم حد و اندازهای دارد و نمیتوان آن را بینهایت فرض کرد. بیان مشکلات و اشاره به تلخکامیها و نارساییها هیچ ارتباطی به تضعیف دولت و آشوبطلبی و نافرمانی ندارد. اگر فرزندان در یک خانه از فرط گرسنگی گریه کرده و فریاد بکشند و با دیدن میوههای بالاتر از توان خرید خود را به در و دیوار بکوبند، دشمن پدر و بدخواه مادر نیستند. اگر از بوی کباب مدهوش شده و مبهوت به مغازه و بساط کبابی خیره شوند نمیتوان این حسرتهای جگرسوز را بر عدم علاقه به کیان و دوام خانواده تعبیر کرد. وضع یک خانه و خانواده را که نشان دهنده گوشهای از تراژدی فقر است، میتوان درباره یک جامعه و یک کشور توسعه و تعمیم داد. گرانی در مورد اقلام اصلی اشک افراد جامعه را درآورده و برخی از شهروندان را وادار به جستوجوی مخازن زباله یا ظروف میوههای پسماند کرده و میکند. هر یک از مسئولین و دولتمردان قول و وعدهای در مورد حل و فصل مشکلات داده و گاهی دردها و مشکلات را بهتر و دقیقتر از خود مردم تشخیص داده و بیان میکنند، اما معلوم نیست که چرا و به چه دلیلی وقتی بر مسند کار و مسئولیت قرار میگیرند دیگر در مورد آن همه مشکلات و دردها بینایی و شنوایی خود را از دست داده و دچار بیحسی موضعی میگردند. تقریبا ۹۹درصد از مردم مخصوصا اقشار کمدرآمد با اکثریت مشکلات و دردها آشنا بوده و راه حلها را بهخوبی میشناسند. تنها سه الی چهار درصد از مردم بیگانه با دردها و مشکلات هستند. عجیب آنکه همه درد را شناخته و درمان را نیز به خوبی بلد هستند، اما کسی کاری نمیکند.
*چرا؟
برخی مدیران مسئولیت کارهای خود را نمیپذیرند و گردن دیگران میاندازند. این وضعیت به یک دور و تسلسل تبدیل شده و به همین دلیل نه تنها مشکلات حل نمیشود، بله روز بهروز بر دامنه آن افزوده میشود. نکته دیگر اینکه بحران انرژی امروز در کشور روی مسائل اقتصادی تأثیر منفی گذاشته و بسیاری از کسب و کارها را با چالش مواجه کرده است. در واقع مسئولان جامعه نه تنها بحران انرژی و اقتصادی را حل نکردهاند و بلکه به دلیل سهل انگاری و سوء مدیریت شرایطی را به وجود آوردهاند که مردم با چالشهای جدی و همزمان مواجه شدهاند که شرایط زندگی را برای آنها سخت کرده است. کسی که خود را به عنوان مسئول معرفی میکند باید این نکته را در نظر داشته باشد که در مقابل مردم و کشور مسئولیت دارد. امروز مردم خسته شدهاند.در چهل سال گذشته ملت ایران آزادی واستقلال و مفاهیم اصیل اسلامی را به عنوان چراغ راه اصلی خود انتخاب کرده و تمام هزینههای جانی و مالی ممکن را در این راه پرداخته و شدیدترین مشکلات را تحمل نمودهاند. با این وجود در شرایط کنونی درمقابل کوهی از مشکلات قرار گرفته و خسته شده و منتظر گشایشها و حمایتهای عملی و کاربردی هستند.
*آیا چشماندازی که پیش روی کشور است مبتنی بر گشایش و بهبودی اوضاع خواهد بود؟
من معتقدم ما باید پیامدهایی وضعیتی که امروز افراد جامعه و خانواده با آن مواجه هستند بیندیشیم. کارآمدی بارزترین ویژگی در رشد و پیشرفت یک سازمان و یک جامعه پویا است. به همین دلیل گزینش افراد علاوه بر وجود شرایط تخصصی و حرفهای باید برخوردار از توانمندی از ایفای مسئولیتهای مرتبط باشد. یک مدیر موفق علاوه بر تحصیلات و تجربیات لازم باید از امتیازات شغلی و ضرایب حرفهای مثل سلامت روح و روان توانمندیهای حرفهای باشد. چنین مدیری باید دارای تواناییهای علمی و تجربی، قدرت تصمیمگیری و توانایی پذیرش نقاط ضعف و تلاش برای جبران آنها را داشته باشد. این در حالی است که متأسفانه دردوران گذشته به توانمندیهای حرفهای چندان توجه نشده و قبیلهسالاری مبتنی بر روابط را میشد در اکثر انتصابات مشاهده کرد. از سوی دیگر محدود شدن دایره انتصابات و ارزیابیهای مدیران جدید الورود به فرصتطلبان و اعضای ناکارآمد در یک سازمان موجب ایجاد خدشه در عدالت اجرایی شده است. در چنین شرایطی نزدیک شدن به مدیران ارشد و تازه وارد برای نیروهای دلسوز و مخلص دشوار است و به همین دلیل باعث انزوا و دلسردی این گونه نیروها میگردد. بیتوجهی به توصیهها در انتصابات ممکن است در مسیر حرکت دولت موانع یا مشکلاتی ایجاد کند ولی در مجموع در ارزیابیها و حرکات کلی به سود دولت و مدیر ارشد اجرایی خواهد بود. از آنجا که رابطه قانونمند و منطقی خود نوعی ضابطه استاندارد است و در صورت بهرهگیری از آن میتوان به بهبود شرایط امیدوار بود. مصیبت از آنجا آغاز میشود که رابطه به صورت محض و بیدخالت منطق و معیارهای علمی و تجربی ملاک قرار گیرد از اینجا به بعد دیگر نمیتوان امیدی به خیر و صلاح داشت. تا امروز اکثریت لطمات و زیانهای وارده به جامعه و مردم ناشی از همین نوع بیتوجهی به واقعیتها و تقدم رابطه بر ضابطه بوده است. به همین دلیل امروز نخبگان و همه کسانی که در چهل و هفت سال گذشته زیانهای حضور افراد نالایق را در مسئولیتهای مختلف دیده و حس کردهاند، امید به تحقق این تشخیص اساسی دارند و دعا میکنند تا مبادا این حکمت اجرایی به سرنوشت برخی از وعدهها گرفتار بیاید.
ارسال نظر